ابوذر غفاری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اضافه کردن بخش درگذشت
جز ویرایش خودکار: اصلاح برچسب‌های نادرست
خط ۳۹:
 
== اعتراض و تبعید ==
بنابر نقل [[ابن ابی الحدید]]، در پی بخشش مبالغ [[بیت المال]] به [[مروان بن حکم]]، [[زید بن ثابت]] و دیگران توسط عثمان، ابوذر در کوچه و خیابان فریاد می‌زد و اعتراض می‌کرد تا اینکه عثمان، او را از [[مدینه]] اخراج و به [[شام]] تبعید کرد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، دار إحیاء<span title="الکت" class="CheckDictation-marked CheckDictation-marked-الکتب" id="tool-.D8.A7.D9.84.DA.A9.D8.AA.D8.A8" style="background-color: rgb(255, 200, 145);"> الکتب </span>العربیة، ۱۳۷۸ق، ج۸، ص۲۵۶.</ref> اما اعتراض‌های او به کارهای معاویه در شام موجب شد که معاویه او را به مدینه بازگرداند.<ref>امین عاملی، اعیان الشیعة، دار<span title="تعارف" class="CheckDictation-marked CheckDictation-marked-التعارف" id="tool-.D8.A7.D9.84.D8.AA.D8.B9.D8.A7.D8.B1.D9.81" style="background-color: rgb(255, 200, 145);"> التعارف،</span> ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۲۳۷.</ref> وی پس از آن در مدینه زندگی می‌کرد و بخاطر اعتراض به حکومت اشرافی، [[عثمان]] او را به صحرای بی آب و علف [[ربذه]] تبعید کرد و در غربت و در سال ۳۱ یا ۳۲ هجری/۳–۶۵۲ میلادی در آن جا درگذشت.<ref name="EI"/>
 
== درگذشت ==
خط ۵۴:
{{نقل قول|[[جبرئیل]] در صورت [[دحیه کلبی]] نزد پیامبر بود که ابوذر بر ایشان بگذشت و سلام نگفت. جبرئیل گفت: این ابوذر است، اگر سلامی می‌داد پاسخ او را می‌دادیم، گفت: جبرئیل! مگر می‌شناسی‌اش؟ گفت: سوگند به آن کس که تو را به راستی به پیغمبری برانگیخت که او در ملوک هفت آسمان معروف تر است تا در زمین. پرسید: چگونه خود را به این مقام رسانده؟ گفت: با پارسائی‌اش در برابر اموال نابود شوندهٔ جهان. این گزارش را زمخشری نیز در باب ۲۳ از ربیع الابرار یاد کرده‌است.}}
 
در کتاب فضائل و سیره [[چهارده معصوم]] در آثار استاد [[حسن‌زاده آملی]] آمده‌است:<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=فضائل%20و%20سیره%20چهارده%20معصوم%20(%20علیهم%20السلام%20)%20در%20آثار%20استاد%20حسن%20زاده%20آملی&option=com_mtree&task=readonline&link_id=4536&page=34&chkhashk=F8AF7A5A3A&lang=fa فضائل و سیره چهارده معصوم در آثار استاد حسن‌زاده آملی، عباس عزیزی، ۱۳۸۱، ص ۳۴]</ref><ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=داستان%20های%20اصول%20کافی&option=com_mtree&task=readonline&link_id=4462&page=46&chkhashk=775E0EC08C&lang=fa داستان‌های اصول کافی، محمد بن یعقوب<span class="CheckDictation-marked CheckDictation-marked-شیخ" id="tool-.D8.B4.DB.8C.D8.AE" style="background-color: rgb(145, 145, 255);"> شیخ </span>کلینی، ص ۴۶]</ref>
{{نقل قول|روزی ابوذر بر پیغمبر گذشت، [[جبرئیل]] به صورت [[دحیه کلبی]] در خدمت آن حضرت به خلوت نشسته و سخنی در میان داشت. بگذشت. جبرئیل گفت: یا رسول‌الله! ابوذر بر ما گذشت و سلام نکرد؛ اگر سلام می‌کرد، ما او را جواب سلام می‌گفتیم، به درستی که او را دعایی هست که در میان اهل آسمانها معروف است؛ و چون من عروج کنم، از وی سؤال کن. چون جبرئیل برفت، ابوذر بیامد. حضرت فرمود که: ای ابوذر! چرا بر ما سلام نکردی؟ ابوذر گفت، چنین یافتم که دحیه کلبی در حضورت بود و برای امری او را به خلوت طلبیده‌ای، نخواستم کلام شما را قطع کنم. حضرت فرمود که: جبرئیل بود و چنین گفت. ابوذر بسیار نادم شد. حضرت فرمود که: چه دعاست که خدا را به آن می‌خوانی که جبرئیل خبر داد که در آسمانها معروف است؟ گفت: این دعا را می‌خوانم: «اللهم انی اسالک الایمان بک و التصدیق بنبیک و العافیه من جمیع البلاء و الشکر علی العافیه و الغنی عن شرار الناس».}}