آدولف هیتلر: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌شده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
میهن دوستان (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۲:
هیتلر به خانه [[ارنست هانفستنگل]]<ref group="و">Ernst Hanfstaengl</ref> فرار کرد و حتی گزارش شده‌است که به خودکشی فکر کرده‌است.{{sfn|Kershaw|2008|p=۱۳۲}} زمانی که ۱۱ نوامبر ۱۹۲۳ به جرم خیانت دستگیرش کردند، افسرده اما آرام بود.{{sfn|Kershaw|2008|p=۱۳۱}} محکمه او در دادگاه خلق در مونیخ به تاریخ فوریه ۱۹۲۴ آغاز شد{{sfn|Munich Court, 1924}} و [[آلفرد روزنبرگ]]<ref group="و">Alfred Rosenberg</ref> به صورت موقت رهبری حزب نازی را عهده‌دار شد. در اول آوریل، هیتلر به پنج سال زندان در [[زندان لاندسبرگ]] محکوم شد.{{sfn|Fulda|2009|pp=۶۸–۶۹}} نگهبانان در آن زندان با او رفتار دوستانه‌ای داشتند و به او اجازه داده شد از طرفدارانش نامه دریافت کند و با هم حزبی‌های خود دیدار داشته باشد. دادگاه عالی باوریا او را عفو کرد و علی‌رغم مخالفت‌های دادستان دولتی، در ۲۰ دسامبر ۱۹۲۴ آزاد شد.{{sfn|Kershaw|1999|p=۲۳۹}} با محاسبه زمان بازداشت، او در مجموع اندکی بیش از یک سال را در زندان سپری کرد.{{sfn|Bullock|1962|p=۱۲۱}}
 
زمانی که در زندان لاندسبرگ بود، هیتلر بیشتر قسمت‌های جلد اول ''[[نبرد من]]'' (ابتدا قرار بود نامش ''چهار سال و نیم نبرد علیه دروغ‌ها، حماقت و بزدلی'' باشد) را ابتدا به [[امیل ماوریس]]<ref group="و">Emil Maurice</ref> و سپس به [[رودلف هس]]<ref group="و">Rudolf Hess</ref> دیکته کرد.{{sfn|Bullock|1962|p=121}}{{sfn|Kershaw|2008|page=۱۴۷}} این کتاب که به [[دیتریش اکارت]] تقدیم شده بود، یک [[اتوبیوگرافی|خودزندگینامه]] بود و تفکرات هیتلر و برنامه‌های او جهت تبدیل جامعه آلمان به یک جامعه مبتنی به نژاد را شرح می‌داد. هیتلر در طول این کتاب یهودیان را «میکروب‌ها» و «زندانیان بین‌المللی جامعه» توصیف می‌کند. بنا به تفکرات او، تنها راه حل نابودی آن‌ها بود. علی‌رغم اینکه او توضیح نمی‌دهد این نابودی چگونه قرار است اتفاق افتد، به گفته [[ایان کرشاو]] تمایل او به [[نسل‌کشی]] غیرقابل انکار است.{{sfn|Kershaw|2008|pp=۱۴۸–۱۵۰}}
 
''نبرد من'' که در دو جلد در سال‌های ۱۹۲۵ و ۱۹۲۶ منتشر شد، از ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۲ فروشی معادل ۲۲۸٬۰۰۰ نسخه داشت. در ۱۹۳۳ که اولین سالی بود که هیتلر به صدارت رسید، ۱ میلیون نسخه دیگر از کتاب مذکور به فروش رسید.{{sfn|Shirer|1960|pp=۸۰–۸۱}}
خط ۱۹۹:
 
