حشاشین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
واضح تر گردن
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: بخصوص⟸به‌خصوص، بطور⟸به‌طور
خط ۷۶:
|پانویس =
}}
'''حشّاشین''' یک فرقهٔ [[نزاریه|نزاری]] از [[شیعه|اسلام شیعه]] بودند که بین سال‌های ۱۰۹۰ تا ۱۲۷۵ پس از میلاد مسیح در کوهستان‌های ایران و در سوریه زندگی می‌کردند. در طول آن زمان، آن‌ها ابتدا با قتل پنهانی رهبران مسلمان و بعداً مسیحیانی که دشمنان دولت آن‌ها محسوب می‌شدند، در سرتاسر خاورمیانه سیاست سختگیرانه‌ای برای جعل و تزویر اعمال داشتند. لغت امروزی [[ترور]] از روش آنها برای حذف مخالفینشان سرچشمه گرفته است. [[نزاریه|اسماعیلیهٔ نزاری]] در اواخر قرن یازدهم پس از بحران جانشینی در [[خلافت فاطمیان]] بین [[نزار|نزار بن المستنصر]] و برادر ناتنی وی، خلیفه [[احمد مستعلی]] شکل گرفت.<ref>{{Cite book|title=The Assassins: A Radical Sect in Islam|last=Lewis|first=Bernard|publisher=Perseus Books Group|year=2003|location=New York}}</ref><ref>{{Cite web|url=http://digicoll.library.wisc.edu/cgi-bin/History/History-idx?type=article&did=History.CrusOne.i0019&id=History.CrusOne&isize=M&q1=assassin|title=The Ismailites and the Assassins|last=Baldwin, Marshall W., and Setton, Kenneth M, A History of the Crusades: Volume One, The First Hundred Years, 1969}}</ref> از مورخان معاصر می توان در میان اعراب به [[ابن قلانسی]] و [[عزالدین بن اثیر]] و در میان ایرانیان به [[عطاملک جوینی]] اشاره کرد. دو نفر اول از حشّاشین به عنوان باطنیان یاد می کردند، عنوانی که بطوربه‌طور گسترده توسط خود اسماعیلیان پذیرفته شده است.<ref>{{Cite book|title=The Chronicle of Ibn al-Athir for the Crusading Period from al-Kamil fi'l-Ta'rikh. Part 1, 1097-1146.|last=D. S. Edwards, Editor|year=2010}}</ref><ref>{{Cite book|title=The Damascus Chronicle of the Crusades. Extracted and translated from the Chronicle of ibn al-Qalānisi.|last=Gibb, N. A. R., Editor|year=1932}}</ref>
 
== نام ==
خط ۸۲:
حشاشین {{انگلیسی|Assassin}} نامی است که صلیبیون و اروپائیان [[قرون وسطایی]] به باطنی‌ها در دوران الموت، که گستره حکمرانی‌شان، ایران و سوریه را به مرکزیت [[قلعه الموت]] شامل می‌شد، استفاده می‌شود.<ref>{{پک|Daftary|2012|ک=Assassins}}</ref> نام حشاشین توسط صلیبیون از سوریه به اروپا منتقل شده و در شکل‌های گوناگون ادبیات غربی [[جنگ‌های صلیبی]]، در متون [[عبری]] و یونانی به کار رفته‌است.<ref>{{پک|LEWIS|1986|ک=HASHISHIYYA|ج=3|ص=267-268}}</ref> حشاشین در واقع (افراد معتقد و پایبند به دین) نام داشتند که غربی‌ها آن را سهواً به مشتقی از واژه حشیش نسبت دادند.<ref>Burman, Edward (1987). The Assassins – Holy Killers of Islam. Wellingborough: Crucible. p.70.</ref><ref>Lewis, Bernard (1967), The Assassins: a Radical Sect of Islam, pp 30-31, Oxford University Press</ref><ref>Daftary, Farhad (1990). The Ismailis: Their history and doctrines. Cambridge, England: Cambridge University Press. Page 12.</ref><ref>Daftary, Farhad (1990). The Ismailis: Their history and doctrines. Cambridge, England: Cambridge University Press. Page 13. quote=[p.13]"the tale of how the Nizari chiefs secretly administered hashish to the fadaeen in order to control and motivate them has been accepted by many scholars since Arnold of Lueback. But the fact remains that neither the Isma'ili texts which have come to light in modern times nor any serious ..." [p.353] "However, contrary to the medieval legends fabricated by uninformed writers and the enemies of the sect, there is no evidence that hashish was used in any way for motivating the fidaeen who displayed an intensive groups sentiment and solidarity."</ref>
 
