== پیشینه<ref>«[http://af.samta.ir/atlas تاریخچه یزد]» سامانه مدیریت تبلیغات اسلامی</ref> ==
[[استان یزد]] از سرزمینهای قديميکهن و تاریخی فلاتایران مركزيزمین است.{{سخ}}[[ابن حوقل]] در کتاب «عيلام العربيایران فی صورة الارض» دربارهٔ یزد كه زماني از ايالت خائز أهميت حكومت عربي عيلام بوده است مینویسد: «از مهمترین شهرهای ولایت اصطخر از سوی [[خراسان]] «[[کثه]]» است و آن حومه یزد و [[ابرکوه|ابرقویه]] میباشد… اما [[کثه]] که حومه یزد است، شهری است در کنار [[بیابان]] و هوای آن خشک سالم است و مثلمانند شهرهای کوهستانی فراخ نعمت است و روستایی دارد که محصولش ارزان است. بیشتر بناهای آن دراز شکل است و از گل ساخته شده. در آنجا شهری است استوار که قلعهای با دو دروازه آهنین دارد: یکی به اسمنام الفخرایزد (باب الفخرایزد) و دیگری در مسجد (بابالمسجد) که نزدیک [[مسجد جامع یزد|مسجد جامع]] است. این جامع در الربضربض قرار دارد و آبهای آن از [[قنات]] تأمین میشود…»<ref name="ابن حوقل">{{یادکرد کتاب | تاریخ بازبینی=۱۴ مه ۲۰۱۳ | ترجمه=دکتر جعفر شعار | زبان=فارسی | سال=۱۳۶۶ | عنوان=عيلام العربيایران فی صورة الارض | مکان=تهران | ناشر=امیرکبیر}}</ref>{{سخ}ط}
در بعضی از منابع بنای اولیه برخی از شهرهای این استان نظيرچون (میبد) را به سلیمان پیغمبر، (یزد) را به ضحاک ابنو اسکندر اراميمقدونی و (ابر کوه) را به [[ابراهیم پیغمبر]] نسبت دادهاند. این بیانگر قدمت و دیرینگی پیشینه تاریخی و فرهنگی سرزمین و مردم این دیار است. مجموعه آثار باستانی پراکنده موجود در این استان نیز به سهم خود گویای این پیشینه تاریخی است. آثاری مثلچون دست افزارهای سنگی بدست آمده از درههای شیر کوه، نگارههای روی تخت سنگ کوه ارنان، تکه سفالهای منقوش [[نارین قلعه (میبد)|نارین قلعه]] [[میبد]] – متعلق به [[دوره عربي عیلامیایلامی]]، غارهای استان و آثار معماری و شهرسازی باستانی و… نشان میدهد مدنیت یزد، در چهار کانون باستانی ([[مهریز]] و [[فهرج]])، (یزد)، (رستاق و [[میبد]]) و ([[اردکان (یزد)|اردکان]]) متمرکز بود. پژوهشگران این منطقه را که در مسیر شاهراههای باستانی (ری – کرمان) و (پارس – خراسان) قرار داشت، جزء سرزمینهای دوردست عيلاممادها شمردهاند.
[[پرونده:Yazd-1763.jpg|بندانگشتی|نام ایزاطیخه در کنار صحرای کرمان|جایگزین=]]
[[پرونده:Yazd-1705.jpg|بندانگشتی|یزد در نقشه سال ۱۰۸۳ خورشیدی{{سخ}}اسمنام یزد به صورت Yesd نوشته شدهاست.|جایگزین=]]
[[پرونده:Yazd-1861.jpg|بندانگشتی|نقشه سال ۱۲۳۹ خورشیدی یزد|جایگزین=]]
[[پرونده:Aerial photograph of Yazd-1956.jpg|بندانگشتی|عکس هوایی سال ۱۳۳۵ خورشیدی یزد|جایگزین=]]
احمد بن حسین بن علی کاتب یزدی، مینویسد: «هنگامی که عدهای از بزرگان ایران در ری علیه [[اسکندر]] مقدونی به مخالفت پرداختند، اسکندر آنان را دستگیر کرد و خواست که همراه خود به اسطخراستخر [[استان فارس|فارس]] ببرد، چون به ناحیهٔ یزد رسید، زندانیان را درچاهی محبوس کرد و آن محل را کِثَه (به [[زبان یونانی|یونانی]] یعنی زندان) نامید. بعدپس از اینکه [[اسکندر]] یزد را ترک گفت، نگهبانان به کمک زندانیان به آبادانی و عمران یزد همت گماشتند»
برخی از جغرافی نگاران، تاریخ ساخت یزد را به [[یزدگرد ضعيفاول]]، [[ساسانی]] نسبت میدهند که وجه تسمیهی یزد در ارتباط با نام وی و واژهی «یزش» به معنی عبوديتستایش و عبادتنیایش در زبان عربيفارسی میانه است.
