ایران (شاهنامه): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ایجاد یک مقاله نو از طریق ایجادگر‌‌‌‌
 
افزودن مطلب و منبع از پژوهشگر شاهنامه شناس فریدون جنیدی در وبگاه بنیاد نیشابور
خط ۱:
برخی از پژوهشگران، [[ایران بزرگ|ایران]] در تفکر [[فردوسی]] را بدون مرز جغرافیایی و نژاد و قوم انگاشته اند. به باور ایشان ایران در [[شاهنامه]] شکلی از فرهنگ است که نگاه جهانی دارد و شرق و غرب را هم در بر می‌گیرد. در این تقسیم‌بندی، [[توران]] شرق جهان، [[روم]] غرب جهان و ایران مرکز جهان است. در نقشه‌های اسلامی که مکه در مرکز جهان بوده، [[صحرای عربستان]] نیز جزو قلمروی [[ایران بزرگ]] در نظر گرفته می‌شده است. به گفته این پژوهشگران، ایران یک جغرافیای زمین‌شناختی نیست، بلکه یک جغرافیای معرفتی است و معنای مرکز بودن در زمین، معنای سیاسی و جوهری دارد.
[[فریدون]]، پادشاه بزرگ ایران بر [[ضحاک]] پیروز شد، تا آن زمان پادشاهان شاهنامه که پادشاه ایران هستند در واقع پادشاهان جهان هستند. در زمان فریدون به دلیل گسترش جهان و افزایش جمعیت، دیگر با یک پادشاه نمی‌شد جهان را اداره کرد. فریدون سه فرزند به نام‌های [[سلم]]، [[تور]] و [[ایرج]] داشت که مقرر شد زمین را بین سه فرزندش تقسیم کند. در این بین پادشاهی بر سرزمین مرکزی بسیار رشک‌ برانگیزتر است. فریدون بین فرزندانش ایران را به ایرج می‌دهد و توران را به تور می‌دهد که نماد شرق است و روم را به سلم که نماد غرب است، تقدیم می‌کند<ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=شهرستانی |نام۱=سید حسین |عنوان=ایران در شاهنامه شکلی از فرهنگ است که نگاه جهانی دارد |نشانی=http://rcica.ir/%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B4%DA%A9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86/ |ناشر=پؤوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی |تاریخ بازبینی=8 ژانویه 2021}}</ref>.
==نخستین پایتخت شاهنامه==
[[فریدون جنیدی]]، نخستین پایتخت ایران و تختگاه [[فریدون پیشدادی]] را بر پایه گفتار شاهنامه را شهری بنام کوس در [[طبرستان]] می داند:
{{شعر}}
{{ب|ز [[آمل]] گذر سوی [[تميشه]] کرد|نشست اندر آن نامور بيشه کرد}}
{{ب|کجا، کز جهان '''کوس'''، خوانی ورا|جز اين نيز نامی ندانی ورا}}
{{پایان شعر}}
شهر [[تميشه]] در طبرستان، بر سرِ کوهي سخت گذر بنياد نهاده شده بود که در زمان‏هاي پسين بر دست [[حمله اعراب به ایران|سپاهيان عرب]] ويران شد. به باور فریدون جنیدی از شهر باستاني کوس نيز پس از ويران شدن دو روستاي خرد در [[شهرستان نور]]، همچون دو جوانة نازک از درختي تنومند بر جای مانده است که اکنون '''کوسه زر''' و '''کوسه مله''' خوانده می شود و از گفتار [[فردوسي]] پيدا است که جايگاه «کوس» را در زمان فردوسي نمي‏دانسته‏ اند، اما پیش از [[اسلام]] بر [[ایرانیان]] روشن بوده است. به هنگام رفتن [[خسرو انوشیروان|خسرو انوشیروان ساسانی]] به [[جرجان|گرگان]] در [[شاهنامه]] آمده است:
{{شعر}}
{{ب|ز [[جرجان|گرگان]] به [[ساری]] و [[آمل]] شدند|به هنگام آوای بلبل شدند}}
{{ب|در و دشت،يکسر،پر از بيشه بود|دل شاه ايران پر انديشه بود}}
{{ب|ز هامون بکوهی برآمد بلند| يکي باره‏اي برنشسته سمند}}
{{ب|سوی کوه و آن بيشه‏ ها بنگريد|گل و سنبل و آب و نخچير ديد}}
{{ب|تويی آفريننده هور و ماه|گشاينده و هم نمايند راه}}
{{ب|جهان آفريدی بدين خرّمی|که از آسمان نيست پيدا زمی}}
{{ب|کسي کاو جز از تو پرستد همی|روانرا بدوزخ فرستد همی}}
{{ب|ازيرا فريدون يزدانپرست|بدين ‏جای برساخت جاي نشست!}}
{{پایان شعر}}
از این رو به باور فریدون جنیدی، شهر باستانی کوس در طبرستان نخستین جایگاه فرمانروایی و پایگاه خرد و فرهنگ و دانش در [[اساطیر ایرانی]] بوده است.به باور فریدون جنیدی پس از [[فریدون]]، دومین تختگاه ایران در شاهنامه [[آمل]] [[طبرستان]] بوده است. آنجا که [[سام نريمان]] براي نبرد با [[مهراب کابلی|مهراب کابل خدای]] بسوی [[نیمروز|نيمروزان]]، سپه مي‏رانَد، فرزندش [[زال]] بپذيره او ميرود و در ميان سخنان مي‏گويد:
{{شعر}}
{{ب|به ارّه تنم را بدو نيم کن| ز [[کابل]] مپيماي با من سَخُن}}
{{پایان شعر}}
و سام در نامه ‏ای که به [[منوچهر]] مي‏نويسد، از اين داستان چنين ياد ميکند:
{{شعر}}
{{ب|مرا گفت: بر دار [[آمل]] کنی|از آن به که آهنگ کابل کنی}}
{{پایان شعر}}
و اين گفتار چنين مي‏نمايد که بدان هنگام [[آمل]] پايتخت ايران بوده است.
