سید ضیاءالدین طباطبایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←دولت کودتا: تغییر جزیی برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
←دولت کودتا: تغییرات جزیی جملات برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
||
خط ۲۵:
|spouse =
}}
'''سید [[ضیاءالدین طباطبایی]] یزدی''' (۱۲۶۸ [[شیراز]] – ۷ شهریور ۱۳۴۸ [[تهران]]) [[سیاستمدار]] [[ایرانیها|ایرانی]] و [[نخستوزیر ایران]] در زمان [[احمدشاه قاجار]]، آخرین شاه [[دودمان قاجار]] بود.
== سالهای اولیه زندگی ==
خط ۳۵:
== ورود به سیاست ==
سید ضیاء در پانزدهسالگی، همزمان با مشروطهخواهیِ مردم شیراز، فعالیت سیاسی خود را با حمایت از مشروطه با روزنامهنگاری آغاز نمود که البته هرچند یک بار بهدلیل توقیف، به تأسیس روزنامهای دیگر اقدام نمود. وی در ۱۷سالگی با همکاری دایی خود در اسفند ۱۲۸۵ نشریات ''اسلام'' و کمی بعد ''ندای اسلام'' را در شیراز منتشر کرد و به حمایت از مشروطه پرداخت
با توقیف نشریه، با تغییر لباس به همراه هیئت تحریریه خود به تهران آمد. وی که در مشروطه کمتر به جنبههای «مشروعه» آن توجه داشت، در هجرت بزرگ علما و تجار به شهر قم در مرداد ۱۲۸۵ در صف آنان بود.
دیگر اقدام وی بمبگذاری توسط یکی از عواملش در مغازه حاج محمد اسماعیل نماینده دوره اول مجلس و هوادار محمدعلی شاه بود که انفجار بمب کشته شدن بمبگذار را در پی داشت و منجر به فرار وی شد. او با پناهندگی به سفارت بلژیک راهی خارج شد. هم چنین بار دیگر که به علت بمبگذاری در منزل «شعاع السلطنه» برادر [[محمدعلی شاه]] تحت تعقیب قرار گرفته بود، به سفارت انگلیس و سپس عثمانی پناهنده شد که مورد قبول واقع نشد. سرانجام پس از شش ماه پناهندگی در سفارت اتریش با صدور فرمان عفو عمومی محمدعلی شاه از سفارت خارج شد و به همکاری با مشروطه خواهان تهران در تیرماه ۱۲۸۸ پرداخت.▼
▲دیگر اقدام وی بمبگذاری توسط یکی از عواملش در مغازه حاج محمد اسماعیل نماینده دوره اول مجلس و هوادار محمدعلی شاه بود
سید ضیاء از مهر ۱۲۸۸ به انتشار نشریه «ندای اسلام» دست زد. نشریه «شرق» هم که هزینه آن توسط زرتشتیان و ارامنه تأمین میشد، به دلیل اهانت به مجلس دوم توقیف شد.
در همین دوران که در خارج به سر میبرد، با شرکت در جشن تاجگذاری [[جرج پنجم (پادشاهی متحد)|جرج پنجم]] ۱۹۱۱م به عنوان نماینده مطبوعات ایران از سوی دیپلماتهای انگلیسی به عنوان مشاور، رایزن فرهنگی و سیاسی مورد توجه واقع شد. سرانجام سید ضیاء در آستانه اولتیماتوم روس و انگلیس وارد ایران شد و پس از مدتی روزنامه «رعد» را با کمک مالی سفارت انگلیس منتشر کرد که ابتدا حامی روسها و سپس مدافع انگلستان شد. یکی از عوامل این تغییر موضع را در کمکهای مالی سفارت انگلیس به این روزنامه میتوان یافت.▼
روزنامه برق نیز که پس از آن انتشار یافت با دلایلی مشابه توقیف شد و سید ضیاء که به زندان محکوم شده بود، با تلاش عدهای از مشروطه خواهان آزاد شد و به خارج از کشور رفت.