=== صدارت برونینگ ===
[[رکود بزرگ]] یک فرصت سیاسی برای هیتلر ایجاد کرد. آلمانی‌ها دربارهٔ [[جمهوری پارلمانی]] که با مخالفت‌هایی از سوی چپ و راست‌گرایان افراطی روبرو بود، هم‌صدا نبودند. احزاب میانه‌رو نمی‌توانستند مانع موج روزافزون افراط‌گرایی شوند و [[رفراندوم ۱۹۲۹ آلمان|همه پرسی ۱۹۲۹ آلمان]] به محبوبیت بیشتر [[نازیسم]] یاری رساند.{{sfn|Kolb|1988|p=۱۰۵}} در نتیجه انتخابات سپتامبر ۱۹۳۰، ائتلاف بزرگ موجود از بین رفت و کابینه‌ای تشکیل شد که در اقلیت قرار داشت و نتیجتاً، [[صدر اعظم آلمان]] و رهبر [[حزب مرکزی آلمان|حزب مرکز]]، [[هاینریش برونینگ]]،<ref group="و">Heinrich Brüning</ref> مجبور بود با فرمان‌های اعلام [[وضعیت اضطراری]] توسط رئیس‌جمهور [[پاول فون هیندنبورگ|هیندنبورگ]]{{efn|مطابق قانون اساسی جمهوری وایمار، رئیس‌جمهور می‌توانست در وضعیت‌های اضطراری رایشستاگ را نادیده بگیرد و فرمان اجرایی صادر کند که لازم‌الاجرا بود.|name=|group=}} کشور را اداره کند. از این زمان، حکومت با فرمان‌های ریاست‌جمهوری به موضوعی عادی تبدیل شد و راه را برای یک حکومت [[اقتدارگرایی|اقتدارگرا]] هموار کرد.{{sfn|Halperin|1965|p=403 ''et. seq''}} در همین انتخابات، حزب نازی از یک حزب در حاشیه با صعودی چشم‌گیر و کسب ۱۰۷ کرسی (۱۸٫۳٪ آرا) به دومین حزب بزرگ [[رایشستاگ]] تبدیل شد.{{sfn|Halperin|1965|pp=434–446 ''et. seq''}}
[[پرونده:Bundesarchiv_Bild_119-0289,_München,_Hitler_bei_Einweihung_"Braunes_Haus".jpg|پیوند=پرونده:Bundesarchiv_Bild_119-0289,_München,_Hitler_bei_Einweihung_%22Braunes_Haus%22.jpg|جایگزین=|راست|بندانگشتی|هیتلر و سافر شوارز، حسابدار حزب نازی، در مونیخ]]
در اواخر ۱۹۳۰، هیتلر حضوری پررنگ در محاکمه دو افسر [[رایشسور]]، ریکارد شرینگر<ref group="و">Richard Scheringer</ref> و [[هانتس لودین]]،<ref group="و">Hanns Ludin</ref> ایفا کرد. هر دوی آن‌ها متهم به عضویت در حزب نازی که در آن زمان عضویتش برای پرسنل رایشسور ممنوع بود، بودند.{{sfn|Wheeler-Bennett|1967|p=۲۱۸}} مدعی‌العموم بر آن بود که حزب نازی یک حزب افراطی است که منجر به آن شد [[هانتس فرانک]]، وکیل، هیتلر را برای شهادت به دادگاه بخواند.{{sfn|Wheeler-Bennett|1967|p=۲۱۶}} در ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۰، هیتلر در محکمه حاضر شد و شهادت داد که حزب او تنها از طرق انتخابات برای کسب قدرت تلاش خواهد کرد؛{{sfn|Wheeler-Bennett|1967|pp=۲۱۸–۲۱۹}} این برای او طرفداران زیادی در بین افسران جمع کرد.{{sfn|Wheeler-Bennett|1967|p=۲۲۲}}
خط ۲۵۴:
هیتلر در ملاقاتی به تاریخ ۳ فوریه ۱۹۳۳ با رهبران نظامی آلمان، هدف نهایی سیاست خارجی خود را «فتح [[سیاست لبنسراوم|فضای حیاتی]] در شرق و [[آلمانی‌سازی]] بی‌رحمانه آن» اعلام کرد.{{sfn|Weinberg|1970|pp=۲۶–۲۷}} در مارس، پرنس برنهارد ویلهلم فون بولو<ref group="و">Bernhard Wilhelm von Bülow</ref> از دبیران وزارت امورخارجه بیانیه‌ای صادر کرد که شامل اهداف مهم سیاست خارجی آلمان بود: [[آنشلوس|یکپارچگی با اتریش]]، برقراری مرزهای پیش از [[جنگ جهانی اول]] آلمان، رد محدودیت‌هایی که [[عهدنامه ورسای]] بر نیروهای نظامی آلمان اعمال کرده‌است، بازگشت [[مستعمرات آلمان]] در [[آفریقا]] و برقراری نفوذ آلمان در اروپای شرقی. هیتلر اهداف اعلام شده توسط بولو را متعادل یافت.{{sfn|Kershaw|1999|pp=۴۹۰–۴۹۱}} در سخنرانی‌هایی که در این دوره انجام می‌داد، او عموماً از اهداف صلح‌آمیز سیاست‌هایش و آمادگی برای همکاری مطابق قراردادهای بین‌المللی صحبت می‌کرد.{{sfn|Kershaw|1999|pp=۴۹۲, ۵۵۵–۵۵۶, ۵۸۶–۵۸۷}} در نخستین نشست [[کابینه هیتلر|کابینه]] به تاریخ ۱۹۳۳، او هزینه‌های نظامی را نسبت به مخارج مربوط به کاهش بیکاری در اولویت قرار داد.{{sfn|Carr|1972|p=۲۳}}
 
