طغرل بیک: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ابهامزدایی زبدة التواریخ برچسب: برگرداندهشده |
برچسبها: خنثیسازی برگرداندهشده |
||
خط ۲۴۵:
== منش طغرل ==
=== خصوصیات فردی ===
اگرچه گفتار مؤلفان کتب تاریخی پیرامون ویژگیهای یک فرمانروا، قابل اتکا نیستند اما تکرار بعضی مطالب را میتوان دال بر واقعیت آنان دانست. در کتاب ''[[زبده التواریخ]]''، طغرل را فردی دلیر، بردبار، بخشنده، پیوسته مشغول به طاعت خداوند، نماز آدینه و روزهٔ دوشنبه و پنجشنبه و آراستن به خوی ارزنده معرفی کردهاست و میگوید که او بسیار صبور بود و سخن سنجیده بر زبان میراند و در صدقه دادن و ساخت مساجد، کوشش و همت فراوان داشت. طغرل را بر مذهب [[حنفی]] میدانند. همچنین از خویشتنداری طغرل در برابر [[ابوالحسن ماوردی|ماوردی]] و رعایت احترام او با وجود دستیابی به نامهای که توسط ماوردی به نگارش درآمده و در آن به نکوهش طغرل در نزد خلیفه پرداخته بود، سخن میرانند و همچنین چشمپوشی او دربارهٔ یکی از کارگزاران نزدیکش که اسراری از او را در نزد امیر ابوکالیجار بویهای فاش کردهبود، بیان میدارند. [[نجمالدین راوندی|راوندی]] نیز به شرح ملاقات [[باباطاهر]] و طغرل میپردازد و اینگونه بیان کرده که باباطاهر با خطاب قرار دادن طغرل از او پرسید: «ای ترک با خلق خدا چه خواهی کرد؟» طغرل نیز پاسخ گفت: «آنچه تو فرمایی.» و باباطاهر نیز در جواب گفت: «آن کن که خدا میفرماید.» و طغرل نیز بگریست و گفت چنین کنم. در ادامهٔ این روایت راوندی به دینداری طغرل اشاره دارد و نوشتهاست: «اعتقاد پاک و صفای عقیدت او چنین بود و در دین محمدی (صلعم) ازو دیندارتر و بیدارتر نبود.» در باب اجرای تکالیف عبادی توسط طغرل در کتاب ''منظر الانسان'' آمدهاست که «طغرل بک حلیم و کریم و دایمالصلاة با جماعت بود. روز دوشنبه و پنجشنبه روزه میداشت و صدقات بسیار میکرد و مساجد بنا میساخت». بنداری نیز دربارهٔ طغرل و نحوهٔ حکومت او نوشتهاست: «در روزگار امارت وی کشور به گلستان میمانست. کشتن و خون ریختن را دوست نداشت و فرمان نمیداد.» اما [[عزالدین بن اثیر|ابن اثیر]] به نامهای اشاره دارد که از جانب چغری بیک برای طغرل ارسال شد و مضمون آن نکوهش طغرل در باب ویرانی سرزمینهای مفتوح توسط طغرل بود و در آن با یادآوری روزگار حقارت و سختیشان به طغرل، او ار از این اعمال برحذر داشت و طغرل نیز در پاسخ به او ویرانی سرزمین [[خراسان]] پس از تسلط چغری بیک بر آن را یادآور میشود و اعمال او را برایش یادآوری مینماید و همچنین بیان میدارد، که وی با ورود به مناطقی ویران و عدم امکان بازسازی آنان به علل نظامی، نسبت به ویرانی این شهرها اقدام نمودهاست. ابن اثیر نیز پس از بیان بسیاری از صفات نیکوی طغرل، مطالبی بدین شرح نیز بیان کرده که او همچنین مردی ستمکار و بیدادگر و سنگدل بود و سپاهش دارایی مردم به یغما میبردند و شب و روز دستشان در تاراجگری باز بود.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۴|ک=سلجوقیان از آغاز تا فرجام|ص=۶–۹۴}}{{سخ}}{{پک|باسورث|۱۳۸۱|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۵۵}}</ref>
=== سیاست دینی ===
خط ۳۱۰:
