'''فلسفه غربی''' حاصل کار و تفکر [[فلسفه|فلسفی]] جهان غرب است و از [[فلسفه شرقی|فلسفههای شرقی]] و انواع فلسفههای بومی متمایز است.
از منظردیدگاه تاریخی، این واژهٔ نوساخته برای اشاره به تفکراندیشهٔ فلسفی غرب به کار میرود که از [[فلسفه یونان]] در [[یونان باستان]] آغاز میشود و در نهایتنهایت، گسترهٔ وسیعی از جهان، از [[آمریکای شمالی]] گرفته تا [[استرالیا]] را در برمیگیرددربرمیگیرد. برخی براینبر این باورند که فلسفهٔ مناطقی نظیر شمال [[آفریقا]]، برخی نواحی [[خاور میانهخاورمیانه]]، [[اروپای شرقی]] و غیره نیز زیرمجموعهٔ فلسفهٔ غربی قرار میگیرد. کلمهٔ فلسفه، خود برگرفته از زبان یونان باستان است. فیلوسوفیا (φιλοσοφία) به شکل تحتاللفظی به معنای «دوستداری دانش(دوست داشتن دانش)» است و به علم فلسفه منتهی میشود.
فیلوسوفوس=فیلسوف (بر مبنای اسم فاعل) ببه معنیمعنای دوست داردوستدار دانش است.
در بیان امروزی، فلسفه غربغرب، اشاره به دو سنت اصلی فلسفه معاصر دارد: [[فلسفه تحلیلی]] و [[فلسفه اقلیم|فلسفه اقلیمی]].<ref>در میان انگلیسیزبانان به سنتهای قرن نوزدهمی و قرن بیستمی فلسفه اروپا اطلاق میشود و جنبشهای [[ایدئالیسم آلمانی]]، [[پدیدارشناسی]]، [[اگزیستانسیالیسم]] (و پیشینیان آن نظیر مکتب [[کیرکگارد]] و [[نیچه]])، [[هرمنوتیک]]، [[ساختارگرایی]]، [[پساساختارگرایی]]، [[فمنیسم]] فرانسوی و نظریه نقدِ [[مکتب فرانکفورت]] و شاخههای مرتبط [[مارکسیسم]] و [[نظریه روانکاوی]] را دربرمیگیرد.</ref>