شاه اسماعیل یکم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ویرایش و اصلاح متن برچسبها: برگرداندهشده حذف حجم زیادی از مطالب منبعدار ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Mohamadr za (بحث | مشارکتها) برچسب: خنثیسازی |
||
خط ۲۷:
== تبار و خانواده ==
{{اصلی|شجرهنامه صفویان}}
جد پدری شاه اسماعیل یکم به [[شیخ صفیالدین اردبیلی]] منسوب میشود.<ref name=":0">{{یادکرد وب|نام خانوادگی=electricpulp.com|کد زبان=en|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/ebn-bazzaz|عنوان=(This official version contains textual changes designed to obscure the Kurdish origins of the Safavid family and to vindicate their claim to descent from the Imams.)EBN BAZZĀZ – Encyclopaedia Iranica|بازبینی=2017-08-16|نویسنده=|تاریخ=|وبگاه=}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=آذر اکبرزاده ابراهیمی|کد زبان=|تاریخ=بهار 1395|وبگاه=پرتال جامع علوم انسانی|نشانی=http://www.ensani.ir/fa/content/364353/default.aspx|نشریه=پژوهش زبان و ادبیات فارسی|شماره=40|عنوان=بازشناخت نادره زنان در «صفوة الصفا»|بازبینی=2017-09-02}}</ref> بنا بر منبعی از نسخه خطی کتاب [[صفوةالصفا]] نگاشته [[ابن بزاز اردبیلی]] که یکی از شاگردان [[شیخ صفیالدین اردبیلی]] (جد اعلی شاه اسماعیل صفوی) بوده، [[شیخ صفیالدین اردبیلی|جد اعلی]]
اسماعیل فرزند [[شیخ حیدر (صفویه)|شیخ حیدر]] است و مادرش [[حلیمه (مارتا)|مارتا]] یا ''عالمشاه بیگم''، دختر سلطان [[اوزون حسن|اوزون حسن آققویونلو]] و تئودورا ([[دسپینا خاتون]]) دختر شاه طرابوزان بود.<ref>جعفریان، ۲۸:۱۳۷۸و یوسف جمالی، تاریخ تحولات عصر صفوی، ۱۳۸۵:۴۵۰</ref> تئودورا به این شرط با [[اوزون حسن]] ازدواج کرد که دین خود را نگاه دارد و تا آخر عمر از آزادی دینی برخوردار باشد. به همین دلیل به همراه خود یک کشیش و چند موعظهگر و ندیم مسیحی به ایران آورد و در شهر [[دیاربکر|آمِد]] یک کلیسا بنا کرد تا یکشنبهها برای عبادت برود. بعدها و با دست یابی اوزون حسن به بخش بزرگ ایران و پایتخت شدن [[تبریز]]، تئودورا کلیسای باشکوهی در تبریز ساخت و کشیشان و مبلغان مسیحی را به آن جا آورد. در ارزنجان نیز که بیشتر ارمنی بودند دو کلیسا با نامهای سیمون و یحیی ساخت، البته بنای این کلیساها به [[اوزون حسن]] نسبت داده شد.
خط ۴۲:
اسماعیل مدتی پنهانی در [[اردبیل]] زیست و سپس برای امنیت بیشتر به [[لاهیجان]] رفت و نزد امیر آن جا «[[کارکیا میرزا علی]]» پناه گرفت. کارکیا میرزا علی فرمانروای محلی لاهیجان و دیلمان که [[شیعه]] و [[سید]] و دوستدار خاندان صفوی بود در تربیت اسماعیل خردسال اهتمام کرد. اسماعیل تا سال [[۹۰۵ (قمری)]] با مراقبتهای [[شمس الدین لاهیجی]] که از فضلای آن دیار بود فارسی، عربی، [[قرآن]] و مبانی و اصول شیعه امامیه را فرا گرفت.<ref>احسن التواریخ، ص ۹؛ جهانگشای خاقان، صص ۶۴–۶۷</ref> همچنین در این مدت، زیر نظر هفت تن از بزرگان صوفی لاهیجان فنون رزم را آموخت.<ref>جهانشگای خاقان، ص ۵۷</ref>
بدین ترتیب اسماعیل از یک سو زیر تأثیر فرهنگ صوفیانه [[خانقاه]] [[شیخ صفی]] بود و از سوی دیگر احتمالاً در [[گیلان]] با برخی آموزههای [[ایران باستان]]{{مدرک}}و [[تشیع امامی]] آشنا شده و مجموعه این آموزهها او را برای تبدیل شدن به یک حاکم مقتدر، فرمانده نظامی و پیشوای مذهبی آماده ساخت.
=== بازگشت به اردبیل ===
خط ۱۷۷:
{{دادههای کتابخانهای}}
[[رده:افراد
[[رده:افراد
[[رده:افراد ایرانی کردتبار]]
[[رده:افراد ایرانی یونانیتبار]]
[[رده:اهالی اردبیل]]
سطر ۱۹۴ ⟵ ۱۹۵:
[[رده:زادگان ۸۸۶]]
[[رده:زادگان ۸۹۲ (قمری)]]
[[رده:شاعران
[[رده:شاعران
[[رده:شاعران سده ۱۶ (میلادی) اهل ایران]]
[[رده:شاعران صوفی]]
سطر ۲۰۱ ⟵ ۲۰۲:
[[رده:شاهان صفوی]]
[[رده:شیعیان ایران]]
[[رده:فارسیزبانان]]
[[رده:نویسندگان سده ۱۶ (میلادی)]]
[[رده:یونانیتبارها]]
|