مدیر مدرسه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش Mehdibot (بحث) واگردانده شد به آخرین تغییری که Tanhabot انجام داده بود
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''مدیر مدرسه''' نام یکی از رمان‌های [[جلال آل احمد]] نویسنده‌ی معاصر ایران است. آل احمد این [[رمان]] را در سال [[۱۳۳۷]] منتشر ساخت. در همین سال بود که [[جلال آل احمد|جلال]]، [[سرگذشت کندوها]] را نیز منتشر ساخت.
 
== فشرده ای از داستان ==
== موضوع رمان ==
راوی داستان که از آموزگاری به تنگ آمده است، برای آسودگی خود و داشتن درآمد بیشتر و بی دردسر به مدیری دبستان رو می آورد، بی آنکه بداند چه دردسرها در پی خواهد داشت. دبستان «شش کلاسه نوبنياد» ي در «دو طبقه بود و نوساز بود و در دامنه ی کوه تنها افتاده بود. و آفتاب رو بود . يک فرهنگ دوست خر پول، عمارتش را وسط زمين خودش ساخته بود و بیست و پنج ساله در اختیار فرهنگ گذاشته بود که مدرسه اش کنند و رفت و آمد بشود و جاده ها کوبيده بشود و اين قدر ازين بشودها بشود، تا دل ننه باباها بسوزد و برای اينکه راه بچه هاشان را کوتاه بکنند، بيايند همان اطراف مدرسه را بخرند و خانه بسازند و زمین يارو از متری يک عباسی بشود صد تومان».
در این رمان، جلال آل احمد سرگذشت معلمی را روایت می‌کند که او را به مدیریت مدرسه‌ای در روستایی انتخاب می‌کنند. راوی داستان شرایط جدید زندگی خود را به سختی برمی‌تابد و مشغولیات ذهنی خود را با خواننده در میان می‌گذارد. مانند اکثر آثار جلال می‌توان راوی '''مدیر مدرسه''' را خود جلال نیز انگاشت.
مدیر که خود را هیچکاره می داند و آمده تا گوشه ای آرام در دفترش از گچ خوردن و بیهودگی کار آموزگاری خود را برهاند، با دشواری سرپرستی «یک ناظم و هفت تا معلم و دويست و سی و پنج تا شاگرد» روبرو می شود. پس همه توان خود را به کار می گیرد تا کمبود ها و نارسایی ها را به گونه ای سروسامان دهد. از آنجا که فرهنگ (آموزش و پرورش) همکاری اندکی می کند، دلسوزانه از پدر و مادرها و همسایه ها و مردم آن کوی و برزن کمک خواسته می شود. برای فرونشاندن آشوبها و درگیری های پیش آمده، کدخدا منشی شیوه مناسبی شناخته می شود. یکی از آموزگار ها سر از زندان در می آورد، دیگری از بیمارستان. بی شرمی آموزگاری که به یکی از شاگردان عکس های لختی زنی را می دهد تا با آن کاردستی درست کند. و از آن بدتر دزدی، بی ناموسی همجنس بازی و بی آبرویی.
 
دست آخر، مدیر به دنبال دادخواستی به دادگستری فراخوانده می شود. با آنکه گویا دادخواست پی گیری نمی شود، مدیر درخواست کناره گیریش را روی همان برگهای نشاندار دادگستری می نویسد و برای دوست پخمه ای که تازگی سرپرست فرهنگ (آموزش و پرورش) شده، می فرستد.
== منابع ==
 
== برگرفته از ==
* جلال آل احمد، مدیر مدرسه، انتشارات فردوسی