آلمان در اکتبر ۱۹۳۳ از [[جامعه ملل]] و [[کنفرانس جهانی خلع سلاح]] خارج شد.{{sfn|Kershaw|2008|p=۲۹۷}} در ژانویه ۱۹۳۵، بیش از ۹۰٪ مردم ساکن [[زارلاند]] که توسط جامعه ملل اداره می‌شد، در رفراندومیهمه پرسی رای به پیوستن به آلمان دادند.{{sfn|Shirer|1960|p=۲۸۳}} در مارس همان سال، هیتلر اعلام کرد که اعضای ورماخت به ۶۰۰٬۰۰۰ نفر افزایش خواهند یافت—شش برابر بیش از سقف محدودیت تعیین شده تحت عهدنامه ورسای—و نیروی هوایی آلمان ([[نیروی هوایی آلمان نازی|لوفت‌وافه]])<ref group="و">Luftwaffe</ref> نیز تأسیس خواهد شد و نیروی دریایی ([[کریگسمارینه]])<ref group="و">Kriegsmarine</ref> هم توسعه پیدا خواهد کرد. بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و جامعه ملل نقض عهدنامه توسط آلمان را محکوم کردند، اما به هیچ اقدامی جهت متوقف کردن آن متوسل نشدند.{{sfn|Messerschmidt|1990|pp=601–602}}{{sfn|Martin|۲۰۰۸}} در ۱۸ ژوئن، [[توافق‌نامه دریایی انگلیس و آلمان]] (AGNA) به امضا رسید که مطابق آن آلمان می‌توانست نیرویی دریایی خود را به نسبتی بیش از ۳۵ به ۱۰۰ در برابر [[نیروی دریایی بریتانیا]]، گسترش دهد. هیتلر که امضای این قرارداد را پیش‌زمینه‌ای بر اتحاد آلمان و انگلیس می‌دانست، آن روز «شادترین روز زندگی» خود لقب داد.{{sfn|Hildebrand|1973|p=۳۹}} برای امضای این توافق‌نامه با فرانسه و ایتالیا مشورت نشد و جامعه ملل مستقیماً نادیده گرفته شد؛ نتیجتاً عهدنامه ورسای در مسیر بی‌اهمیت شدن قرار گرفت.{{sfn|Roberts|1975|p=}}
[[پرونده:Mussolini&Hitler1.gif|راست|قاب|هیتلر در کنار بنیتو موسولینی]]
آلمان در مارس ۱۹۳۶، ضمن نقض عهدنامه ورسای، [[منطقه غیرنظامی]] [[راینلند]] را [[بازنظامی‌سازی راینلند|اشغال]] کرد. هیتلر همچنین پس از دریافت درخواست کمک در ژوئیه ۱۹۳۶ از سوی [[فرانسیسکو فرانکو|ژنرال فرانکو]]، نیروهای نظامی آلمان را در حمایت از او وارد [[جنگ داخلی اسپانیا|جنگ]] کرد. به‌طور همزمان، او به تلاش‌های خود جهت شکل‌دادن به اتحاد میان آلمان و انگلیس ادامه داد.{{sfn|Messerschmidt|1990|pp=۶۳۰–۶۳۱}} در اوت ۱۹۳۶، در پی افزایش بحران اقتصادی که به دلیل تلاش‌ها جهت تجدید تسلیحاتی ایجاد شده بود، هیتلر به [[هرمان گورینگ|گورینگ]] دستور داد که «[[برنامه چهار ساله]]» را اجرا کند تا آلمان در طی چهار سال آینده برای جنگ آماده شود.{{sfn|Overy, ''Origins of WWII Reconsidered''|1999}} مطابق پیش‌بینی این برنامه، یک جنگ تمام‌عیار میان [[بلشویسم یهودی]] و ناسیونال سوسیالیسم آلمانی قریب‌الوقوع بود که از نظر هیتلر، به تعهد کامل به تلاش‌ها جهت تجدید تسلیحاتی، صرف نظر از بهای اقتصادی آن، داشت.{{sfn|Carr|1972|pp=۵۶–۵۷}}
 