باطنی‌ها یک گروه شیعی مهم بودند، در اروپا [[سده میانه]] به اسم «اساسین» معروف شدند. ممکن است این نظریه به وجود بیاید که واژه حشاشین از واژه اساسین گرفته شده باشد در صورتیکه در زمان حسن صباح مسلمانان هنوز با فرنگی‌ها آنگونه مناسباتی نداشتند که از آنان اصطلاحاتی اقتباس نمایند بنابراین حشاشین از واژه اساسین گرفته نشده بلکه واژه اخیر از طرف فرنگی‌ها اقتباس گردیده‌است و حشاشین بر خلاف باور عامه و برخی از صاحبنظران به معنی کسانیکه حشیش می‌کشیدند و بعد از آن دست به اعمالی چون قتل می‌زدند نیست، این نامگذاری از اصطلاح حشاش که خود مشتق از واژه حشیش به معنای داروساز (گیاه شناسان) ریشه گرفته‌است که در قرون چهارم و پنجم خورشیدی در کشورهای اسلامی و بخصوصبه‌خصوص در ایران دارو فروشان را بنام حشاشین می‌خواندند و در بعضی از شهرهای بزرگ ایران بازاری به نام بازار حشاشین (دارو فروشان) وجود داشت. جنگجویان صلیبی و وقایع نگاران غربی آنها، که در دهه‌های آغازین قرن ۱۲ م در [[خاور نزدیک]] با اعضای این فرقه مذهبی برخورد کرده بودند، این اصطلاح را رواج دادند. اروپایی‌های سده میانه که از دین اسلام و اعتقادات و اعمال دینی مسلمانان اطلاعی نداشتند، یک سلسله داستان‌های به هم پیوسته را نیز دربارهٔ کارهای مرموز و سری حشاشین و رهبر آنها، [[حسن صباح]] (که پیرمرد کوهستان می‌نامیدند) شایعه ساختند. با گذشت زمان، افسانه حشاشین در روایت مارکوپولو به اوج خود رسید؛ و واژه حشاشین که ریشه آن فراموش شده بود، به عنوان واژه‌ای معمولی به معنی «آدم‌کش» وارد زبان انگلیسی شد. در واقع حشاشی (Assassin) در زبان انگلیسی به کسی گفته می‌شود که با اهداف و عقاید خاصی که از نظر خود مثبت است به قتل فردی، یا افرادی مخصوص در جامعه می‌پردازد. نحوه انجام عملیات فدائیان بدین گونه بود که نقشه ترور یا عملیات مربوط در خفا اما اجرای آن در ملأ عام و گاهی به‌صورت مخفیانه، و جان فشانی به قصد احتیاط در اطلاعات چاشنی کارشان بود.
 
پراکندگی قدرت، اصل مهم ترور اشخاص بود قبل از ترور، شخص خنجری را به همراه یادداشتی بالای سر طرف قرار می‌داد و او متوجه می‌شد که مورد دشمنی اسماعیلیان قرار گرفته‌است. ترور در جایی که قدرت در دست یک فرمانده قرار داشت، شکل می‌گرفت. ضعف فرد می‌توانست هر اقدام اجتماعی را به هم بریزد و آن را خنثی کند. صباح در این کار به روشی روی آورد که غلات، خوارج، شیعه، صلیبیان و خود سلجوقیان نیز آن را به کار می‌بردند. اما این سیاست را به شکلی اغراق‌آمیز به اسماعیلیه ایران و شام نسبت دادند و به همین خاطر هر قتلی که در سرزمین‌های مرکزی اسلام رخ می‌داد به فدائیان اسماعیلی نسبت داده‌می‌شد. عدادی از سنیان به دلیل ترسی که داشتند در زیر لباس‌های خود جوشن می‌پوشیدند. این قتل‌ها باعث شد سنی‌مذهبان تعدادی از افراد مشکوک شهر را جمع کنند و از بین آن‌ها تعدادی را به قتل برسانند و چنین افرادی که خود این قتل‌عام‌ها را ترتیب می‌دادند، مورد هدف اسماعیلیان قرار می‌گرفتند و کشته می‌شدند.<ref>{{پک|دفتری|۱۳۷۵|ف=حسن صباح|ک=دانشنامه جهان اسلام|ص=۳۴۴}}</ref>