سید ضیاء در سال ۱۲۹۶ برای ارسال مشاهدات خود از آثار [[انقلاب بلشویکی روسیه]] به [[وزارت خارجه ایران]]، به این کشور سفر کرد؛ اما پس از هرج و مرجهای ناشی از [[انقلاب اکتبر ۱۹۱۷]] به ایران بازگشت. وی از حامیان وثوق الدوله و پیمان ۱۹۱۹ بود. این پیمان مخالفان بسیاری داشت. سید ضیاء در اواخر سال ۱۲۹۸ به منظور برقراری روابط با دولتهای تازه استقلال یافته آذربایجان، گرجستان و ارمنستان در رأس یک هیئت عازم منطقه قفقاز شد.▼
او دو سال در فرانسه و انگلیس مانده، به تحصیل [[زبان انگلیسی]] و فرانسه پرداخت. هزینه تحصیلات وی توسط «اتحادیه دوستی ایران و فرانسه» تأمین میشد.
▲در همین دوران
سرانجام در آستانه اولتیماتوم روس و انگلیس وارد ایران شد و پس از مدتی روزنامه «رعد» را منتشر کرد که ابتدا حامی روسها و سپس مدافع انگلستان شد.
سید ضیاء در سال ۱۲۹۶ برای ارسال مشاهدات خود از آثار [[انقلاب بلشویکی روسیه]] به [[وزارت خارجه ایران]]، به این کشور سفر کرد؛ اما پس از هرج و مرجهای ناشی از [[انقلاب اکتبر ۱۹۱۷]] به ایران بازگشت.
▲
== دولت کودتا ==
ارتباط سید ضیاء با [[حسن وثوق|وثوق الدوله]] و ویژگیهای وی که توجه بریتانیاییها را به وی جلب کرده بود، باعث شد او به «کمیته آهن»
با عزل فرمانده روسی قزاقها استرالوسکی توسط احمد شاه، مشیرالدوله استعفا کرد و ریاست قزاقها را انگلیسیها بر عهده گرفته و فرماندهی آن را بر عهده رضاخان گذاردند.
سید ضیاء پس از تشکیل کابینه خود در اسفند ۱۲۹۹ با اقداماتی، هم چون لغو [[قرارداد ۱۹۱۹]] ، سعی نمود مقبولیتی در بین مردم برای خود کسب نماید. کابینه او به عنوان یک دولت انقلابی، اصلاحات اقتصادی، فرهنگی و تشکیل ارتشی نیرومند را در رأس برنامههای خود قرار داد. اما به علت دستگیری بسیاری از مخالفان، کابینه وی، به «کابینه سیاه» شهرت یافت.▼
طبق برنامه نیروهای قزاق از قزوین به تهران آمده و [[کودتای سوم اسفند]] ۱۲۹۹ شکل میگیرد.
در ستاد مشترک «ضیاء ـ رضا» حکم دستگیری ۶۰ نفر از افراد با گرایشهایی مختلف؛ از جمله [[سید حسن مدرس]] تا [[اکبر صارمالدوله|صارم الدوله]] صادر میشود. روز چهارم کودتا، رضاخان با لقب سردار سپه، ریاست قزاق و سید ضیاء نیز حکم نخستوزیری خود را از [[احمدشاه قاجار]] دریافت میکنند.