کنت [[گالئاتسو چانو]]،<ref group="و">Galeazzo Ciano</ref> وزیر خارجه دولت بنیتو موسولینی در ۲۵ اکتبر ۱۹۳۶ اتحاد آلمان و ایتالیا را اعلام کرد و در ۲۵ نوامبر، آلمان [[پیمان ضد کمینترن]] را با ژاپن به امضا رساند. بریتانیا، چین، ایتالیا و لهستان هم به امضای این عهدنامه دعوت شدند، اما تنها ایتالیا بود که در ۱۹۳۷ به آن پیوست. هیتلر دیگر از شکل‌دادن اتحادی با انگلیس صرف نظر کرده بود و «بی‌کفایتی» رهبران بریتانیا را سبب آن می‌دانست.{{sfn|Messerschmidt|1990|p=۶۴۲}} او عصبانی بود که بریتانیا در موضوعاتی دخالت می‌کند که «در حوزه آلمانی» قرار دارند.{{sfn|Messerschmidt|1990|p=۶۴۲}} در ملاقاتی در دفتر [[صدارت عظمای رایش]] با رهبران نظامی و وزرای امور خارجه، هیتلر یک مرتبه دیگر از هدف خود برای به دست آوردن فضای حیاتی<ref group="و">Lebensraum</ref> برای مردم آلمان سخن به میان آورد. او دستور داد مقدمات جنگی در شرق فراهم شود که بتوان حداقل در ۱۹۳۸ و حداکثر در ۱۹۴۳ آن را آغاز کرد. قرار بود در صورت مرگ هیتلر، صورتجلسه آن ملاقات که [[یادداشت هوسباخ]] نام نهادندش، وصیت‌نامه سیاسی او به حساب آید.{{sfn|Aigner|1985|p=۲۶۴}} آدولف هیتلر احساس می‌کرد که افت شدید سطح رفاه در آلمان در نتیجه بحران اقتصادی، تنها می‌تواند از طریق یک حمله نظامی جهت تسخیر اتریش و [[چکسلواکی]] برطرف شود.{{sfn|Messerschmidt|1990|pp=636–637}}{{sfn|Carr|1972|pp=۷۳–۷۸}} او در نظر داشت پیش از اینکه بریتانیا و فرانسه در [[مسابقه تسلیحاتی]] به صورت دائمی پیش افتند، به یک اقدام سریع متوسل شود.{{sfn|Messerschmidt|1990|pp=۶۳۶–۶۳۷}} در اوایل ۱۹۳۸، در آغاز [[ماجرای بلومبرگ–فریچ]]، هیتلر نویرات را از وزارت خارجه مرخص کرد و خودش را هم به وزارت جنگ منصوب کرد؛{{sfn|Overy, ''Origins of WWII Reconsidered''|1999}} نتیجتاًدر کنترلنتیجه مهار سیاست خارجی و نظامی را در دست و از همان تاریخ سیاستی خارجی که هدف نهایی‌اش جنگ بود، در پیش گرفت.{{sfn|Messerschmidt|1990|p=۶۳۸}}
 