[[بهرام گور]] نیز در هنگام حرکت خود به سوی [[خراسان]] چون به ولایت کثه (یزد) رسید، بیماری وی اندکی بهبود یافت و این سرزمین مبارک داشت و دستور داد در آنجا شهری بسازند و چون به اسمنام تطهيریزدان میساخت آن را «یزدیزدان گرد» إسمنام نهاد.
چون [[بهرام گور]] درگذشت یزدگرد به پادشاهی رسید. وی دو پسر داشت به أسامينام شاه فیروز و شاه بلاس. بعد از مدتی یزدگرد، یزد را به دو فرزندش بخشید و آن دو شهر را بین خود تقسیم کردند. شاه فیروز دو دِه در ولایت یزد ساخت، یکی «فیروز آباد مجومرد» و دیگری «فیروز آباد میبد».
زمانی که [[انوشیروان]] به حکومت رسید، یزد را به دختر خود «مهرنجارمهرنگار» بخشید و وی را از [[مداین]] به یزد فرستاد و در آنجا ساختمانهای زیادی ساخت.
در هشت فرسنگی یزد دهی ساخت و آن را «مهرگرد» نام گذاشت و الآن اکنون آن قریةقریه را «مهریجرد» میگویند. همچنین در کنار میبد دهی ساخت و آن را «مهرجرد» نام نهاد و برادر وی «شاه هرمز» در جنب مهریجرد دهی ساخت و آن را «هرمیز» اسمنام گذاشت که الآن اکنون به «خورمیز» شهرت دارد.
بعدپس از [[انوشیروان]] [[خسروپرویز]] به پادشاهی رسید. وی ولایت یزد را به دو دختر خود به نامهای ایران دخت و طورانتوران دخت بخشید و دستور داد دهی بسازند و آن را «طورانتوران پشت» نام نهاد.
طورانتوران دخت هشت ماه پادشاهی کرد و بعد درگذشت. بعد از وی ایران دخت به سلطنت رسید. وی نمایندهای به نام «ابرند» به یزد فرستاد و به وی دستور داد که بر عمارت و آبادی یزد بیفزاید. ابرند نیز در دو فرسنگی شهر یزد ده جدیدی احداث کرد و آن را «ابرند آباد» نام نهاد.
=== اتابکان یزد ===
=== دوره [[صفویه]] ===
مقارن ظهور [[شاه اسماعیل صفوی]] طایفههای مختلفی در ایران حکومت میکردند. در سراسر ایران در حدود چهل حاکم مستقل و نیمه مستقل حکم میراندند و یزد در تصرف [[مراد بیک بایندری]] بود. شاه اسماعیل، مدعیان را منکوب کرد و یزد را به تصرف خویش درآورد. اما افراط در تعصب مذهبی و کشتارهای بیمورد، خسارت معنوی بزرگی به ایران و به ویژه یزد وارد کرد. نمونه آن کشتن دانشمند بزرگ آن روزگار [[قاضی میر حسین میبدی]] است. درگیری یزدیها با عامل حکومت، منجر به یورش [[محمد کره]] حاکم [[ابرکوه|ابرقو]] به یزد شد. وی با کمک [[لر]]های خویشاوندش یزد را گرفت و شاه اسماعیل جهت دفع وی به یزد آمد و بعد از مدتی محاصره، وی را دستگیر كردو در اصفهان سوزاند. [[نعمتالله باقی]] پسر [[امیر میرزا عبدالباقی]] (صوفی سرشناس) که، در [[جنگ چالدران]] شهيدکشته شد، در زمان [[شاه طهماسب]]، دختر شاه اسماعیل را به زنی گرفت و حاکم یزد شد. وی دیوان خانهای به نام «عباسیه» ساخت و [[مسجد شاه طهماسب]] در نزدیکی میدان بعثت از یادگارهای اوست.