▲
پس از سقوط کابینه او و خروجش از ایران، مجلس شورای ملی بازگشایی شد. [[عبدالحسین تیمورتاش|سردارمعظم (تیمورتاش)]] دربارهٔ او در مجلس گفت:
سطر ۵۸ ⟵ ۷۴:
پس از کنار گذاشته شدن سید ضیاء از قدرت، به گفته خودش، [[رضاشاه|سردار سپه]] به او پیشنهاد کرد که سفیر ایران در عثمانی شود اما نپذیرفت. سپس سردار سپه، ۲۵ هزار تومان پول به او داد و روانه اروپایش کردند. پس از دو سه سال، با فروش خانهاش در خیابان نادری (جمهوری اسلامی کنونی) و کمک مالی چند تن از ایرانیان ساکن اروپا، در ژنو به تجارت پرداخت و به مسیو روحانی معروف شد. ماشینآلاتی از [[فرانسه]]، [[آلمان]]، [[سوئیس]] و [[ایتالیا]] میخرید و به ایران میفرستاد و در مقابل از ایران قالی وارد میکرد.<ref name=":0">{{یادکرد وب |عنوان=مذاکرات جلسه چهارم دوره چهاردهم مجلس شورای ملی هفدهم اسفند ۱۳۲۲ |نشانی=https://www.ical.ir/ical/fa/Content/4_artmajles1/جلسه-4-صورت-مشروح-مجلس-روز-چهارشنبه-17-اسفند-ماه1322}}</ref>
در سال ۱۹۳۱ میلادی (۱۳۱۰ خورشیدی) سید امین حسینی مفتی اعظم فلسطین کنگره اسلامی را برای جلوگیری از افزایش مهاجرت یهودیان به فلسطین به راه انداخت و بسیاری از رجال مسلمان از جمله سید ضیاء را به این کنگره دعوت کرد. سید ضیاء دبیر، رئیس کمیته اجرائی و نائب رئیس کنگره شد.<ref name=":0"/>
پس از دو هفته به سوئیس بازگشت و در بهار ۱۳۱۱ دوباره به فلسطین رفت و در مدت ماه اقامت خود، اقداماتی هم چون تأسیس کمیتههای ملی کنگره و ایجاد شعب در برخی از کشورهای عربی انجام داد و بار دیگر به اروپا بازگشت. سید ضیاء در سال ۱۳۱۴ به فلسطین بازگشت و تجارت قالی را در آنجا ادامه داد. اراضی بایری نیز خرید و برای آباد کردن آن، توسط مکرم نورزاد، کنسول ایران در سوییس از رضا شاه خواست از درآمد چاپخانه روشنایی در تهران که هنوز به او تعلق داشت، پولی برای او بفرستد. رضا شاه دو هزار لیره برایش فرستاد. سال بعد به خواست او، رضا شاه دستور داد که دولت دارایی سید ضیاء را در ایران بخرد و هشت نه هزار لیره عاید سید ضیاء شد که با آن زمین خود را در فلسطین آباد کرد که سالیانه چند هزار لیره برایش درآمد داشت.<ref name=":0"/> او تا سال ۱۳۲۲ که به ایران بازگشت، ساکن فلسطین بود.
== بازگشت به سیاست ==
پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰، در پی اشغال ایران و سپس فروافتادن پادشاهی رضاشاه پهلوی،
سید ضیاء در انتخابات مجلس شورای ملی از یزد به نمایندگی انتخاب شد اما با گشایش مجلس در اسفند ۱۳۲۲ دکتر مصدق و نمایندگان حزب توده، به اعتبارنامه او اعتراض کردند.
به خواست دکتر مصدق، نمایندگان حزب توده اعتراض خود را پس گرفتند تا شائبه همراهی او با تودهای ها مطرح نشود.
رسیدگی به اعتبارنامه سید ضیاء دو جلسه کامل از مجلس را به خود اختصاص داد و مصدق با این استدلال که اقدام سید ضیاء به کودتا، مصداق اقدام علیه دولت بوده و طبق قانون انتخابات، اقدامکنندگان علیه حاکمیت دولت صلاحیت نمایندگی ندارند، شرح مفصلی از اقدامات غیرقانونی سیدضیاء و وابستگی او به انگلیس داد.<ref name=":0" />
سید ضیاء هم شرح مبسوط و مستدلی از «خدمات» خود داد و سرانجام اعتبارنامهاش با ۵۷ رأی موافق در برابر ۲۸ رأی مخالف به تصویب رسید.<ref>{{یادکرد وب |عنوان=مذاکرات جلسه چهارم دوره چهاردهم مجلس شورای ملی هفدهم اسفند ۱۳۲۲ |نشانی=https://www.ical.ir/ical/fa/Content/4_artmajles1/جلسه-4-صورت-مشروح-مجلس-روز-چهارشنبه-17-اسفند-ماه1322}}</ref>
بدین ترتیب دور جدید فعالیتهای سید ضیاء با حضور وی به عنوان نماینده مردم یزد در مجلس چهاردهم که با وجود مخالفتها رأی اعتماد را کسب مینماید، آغاز گردید.