== جنگ جهانی دوم ==
خط ۲۶۴:
==== اتحاد با ژاپن ====
[[پرونده:Matsuoka_visits_Hitler.jpg|بندانگشتی|هیتلر و وزیر خارجه ژاپن ماتسواوکا یوسوکه در برلین، مارس ۱۹۴۱. یواخیم فون ریبنتروپ هم در تصویر حضور دارد.]]
در فوریه ۱۹۳۸، پس از توصیه وزیر خارجه تازه منصوب شده [[یواخیم فون ریبنتروپ]]<ref group="و">Joachim von Ribbentrop</ref> که قویا به [[امپراتوری ژاپن|ژاپن]] تمایل داشت، هیتلر به اتحاد [[جمهوری چین (۱۹۴۹–۱۹۱۲)|چین]] و آلمان که میان آلمان نازی و جمهوری چین منعقد شده بود پایان داد تا در عوض با امپراتوری ژاپن که قدرتمندتر و مدرن‌ترنوین تر بود، وارد اتحاد جدیدی شود. در نتیجه این اتحاد، هیتلر [[مانچوکوئو]] و اشغال [[منچوری]] توسط ژاپن را به رسمیت شناخت و همچنین از ادعای آلمان بر مستعمرات سابق خود در [[اقیانوس آرام]] که در این زمان تحتزیر کنترل ژاپن بودند، صرف نظر کرد.{{sfn/en|Bloch|1992|pp=۱۷۸–۱۷۹}} او دستور داد فروش سلاح به چین متوقف شود و همه افسران آلمانی که با ارتش چین همکاری می‌کردند را فراخواند.{{sfn/en|Bloch|1992|pp=۱۷۸–۱۷۹}} برای تلافی این عمل آلمانی‌ها، ژنرال [[چیانگ کای‌شک]] همه توافق‌های اقتصادی میان چین و آلمان را کنسللغو کرد و نتیجتاً، آلمان از بسیاری از مواد اولیه چینی محروم شد.{{sfn/en|Plating|2011|p=۲۱}}
 
==== اتریش و چکسلواکی ====
خط ۲۷۳:
آلمان به واردات [[نفت]] وابسته بود؛ اختلاف با بریتانیا بر سر چکسلواکی می‌توانست منجر به اختلال در روند نفت‌رسانی به آلمان شود. این هیتلر را مجبور کرد فال گرون را که برای اول اکتبر ۱۹۳۸ طرح‌ریزی شده بود، متوقف سازد.{{sfn/en|Murray|1984|pp=۲۵۶–۲۶۰}} در ۲۹ سپتامبر، آدولف هیتلر، [[نویل چمبرلین]]، [[ادوار دالادیه]] و [[بنیتو موسولینی]] در کنفرانسی یک روزه در مونیخ که منجر به [[توافقنامه مونیخ]] شد، شرکت کردند. پیامد این توافقنامه، اعطای سودتنلند به آلمان بود.{{sfn/en|Bullock|1962|p=469}}{{sfn/en|Overy, ''The Munich Crisis''|1999|p=۲۰۷}}
 
چمبرلین از نتیجه کنفرانس مونیخ راضی بود و آن را «[[صلح برای زمانه‌مان]]» نامید اما هیتلر به خاطر از دست رفتن فرصت جنگ در ۱۹۳۸، عصبانی بود؛{{sfn/en|Kee|1988|pp=202–203}}{{sfn/en|Weinberg|1980|pp=۴۶۲–۴۶۳}} او نارضایتی خود را در یک سخنرانی در [[زاربروکن]] به تاریخ ۹ اکتبر ابراز کرد.{{sfn/en|Messerschmidt|1990|p=۶۷۲}} در نظر هیتلر، این صلح که با وساطت بریتانیا انجام شده بود، اگرچه منافع ظاهری آلمان را تأمین می‌کرد، اما یک شکست سیاسی بود زیرا او قصد داشت محدود کردن قدرت بریتانیا راه را برای توسعه خاک آلمان به سمت اروپای شرقی هموار کند.{{sfn/en|Messerschmidt|1990|pp=671, 682–683}}{{sfn/en|Rothwell|2001|pp=۹۰–۹۱}} مجله ''[[تایم]]'' هیتلر را به دلیل این کنفرانسهمایش به عنوان [[شخص سال|مرد سال]] ۱۹۳۸ انتخاب کرد.{{sfn/en|''Time'', January 1939}}
 
در اواخر ۱۹۳۸ و اوایل ۱۹۳۹، ادامه بحران اقتصادی که از تجدید تسلیحات ناشی می‌شد، هیتلر را مجبور کرد که بودجه دفاعی را به صورت قابل ملاحظه‌ای کاهش دهد.{{sfn/en|Murray|1984|p=۲۶۸}} در سخنرانی «صادر کن یا بمیر» به تاریخ ۳۰ ژانویه ۱۹۳۹، هیتلر خواستار توسعه اقتصادی جهت افزایش ذخیره ارزی آلمان شد تا هزینه مورد نیاز جهت خرید ماده اولیه با کیفیت برای ساخت سلاح را تأمین کند.{{sfn/en|Murray|1984|p=۲۶۸}}