اردوگاه مرگ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰:
 
=== استفاده از گاز ===
کرت گرستینگ یکی از افرادی بود که در که در طول جنگ در مؤسسه بهداشت وافن اس اس کار می‌کرد. در ۱۹ اوت ۱۹۴۲ به یک دیپلمات سوئدی در اردوگاه مرگ دربارهٔ چگونگی رسیدن به [[اردوگاه مرگ بلزک]] (که مجهز به اتاقک‌ها گاز کربن مونوکسید بود) حرف زد. به‌علاوه دربارهٔ این موضوع صحبت کرد که ۴۵قطار شامل ۶۷۰۰ یهودی به آنجا رسیدند که خیلی از آن‌ها مرده بودند و بقیه عریان، به اتاقک‌های گاز هدایت شدند:
 
{{quote| هکنهولت بشدت تلاش می‌کند تا موتور را راه بیندازد؛ ولی نتیجه‌ای ندارد. [[کریستیان ویرت|کاپیتان ورث]] جلو می آید. می‌بینم که ترسیده‌است، چون من در این مصیبت حاضر هستم. بله، همه چیز را می‌بینم و صبر می‌کنم. کرونومتر من همه چیز را نشان می‌داد، ۵۰دقیقه، ۷۰ دقیقه و موتور کار نمی‌کند. مردم داخل اتاقک‌های گاز منتظرند. بیهوده. پروفسور فننستیل به پنجره‌ای روی در چوبی زل زده و درحالیکه صدای گریه مردم را می‌شنود، می‌گوید "گویی داخل یک کنیسه اند". کاپیتان ورث با خشم، ۱۲–۱۳ بار به صورت کمک اوکراینی اش، هکنهالت، سیلی می‌زند. بعد از ۲ساعت و ۴۹دقیقه -کرونومتر همه چیز را ضبط می‌کند- موتور به کار می‌افتد. تا ان لحظه، مردمی که در ان ۴اتاقک محبوس بودند، هنوز زنده بودند، چهار ضربدر ۶۵۰ نفر، ضربدر ۴ در ۴۵ مترمکعب. ۲۵دقیقه دیگر می‌گذرد. خیلی‌ها تاالان مرده‌اند. این را می‌توان ازمیان پنجره کوچک دید، چون یک لامپ برقی چند دقیقه داخل اتاقک را روشن می‌کند. بعد از ۲۸دقیقه، فقط چند نفر هنوز زنده‌اند. بالاخره، بعد از ۳۲دقیقه، همه مرده‌اند… بعد دندان پزشکان دندان‌های طلا را از جنازه‌ها خارج می‌کنند. در میانه آن‌ها کاپیتان ورث ایستاده‌است. یک قوطی بزرگ از دندان را نشانم می‌دهد و می‌گوید: "ببین، برای خودت، سنگینی آن طلا! برای همین دیروز و روز قبلش است. باورت نمی‌شود هر روز چه چیزهایی پیدا می‌کنیم -دلار، الماس، طلا. خودت خواهی دید!" - کرت گرستین <small>— Kurt Gerstein </small><ref>{{cite book| authors=Roderick Stackelberg, Sally Anne Winkle|title=The Nazi Sourcebook: An Anthology of Texts| publisher=Routledge|year=2002|page=354|isbn=978-0-415-22213-6}}</ref>}}