وی در مقطع نمایندگی مجلس اقدام به چاپ نشریه «کاروان» و سپس روزنامه «رعد» نمود که سیاست آن شدیداً بر ضد [[اتحاد جماهیر شوروی]] و حزب توده بود.
تأسیس «حزب وطن» و سپس حزب «اراده ملی» در بهمن ۱۳۲۳ از دیگر اقدامات او بود.
ارگان حزب اراده ملی نیز روزنامه «رعد امروز» بود که در سال ۱۳۲۴ جای خود را به نشریه روستا داد.
روزنامه «اراده فارس» در شیراز نیز زیر نظر حزب اراده ملی منتشر میشد.
تشکیل «اتحاد جراید ملی» واپسین اقدام
سید ضیاء بود که شامل روزنامههایی چون وظیفه، کاروان، کانون، حور، کشور و اقدام، بودند.
بازداشت سید ضیاء پس از پایان دوره چهاردهم مجلس در اسفند ۱۳۲۴ به بهانههای «اقدام علیه امنیت عمومی کشور» و «حیف و میل اعانات مربوط به زلزله زدگان گرگان» و به موجب ماده ۵ حکومت نظامی توسط [[احمد قوام|قوام السلطنه]] که به تازگی از روسیه بازگشته بود، موقتاً او را از صحنه سیاسی کشور خارج ساخت.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.ir-psri.com/?Page=HistoryList |عنوان = مشاهده تقویم تاریخ ۱ فروردین | ناشر =''مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی'' |تاریخ = برای مشاهده متن منبع، در بخش جستجو، «۱ فروردین» را انتخاب کنید.|تاریخ بازدید = ۲۹ نوامبر ۲۰۱۵}}</ref> اما واقعیت امر مخالفتهای وی با دولت روس و حزب توده بود، چرا که احمد قوام پس از نخستوزیری به دنبال بحران آذربایجان،عدهای از عوامل مشهور انگلیسی را دستگیر و زندانی ساخت.
سید ضیاء به دنبال ترور [[حاجعلی رزمآرا|رزم آرا]] توسط [[خلیل طهماسبی]] در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹، زمینه را برای نخستوزیری خود فراهم میدید؛ اما به دلیل مخالفت نمایندگان مجلس و نیز افکار عمومی نسبت به وی،به دلیل سیاستهای انگلوفیلی او فراهم نشد.
سید ضیاء که همچنان صحنه را برای حضور خود فراهم میدید، تلاش مجدد خود را برای کسب مقام نخستوزیری آغاز نمود. اما از سوی دیگر [[محمد مصدق|دکتر مصدق]] که مجلس او را به عنوان نخستوزیر پیشنهاد داده بود، برخلاف دفعات پیشین، بدون هیچ گونه شرطی، نخستوزیری را پذیرفت.
روزی که دکتر مصدق به صورتی نامنتظر نخستوزیری را پذیرفت، سید ضیاء در دربار نزد شاه بود و انتظار داشت که مجلس او را نخستوزیر کند و فرمان نخستوزیری را از شاه دریافت دارد.
به گفتهٔ ابراهیم یزدی در کتاب خاطراتش خلیل طهماسبی مدعی بود که عبدالحسین واحدی برای ترور فاطمی مبلغ ۷ یا ۸هزار تومان از [[سید ضیاالدین طباطبایی]] دریافت کرده بود.
== خانهنشینی ==
سید ضیاء در ۱۳۳۵ مدتی زندانی شد و از آن پس از سیاست دوری کرد و در آبادی [[سعادت آباد]] در شمال غربی [[تهران]] به کشاورزی و دامداری مشغول بود.
== درگذشت و خانواده ==
|