عشق: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
به نسخهٔ 31137128 از Gm110m (بحث) برگردانده شد (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: برگردانده‌شده ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۹:
تفاوت‌های فرهنگی میان کشورها و اقوام مختلف امکان دستیابی به یک معنای همگانی و فراگیر در مورد کلمه عشق را تقریباً ناممکن ساخته‌است. در توصیف کلمه عشق ممکن است عشق به یک [[نفس]] یا [[عقیده]]، عشق به یک قانون یا مؤسسه، عشق به جسم (بدن)، عشق به طبیعت، عشق به غذا، عشق به پول، عشق به آموختن، عشق به قدرت، عشق به شهوت، یا عشق به انواع مفاهیم دیگر در نظر باشد و افراد مختلف برای افراد و چیزهای مختلف درجه دوست داشتن متفاوتی را بروز می‌دهند. عشق مفهومی [[انتزاع|انتزاعی]] است که تجربه کردن آن بسیار ساده‌تر از توصیفش است. به علت پیچیدگی مفهوم عشق و انتزاعی بودن آن معمولاً بحث در مورد آن به [[کلیشه‌های ذهنی]] خلاصه می‌شود و در مورد این کلمه [[ضرب‌المثل]]‌های زیادی وجود دارد، از گفته [[ویرژیل]] یعنی «عشق همه جا را تسخیر می‌کند» گرفته تا آواز گروه [[بیتلز]] یعنی «[[همه چیزی که به آن احتیاج داری عشق است]]».
[[برتراند راسل]] عشق را یک «ارزش مطلق» می‌داند که در برابر [[ارزش نسبی]] قرار دارد.<ref>کلمات قصار برتراند راسل، به کوشش محمد کوثری استرآبادی، تهران، نشر نوین، ۱۳۸۰، فصل هفتم:عشق و هنر</ref>
 
 
فکر میکرد.. به آنچه که نباید.
 
به آدم ها و تفکر محدودشان..
 
میدانی مشکل اصلی آدم ها این بود که عادت کرده بودند برای هر چیزی تعریفی بگذارند؛
 
گفتیم دریا، گفتند آبی بیکران؛ بی توجه به آنکه بدانند دریا توصیف شدنی نیست!
 
گفتند بنویس، گفتم از چه؟ گفتند از خوش بختی، توصیفش کن.
 
احمقند دیگر.. مگر می‌شود خوش بختی را با کلمات توصیف کرد؟!
 
حال صدایی گفت از عشق بگو، من سعی کردم اما مگر توانستم؟
 
عشق تعریفی نیست، عشق آنجایی عشق می‌شود که منحصر به فرد باشد.
 
منظورم این است.. عشق برای یکی سه حرفی پوچ بیهوده است، برای شخصی کل دنیا و برای یکی دیگر درد و شاید هم برای دل دیگری زندگی.
 
برای منی که خواستم توصیفش کنم، عشق شد اعتماد.
 
اهل کلیشه نیستم، اهل گفتن اینکه تو دنیا و عشق ابدی منی نیستم، و میدانم توهم نیستی؛
 
اما اهل این هستم که به تو بگویم تو اعتماد منی.
 
تو آن حسی هستی که در میان دل مشغولی هایم یادآوری کند که یکی هست که بتوانم بی هراس در کنارش بچه شوم، بزرگ شوم، بخندم و در کل خودم باشم..
 
تو اعتمادی، من اعتماد را چیزی فرای حرف های از سرِ اجبارِ تکراری میدانم، من اعتماد را چیزی فرای کلیشه میدانم..
 
من اعتماد را تو نامیدم، من اعتماد را عشق نامیدم و این یعنی عشق را تو نامیدم.
 
 
== انواع ==
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/wiki/عشق»