شورش بابیان زنجان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۶:
[[مسیو نیکلا]]، منشی اول سفارت [[فرانسه]] در ایران، در این خصوص می نویسد: مسلمانان یک‌نفر بابی را موسوم به شیخ علی دستگیر کردند و پس از آزار و اذیت بسیاری به دارالحکومه بردند. امام جمعه در آنجا حاضر بود به محض مشاهده از فرط خشم قلم تراش را از قلمدان بیرون آورده در چند جای شکم او فرو برد و او را کشت. علما نامه‌هایی به شاه نوشتند و مراتب وحشت و بلاتکلیفی خود را به عرض شاه رساندند. شاه که از جنگ مازندران تازه خلاص شده بود با اصرار صدراعظم و اعلان جهاد ملاها حکم کرد که تمام بابی‌ها را بکشند و اموالشان را غارت کنند. روز جمعه جارچیان به بازار آمدند و فریاد برآوردند: "ای مسلمانان حکم علما و اعلیحضرت است هرکس می‌خواهد دارائی و عیال و اولاد و خیالش محفوظ بماند باید بلافاصله از بابیان جدا شده در طرف مغرب شهر منزل کند. پس از دو یا سه روز دیگر نیروهای دولتی خواهند رسید و تمام کفار را بقتل خواهند رساند." بابی‌ها نیز در عوض خود را آماده دفاع می‌کردند لیکن '''حجت زنجانی''' به همه اعلام می‌نمود که در این جنگ نیز مانند [[جنگ قلعه طبرسی]] همه شهید خواهند شد و طرفداران را تشویق به ترک صحنه جنگ و عزیمت به دیگر طرف شهر می‌نمود. بلافاصله سنگرها ساخته شد. [[سید علی خان]] رئیس نیروی دولتی به اردوگاه بابیان رفت و پنج ساعت با حجت مذاکره کرد و در نهایت خود نیز به باب ایمان آورد. شاه دستور توقیف وی را داد و محمد [[خان امیر]] تومان را معین کرد و هفت فوج سرباز بطرف [[زنجان]] فرستاد. در عوض بابی‌ها ارک علی مراد خان را تصرف و آذوقه و اسلحه انباشتند و جنگ رسماً آغاز شد.
 
شجاعت بابی‌ها منجر به ضعف نیروهای زیاد مسلمان شده بود. به همین دلیل آن‌ها نامه و قرآنی که در آن تعهد به حفظ جان ایشان شده بود به همراه چندتن بابی اسیر شده به اردوی بابی‌ها فرستادند. بابی‌ها [[قرآن]] را نزد حجت زنجانی فرستادند. حجت به ایشان گفت:« که قسم آن‌ها را باور نکنید که مانند همان مکری است که در مازندران به عمل آوردند». ولی برای اینکه حیات جنگجویان شجاع را به خطر نیندازدنیندازد، وکلایی و پیرمردان و اطفالی انتخاب و به همراه همان قرآن، به اردوی دولتی فرستاد.امیر، ریش مشهدی اسماعیل قزوینی که پیرمردی بود را مقراض نمود و مابقی جماعت را لخت نموده بدن ایشان را شیره مالید و در وسط آفتاب تسلیم زنبوران نمود و چون شب شد همه را کشت.
 
شاه فرخ خان را به جای صدرالدوله منصوب کرد ولی وی نیز بدست بابی‌ها کشته شد. شاه شش توپ دوازده و هجده لیوری را به زنجان فرستاد و لشکریان متعدد از چهار سمت به بابیان تاختند ولی سودی نبردند در این زمان خبر اعدام [[سیدعلی محمد باب]] در تبریز به گوش ایشان رسید و در آن‌ها حرارت تصور ناپذیر را ایجاد نمود.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = Nicolas| نام =Al-M | پیوند نویسنده =Al-M Nicolas | نام مترجم =ع م | نام خانوادگی مترجم = فره وشی| پیوند مترجم =ع . م . فره وشی |عنوان = مذاهب ملل متمدنه تاریخ سید علی محمد معروف بباب| سال =1322| محل نشر = پاریس|فصل=ششم - شورش زنجان| صفحه = 365-390| صفحات =487}}</ref>