* ''[[تاریخ عظیمی]]'': این اثر در قرن ششم ه.ق توسط علی التنوخی العظیمی نگارش شدهاست و تاریخ اسلام را بهطور مختصر شرح داده و در باب تاریخ سلاجقه دارای اهمیت است. نقل رویدادها در کتاب موردنظر از [[آدم]] آغاز شده و پس از بیان سرگذشت پیامبران و فرمانروایان مشهور و همچنین زندگانی محمد بن عبدالله و خلفا، تا خلیفه [[مکتفی|المکتفی لامرالله]] را شرح دادهاست. بخش آخر کتاب با موضوع سلجوقیان دارای اطلاعاتی دست اول است. در کنار آن آگاهیهایی پیرامون مجادلات سلاجقه در آناتولی و فتح آناتولی و [[سوریه]] و مجادلات سلاجقه و امیرنشینها با [[جنگهای صلیبی|صلیبیون]] در آناتولی و همچنین نخستین امیرنشینها از جمله زنگیان سوریه و دیگر [[اتابکان (سلسله)|اتابکان]] در کنار فعالیتهایشان، در اختیار خوانندهٔ اثر میگذارد.<ref>{{پک|کنوش|۱۳۹۵|ک=مرجعشناسی تاریخ سلجوقیان|ص=۹–۵۷}}</ref>
* ''[[المنتظم و ملتقائط الملتزم فی اخبار الملوک و الامم]]'': [[ابن جوزی]] در قرن ششم ه.ق به تألیف این اثر همت گماشتهاست. در این کتاب شرح وقایع از آغاز آفرینش تا سال ۵۷۲ ه.ق است. مؤلف، بیش از شرح رویدادهای تاریخی، به دانشمندان و شخصیتهای دینی معاصر خویش پرداختهاست. این اثر در باب تاریخ عراق-بغداد در عصر سلجوقیان، اهمیت فراوانی دارد و روابط سلجوقیان با خلافت را به همراه جزئیات شرح میدهد. به علت سکونت نویسندهٔ اثر در بغداد و ناظر بودن او بر بسیاری از اتفاقات، مطالب ذکرشده از او، نایاب است.<ref>{{پک|کنوش|۱۳۹۵|ک=مرجعشناسی تاریخ سلجوقیان|ص=۱–۶۰}}</ref>
* ''[[اخبار الدوله السلجوقیه]]'': اثری است منسوب به صدرالدین ابوالحسن علی بن ناصر الحسینی که در قرن هفتم ه.ق تألیف شدهاست. قسمتی نیز بعدها به این اثر افزوده شدهاست. این کتاب که از مهمترین منابع تاریخی دوران سلجوقیان بهشمار میآید، از ترکیب و تجمیع سه منبع در یک اثر حاصل شدهاست. اولین قسمت آن از خاستگاه سلجوقیان تا دورهٔ ملکشاه سلجوقی، دومین قسمت، وقایع پس از مرگ ملکشاه تا سال ۵۴۷ ه. ق/۱۱۵۲ م و سومین قسمت نیز تا مرگ آخرین سلطان سلجوقی عراق، طغرل سوم، را به تصویر میکشد که این سه قسمت به ترتیب از ''
* ''[[الکامل فی التاریخ|کامل فی التاریخ]]'': اثری از [[عزالدین بن اثیر|ابن اثیر]] است که در قرن هفتم ه.ق به نگارش درآمدهاست. این اثر شامل دوازده جلد است و نقل حوادث در آن از آغاز آفرینش آغاز میشود و تا سال ۶۲۸ ه. ق/۱۲۳۱ م را دربرمیگیرد. او در نگارش این اثر از منابع معتبر زیادی که امروزه امکان دسترسی به آنان وجود ندارد، بهره بردهاست. کتاب مورد نظر، اثری قابل اعتماد و اتکا در نقل مهاجرت ترکان، ورود سلجوقیان به صحنهٔ تاریخ و حکومت آنان در سوریه، ایران و عراق بهشمار میآید. همچنین همعصر بودن نویسنده با حکومت اتابکان موصل، بر اهمیت این کتاب دربارهٔ حوادث آن دوره افزودهاست.<ref>{{پک|کنوش|۱۳۹۵|ک=مرجعشناسی تاریخ سلجوقیان|ص=۲–۶۱}}</ref>
* ''[[مرآت الزمان فی تاریخ الاعیان]]'': ابوالمظفر یوسف بن قیزاوغلی ملقب به [[سبط بن جوزی|سبط ابن جوزی]]، در قرن هفتم ه.ق این اثر را تألیف کردهاست. اثر مورد نظر در زمینهٔ تاریخ عمومی، با خلقت آدم آغاز میشود و با مرگ مؤلف پایان میپذیرد. اهمیت آن نیز بیشتر به گزارش اتفاقات معاصر نویسنده است. همچنین بخش مربوط به نیمهٔ دوم قرن پنجم ه.ق به علت دربرداشتن ''غرس النعمه'' و ''عیون التواریخ'' محمد بن هلال الصابی، از اهمیت والایی برخوردار است. اطلاعات ارائهشده پیرامون طغرل بیک، [[آلپ ارسلان|آلب ارسلان]] و [[ملکشاه یکم|ملکشاه]] در این اثر، بینظیر است و علاوه بر آن، فعالیت امیران سلجوقی در آناتولی، سوریه و [[فلسطین]] نیز بهطور مفصل شرح داده شدهاست. این کتاب در میان مهمترین آثار مربوط به سلاجقهٔ بزرگ قرار دارد.<ref>{{پک|کنوش|۱۳۹۵|ک=مرجعشناسی تاریخ سلجوقیان|ص=۴–۶۳}}</ref>