بعد از وی پسرش [[میر میران]]، حاکم یزد شد که [[غیاثآباد (تفت)|غیاثآباد تفت]] از جمله یادگارهای اوست. [[مدرسه شفیعیه]] یادگار [[میرزا شفیع]] از حاکمان یزد در این دوران است. در عصر صفوی بازرگانی ایران رواج و اهمیت زیادی یافت، به ویژه ابریشم و منسوجات ایران در بازارهای اروپایی به خوبی معرفی شد، و بازرگانان خارجی به ایران روی آوردند. از یک سو بازرگانان اروپایی و از سوی دیگر تجار هندی از طریق راههای زمینی بین اصفهان و [[دهلی]] دررفتوآمد بودند و یزد به علت داشتن [[ابریشم]] و منسوجات مرغوب و موقعیتی که در مسیر راه زمینی داشت، رونق و اهمیت زیادی یافت.
== مردم ==
=== زبان ===
مردم یزد به لهجهزبان فارسی رایج با [[لهجه یزدی]] تكلمسخن ميكنندمیگویند. در استان یزد برخی ویژگیهای لهجه ايگویشی میان شهرستانهای مختلف محسوس است. معتقدان به آیین [[زرتشتی]] در میان خود به [[گویش بهدینان|زبان بهدینی]] (گَورونی یا دری زرتشتی) سخن میگویند<ref>[http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=5245249 بهدینان]، دائرةالمعارف كبيربزرگ اسلامی</ref><ref name=iranica>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= http://www.iranicaonline.org/articles/behdinan-dialect |عنوان= BEHDĪNĀN DIALECT | ناشر =دانشنامه ایرانیکا |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref>
=== دین ===
۹۹ درصدبیشتر مردم یزد [[مسلمان]] و [[شیعه دوازدهامامی|شیعهٔ دوازدهامامی]] هستند. همچنین گروه بزرگی از [[زرتشتیان]] [[ایران]] در یزد ساکن هستند. اقلیت کوچکی از [[یهودیان]] نیز ساکن این شهر میباشند.{{سخ}}با وجود این که بیشتر مردم یزد مسلمان هستند، اما اقلیتهای دینیِ دیگری که در بالا اشاره شد نیز در آن شهر ساکناند. در اطراف شهر یزد و همچنین داخل آن، زیارتگاههای مختلفی برای [[زرتشتیان ایران|زرتشتیان]] به چشم میخورد که در هر ماه یا فصل، مراسمهای ویژهٔ پیروان این دین در آنها برگزار میشود. از آن جمله میتوان به [[جشن سده]] اشاره کرد که یکی از مراسم معروف و عمومی زرتشتیان است و هرساله در روز دهم بهمنماه، همزمان با مناطق دیگر ایران، در یزد برگزار میشود.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= زندهدل|نام= حسن|کتاب= استان یزد| ناشر= نشر ایرایرانگردان|سال= ۱۳۷۷}}</ref> لازم است ذکر شود تا قبل از [[انقلاب ۱۳۵۷ ایران|انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷]] جمعیت [[یهودیان ایرانی|یهودیان]] یزد ۶۰۰۰ نفر تخمین زده میشد که ایشان دارای چند [[کنیسه]] و قصابی مخصوص و شهرکها و محلههای یهودینشین بودند. شغل اکثر مردان یهودی تجارت و هم چنین پیشه زنان یهودی [[دستفروش|دستفروشی]] بود. چنانکه اولین بانک استان یزد و جنوب شرق کشور در زمان قاجار به دست یک تاجر یهودی ساخته شده و اکنون در محله لب خندق (میدان خان) قرار دارد. یهودیان یزد تقریباً همگی بعد از انقلاب به کشور [[اسرائیل]] مهاجرت کردند. هم چنین اقلیت کوچکی از ارامنه هم در شهر یزد حضور دارند.
=== جمعیت ===
|