شعر سپید: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: برگردانده‌شده ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Patricia Mannerheim (بحث | مشارکت‌ها)
به نسخهٔ 30563209 از Zahrataraneh (بحث) برگردانده شد (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱:
{{بهبود منبع}}
عاقبت در انعکاسی  شور، قطره ای مضطرب ،عکسی می شوم بر گُرده چند مرد سیاه پوش.
{{اشتباه نشود|شعر آزاد}}
آن لحظه ی غریب، خود در یاد خود می پیچم ، از توده ای سرد، زمستانی بی بَدیل، دوخته چشمم آشکار به افقی بی تکرار .
{{احمد شاملو (نوار کناری)}}
و آنگاه ماندنی به آن اندازه که پلک می داند،
'''شعر سپید''' یا '''شعر شاملویی''' گونه‌ای از [[شعر نو]] فارسی است که در دهه سی شمسی و با مجموعهٔ [[هوای تازه]] از [[احمد شاملو]] ظهور پیدا کرد و شاید بتوان آن را با [[شعر آزاد]] {{به فرانسوی|vers libre}} در ادبیات کشورهای غربی مقایسه کرد. تفاوت عمده این آثار با نمونه‌های قبلی [[شعر نو]] در فرم [[شعر]] بود. در این سبک عموماً [[وزن عروضی]] رعایت نشده ولی آهنگ و موسیقی نمود دارد.
در گلوی بی رمقی که نفس می مانَد.
موج می زند مالامال از گذاشتن و گزشتن.
از این، از آن، از تمام آنچه که برایش اشک می ریختم،
می گریختم، می ساختم، می باختم.
مرتضی مدبر
*
چه کسی میگوید، با معذرت خواهی همه چیز درست می شود؟ ما این کار را کردیم،
ما بخاطر اشتباهی که مرتکب نشده بودیم
معذرت خواستیم
اما نشد .
ما در برابر همه مسئول بودیم، جز در برابر خودمان،
نا امید کننده بود لحظه هایمان
شب ها، روزها، و حتی در خواب هم، التماس هایمان
اینگونه دقایقمان نحس می شدند.
همانند گریه های یک فرمانده نظامی، در جنگی طولانی.
وقت آن است، که بپذیریم ، شاید خواسته ما، داشته دیگران بود، و ما بر آن پافشاری می کردیم.
مرتضی مدبر
*
همیشه ما دیر میفهمیم  چه اتفاقی افتاده است
و چه کسی را از دست داده ایم
در واقع ما رفتن را نمی فهمیم
  تنها باید ببینیم که می رود تا بفهمیم ،
و خود را برای خراب کردن تمام ساخته هایمان آماده کنیم،
ساعت ها و روزها دنبال مقصر باشیم
در ذهن آشفته خود،
مو به مو بگردیم ، تا دلیل و انگیزه ای برای رفتنش بیابیم
و گاه کم لطفی کوچکی از ما تداعی می شود
که بی رحمانه خود را محاکمه می کنیم
او نیست و رفتن را برگزیده است، زودتر از این.
ما دیر باور می کنیم که می رود،
شاید امروز اگر داشت  به زبان می آورد،
و همانند بیگانه ای ما را خطاب می کرد،
از خط قرمزهایش می گفت، از حریم خصوصی اش،
انتظار داشتیم که در حرف هایش نشانی از ناز کردن و ناز کشیدن باشد،
اما اینگونه نیست  او قلبش را زودتر از امروز برداشته بود، و تنها امروز خبرش را به ما داد،
مرتضی مدبر
*
نه با آب، نه با آتش، نمی گویم دلتنگی هایم را.
نمی نالم، افشا نمی کنم، تا سخاوت خاک، تا طراوت شبنمی دخیل.
آن روز بی شکیبایی مرا در کنج تنهایی هایم رها می کنی، دورتر و دورتر ازمن، به فاصله قدم هایی شتاب زده.
تا حقارت یک فراموشی، بی مهابا دیروز را در امروزت گم می کنی.
در جریان زندگی، با تداوم روزها، شب ها، تو در آستانه یک تقعییر، من از تجزیه یک دنیا.
همین را می دانم .
تو در پاره ای از اوقات، من از تمام هفته ها،
همانگونه که باید پای خاطره ای در میان باشد،
لحظه هارا به انتظار می بازیم .
مرتضی مدبر
*
ساحلِ مژگان
همه شب آه من و دامن احسان تو نیست
لحظه ها گریانم و اشکی به چشمان تو نیست
سیل پر خون غمت دیده به دریایی فکند
ای که در دریای چشم ساحل مژگان تو نیست
همه  عمر  اگر  سر  به   سجودت   کردم
به ریا دانی و در مسلک ایمان تو نیست
نه هوس ماند و نه حرصی نه دگر فرصت و عمر
که نباشند به گور و دل رحمان تو نیست
من ببارم که تو را گرمی اشکم به نظر
بی دلیل آید و در زمره امان تو نیست
ترسم آن است که در عاشقیت سستی کنم
چه خوش است عمر نباشد اگر آرمان تو نیست.
مرتضی مدبر
*
 
در دسته‌بندی شعر نو فارسی، گاهی به هر شعر که در قالب [[شعر نیمایی]] نگنجد شعر سپید می‌گویند.
 
برخی از منتقدان متاخر شعر سپید مانند [[محمد مستقیمی]] شعر سپید را پالاییده ترین نوع شعر فارسی می دانند که خود را از موسیقی و همه ی چیزهای دیگر آزاد کرده است. وی در کتاب آیینه پردازان خود با این تعریف از شعر که کلامی است مخیل درباره شعر سپید یکی از دلایل خوانده شدن این شعر به عنوان شعر سپید را معنی و خوانش سپیدی هایی می داند که در تقطیع‌های شعر سپید در فضای خیال خواننده بازآفرینی می‌شود و یا خواننده آنها را در فضای خیال خود پر می کند. به نظر وی «در شعر سپید به دنبال موسیقی نباشید چون شعر سپید به معنای شعر بی‌قید و بند است این شعر از قیود موسیقی که هنر دیگریست خود را رها کرده و صفت سپیدیش به همین معناست مثل ازدواج سپید پس نه موسیقی دارد نه نیازی به موسیقی دارد و آن تعاریف شعر سپید یعنی آن که خواننده سپیدی‌های کاغذ را هم بخواند همه ناشی از ناآگاهی در مورد این صفت و کاربرد آن است سپید یعنی بی‌قید»<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.naghdesher.ir/review/6875|عنوان=شعر بی‌قید و بند|ناشر=پایگاه نقد شعر}}</ref>
 
 
 
 
== نمونه اشعار ==