به باور فریدون جنیدی، [[مازندران (شاهنامه)|مازندران در شاهنامه]] با [[مازندران]] کنونی متفاوت است. جنیدی می افزاید : گفتار ديگر آنست که چگونه شايد فرزندان فريدون را از نژاد ديوان خواندن؟ چنانکه امروز همواره از [[ديوان مازندران]] ياد مي‏شود! نام سرزمين فريدون همواره [[طبرستان]] بوده است، و انبوه يادکردهای باستانی، راه همه گمان‏های ديگر را مي‏بندد...
واژه مازندران بر چين و شکن‏ها و سازهای [[کوهستان البرز]] نهاده شده است، و اين سخن [[فرخی سیستانی]] راز آنرا باز ميگويد:
{{شعر}}
{{ب|برآمد ز کوه، ابر مازندران|چو مارِ شکنجي و ماز، اندر آن}}
{{پایان شعر}}
از سويي واژه «دوين» که دوبار تنها در [[تاريخ طبرستان]] [[ابن اسفنديار]] آمده، و از همة فرهنگهای ايرانی فرو افتاده است بر بنياد گفتارِ وي چيزی جز «کوه» و بلندی نيست:
«همه ساله [[فرخان بزرگ|اسپهبد فرّخان]]، برای شکار و شراب به زيرترِ «دوينی» رفتي که کاخ [[اسپهبد خورشيد]] بود!» واژة دوين با فرو افتادن «و» ميانين از آن، بگونه «دين» درآمده است که خوشبختانه هنوز در طبرستان نمونه ‏های فراوان دارد و به تپه‏ های بلندی که جايگاه ديوان بريد و برج‏هاي ديده‏بانی و آتش بوده است، و در گذر زمان، ويران شده و بگونه تپه درآمده است، که خود نشاندهنده نام «دوين» است.
و از سويی با فرو افتادن «ن» پايانين بگونه دِو (=ديو) درآمد که نام همان رشته کوههای پيچاپيچ و پر مازِ ميان طبرستان و دشت مياني [[ايران]] است، و چون ايرانيان خواستند که آن کوهها را به چراگاههاي دشتهای خويش بيفزايند، و اين سخن در گفتار [[ديو سپيد]] به [[کاووس]] آمده است:
{{شعر}}
{{ب|همي برتري را بياراستی|چراگاه [[مازندران (شاهنامه)|مازندران]] خواستی}}
{{پایان شعر}}
با چنين انديشه، ايرانيان از هر دو سويِ کوهستان البرز ببالا مي‏رفتند، و يکايک به چراگاه‏ها دست مي‏يافتند، و بالا رفتن آنان از «دوين»ها بود، و با هيچيک از آن «دوين»ها دشواری پيش نيامد مگر با [[دیو سپید|دوين سپيد]] که بزرگترين «دوين»ها است، و همواره از برف، سر، سپيد دارد! شيوه نبرد دوين سپيد با ايرانيان نيز چنين گزارش شده است:
{{شعر}}
{{ب|شب آمد، يکي ابر شد تا بماه|جهان ‏گشت ‏چون‏ روی‏ زنگی، سياه}}
{{ب|زگردون‏ بسی‏ سنگ ‏باريد و خَشت|پراکنده گشتند، ايران بدشت}}
{{ب|بسختی، چو يکهفته اندر کشيد|نيامد همی روشنايی پديد}}
{{ب|بهشتم بغرّيد ديو سپيد|که ای شاهِ بی بر، بکردار بيد}}
{{ب|همی برتری را بياراستی؟|چراگاه [[مازندران (شاهنامه)|مازندرانی]] خواستی؟}}
{{ب|کنون آنچه اندرخور کارِ تست|دلت‏ يافت، آن آرزوها که جست!}}
{{پایان شعر}}
از اين سخنان، روشن بر مي‏آيد که نبرد دوين سپيد، يا ديو سپيد با ايرانيان، همانا يک گدازه‏ افشانی همراه با دود فراوان بوده است، و آن گروه از ايرانيان که پيرامون ديو سپيد بوده‏ اند، از آن دود و گدازه که بر سرشان ريخته است آزار ديده و کشته شده‏ اند<ref name="bonyad-neyshaboor.ir">{{یادکرد وب
|عنوان=پایتخت فریدون
|نشانی=http://bonyad-neyshaboor.ir/Details/63/پايتخت-فريدون
|ناشر=[[بنیاد نیشابور]]، [[فریدون جنیدی]]
|accessdate=۱۰ نوامبر ۲۰۱۹
|archiveurl=https://web.archive.org/web/20190228202834/http://bonyad-neyshaboor.ir/Details/63/پايتخت-فريدون
|archivedate=۲۸ فوریه ۲۰۱۹
|dead-url=yes
}}</ref>.