خط ۳۳۵:
* ''[[شاهنامهٔ سلجوقیان]]'': اثری از احمد بن محمد الطوسی ملقب به قانعی است که در قرن هشتم ه.ق تألیف شدهاست. این ''شاهنامه'' همچون دیگر آثار معاصر خویش، به تاریخ ایران باستان، تاریخ پیامبران و دورههای مختلف تاریخ اسلام بهطور مفصل پرداختهاست و پس از شرح غزنویان و سلجوقیان بزرگ، به تاریخ سلجوقیان آناتولی پرداخته و آگاهیهای وسیعی در این زمینه ارائه کردهاست.<ref>{{پک|کنوش|۱۳۹۵|ک=مرجعشناسی تاریخ سلجوقیان|ص=۴۸–۱۴۷}}</ref>
* ''سلجوقنامه'': اثری از احمد نیغدهای است که در قرن هشتم ه.ق نگارش یافته و منبع تلخیص و نگارش اثری از همین مؤلف به نام الولد الشفیق است که حاوی اطلاعات مهمی پیرامون سلجوقیان بزرگ و سلجوقیان آناتولی بودهاست.<ref>{{پک|کنوش|۱۳۹۵|ک=مرجعشناسی تاریخ سلجوقیان|ص=۴۹–۱۴۸}}</ref>
* ''[[مجمع التواریخ (حافظ ابرو)|مجمع التواریخ]]'': اثری از [[حافظ ابرو]] است که در قرن نهم ه.ق به دستور [[شاهرخ تیموری]] تألیف شدهاست. مؤلف در جهت خلق این اثر، به تلخیص آثاری همچون ترجمهٔ فارسی ''[[تاریخ طبری]]''، ''[[جامعالتواریخ|جامع التواریخ]]'' رشیدالدین و ''ظفرنامهٔ'' [[نظامالدین شامی]] روی آورد و تحولات معاصر خویش را نیز بر آن افزود و با تکمیل آن، اثرش را ''مجمعالتواریخ'' نامید. این اثر مشتمل بر چهار بخش میشود که بدین ترتیب است: تاریخ پیامبران و شاهان ایران تا فتح اعراب، تاریخ اسلام تا سال ۶۵۶ ه. ق/۱۲۵۸ م، تاریخ ایران در عهد سلجوقیان و ایلخانان و آخرین بخش آن به نام
* ''[[روضةالصفا|روضه الصفا فی سیره الانبیاء و الملوک و الخلفا]]'': اثری از [[میرخواند]] است که در قرن نهم ه.ق نگارش یافتهاست. این اثر در قالب تاریخ عمومی تألیف شدهاست و مشتمل بر هفت جلد است که از آغاز آفرینش آغاز شده و با تاریخ پیامبران ادامه مییابد. در ادامه تاریخ امویان و عباسیان روایت میشود و سپس دولتهای مستقر در عهد عباسی را بیان میکند. بخشی از این قسمت، اختصاص به سلجوقیان دارد که با وجود کوتاه بودن، به علت استفاده از گزارشهایی ازبینرفته همچون ''ملکنامه''، پیرامون تاریخ سلجوقیان دارای اهمیت ویژهای است.<ref>{{پک|کنوش|۱۳۹۵|ک=مرجعشناسی تاریخ سلجوقیان|ص=۲۷–۱۲۶}}</ref>
* ''[[حبیبالسیر|حبیب السیر فی اخبار افراد البشر]]'': اثری از [[غیاثالدین خواندمیر|خواندمیر]] در قرن نهم یا دهم ه.ق است که در حوزهٔ تاریخ عمومی جای دارد و شامل سه جلد میشود که هریک متشکل از چهار بخش هستند. به علت بهرهبرداری نویسنده از کتاب پدربزرگ خویش و همچنین دیگر آثار ازبینرفته در جهت تألیف بخشهای پیش از تیموریان، بخش مربوط به سلجوقیان آن دارای اهمیت است. دو جلد نخست آن تاریخ اسلام و جلد سوم آن تاریخ ترکان و مغولان تا مرگ چنگیز را تشریح میکند.<ref>{{پک|کنوش|۱۳۹۵|ک=مرجعشناسی تاریخ سلجوقیان|ص=۲۸–۱۲۷}}</ref>
|