تأثیرات و مآثر بهرام بیضایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب: برگردانده‌شده
منابع را الآن می‌افزایم . . . ده دقیقه فرصت می‌خواهم.
برچسب: واگردانی دستی
خط ۱۱:
[[آیدین آغداشلو]] نثرِ بیضایی را «از فاخرترین نمونه‌های نثر فارسی» دانسته که گواه و نمودارِ پایندگی زبانِ فارسی به واسطهٔ «زایش‌های متعدّد» است.<ref>{{پک|آغداشلو|۱۳۹۵|ف=بیضایی آبروی چند نسل است|ص=۱۶}}</ref> [[ماتئوش کواگیش]] «دورنما»ی آثارش را جهانی و او را «شهروند جهان»<ref>{{پک|کلاگیش|۱۳۹۶|ف=بیضایی متعلق به همه ماست|ص=۱۵}}</ref> و سزوارِ [[جایزهٔ نوبل ادبیات]] دیده،<ref>{{پک|−|۱۳۹۶|ص=|ک=ایبنا|ف=اشتراکات فرهنگی مهم‌ترین عامل جذابیت آثار فارسی است}}</ref> و [[امید روحانی]] دشواریِ ترجمهٔ آثارش را مانعِ شناساندنش در مغرب‌زمین می‌دانسته است.<ref>{{پک|روحانی|شرافتی|۱۳۹۴|ف=شناخت بیضایی برای جهان دشوار است|ص=۱۲}}</ref> بیشترِ [[:رده:مترجمان بهرام بیضایی|مترجمانِ نوشته‌های بیضایی]] ایرانی یا فارسی‌زبان بوده‌اند. [[عبدالله کوثری]] و [[محمّد یعقوبی]] و [[حسین کیانی]] و [[شکوفه آذر]] نیز از نویسندگانِ هم‌روزگارِ بیضایی هستند که از نوشته‌هایش اثر پذیرفتند یا کوشیدند شیوه‌هایش را در نویسندگی پی‌گیرند. پنداشت‌ها از چند و چونِ تأثیرِ بیضایی در ادبیات گوناگون و ناهمساز بوده است: کسانی تأثیرِ کارش را بزرگ دانسته‌اند – مانندِ اصحابِ [[جشن دنیای تصویر]] در سالِ ۱۳۸۶ که به خاطرِ بیشترین تأثیر در ادبیاتِ نمایشی در ایران به او جایزه دادند – و کسانی پیشبینی کرده‌اند که بزرگی تأثیرش در آینده شناخته خواهد شد – مانندِ [[حمید دباشی]]<ref>{{پک|Dabashi|2007|ک=Masters & Masterpieces of Iranian Cinema|ص=253|زبان=en}}</ref> – و دیگرانی تأثیرش را خُرد شمرده‌اند – مثلاً [[محمّد رحمانیان]] از کوچکیِ دامنهٔ تأثیرِ شایستهٔ بیضایی افسوس خورده که: «ما هیچ وقت شاگردِ بیضایی بزرگ نبوده‌ایم.»<ref>{{پک|چرم‌شیر|۱۳۸۶|ف=بیضایی ناشناخته|ص=۶۹}}</ref> اکبر رادی پیروانِ بیضایی را به پیروانِ [[آنتون چخوف]] مانند کرده که «به هرز رفته و هدر شدند. مانند یک بیابان جادو که هر کس در آن بیفتد، نابود می‌شود و فقط معدود افرادی می‌توانند از آن جان سالم به در برند.»<ref>{{پک|رادی|مظفری ساوجی|۱۳۸۸|ف=پشت صحنهٔ آبی|ص=۲۷۲}}</ref>
 
با این همه، از میانِ شاگردانِ بیضایی نویسندگانِ برجسته‌ای چون [[رضا قاسمی]] و [[حمید احیاء]] هم برخواسته‌اند.
هنرمندانی چون [[مهتاب نصیرپور]]<ref>{{پک|نصیرپور|−|۱۳۹۵|ف=من، مهتاب نصیرپور، تئاتر را بهرام بیضایی شناختم|ص=۹}}</ref> از طریقِ کتاب‌های بیضایی به کارِ هنر گرویدند.
 
از نوشته‌های بیضایی چیزی در کتاب‌های درسی [[وزارت آموزش و پرورش]]ِ ایران نیامده است؛ هرچند در دوره‌هایی از آوردنِ نامش در شمارِ نویسندگانِ ادبیاتِ نمایشیِ فارسی در این کتاب‌ها پرهیز نشده است. با این همه، هنرمندانی چون [[مهتاب نصیرپور]]<ref>{{پک|نصیرپور|−|۱۳۹۵|ف=من، مهتاب نصیرپور، تئاتر را بهرام بیضایی شناختم|ص=۹}}</ref> و [[حمید امجد]] از طریقِ کتاب‌های بیضایی به کارِ هنر گرویدند. سرگذشتِ بیضایی در تذکره‌های گوناگون آمده و دیوانِ آثارش نیز چاپ شده‌است، هرچند ناتمام، همچون دیوان‌های شاعرانِ خانوادهٔ بیضایی.
 
== نمایش ==
سطر ۲۶ ⟵ ۲۸:
 
بیضایی در فیلم‌های فیلم‌سازان دیگر نیز همکاری‌هایی داشته است. همچنین بر اساسِ نوشته‌های او فیلم‌هایی ساخته شده، از جمله ''[[خط قرمز (فیلم)|خطِّ قرمز]]'' بر اساس فیلمنامهٔ ''[[شب سمور]]''، ''[[سایه به سایه]]'' بر اساس فیلمنامهٔ ''[[آوازهای ننه آرسو]]'' و ''[[روز واقعه (فیلم)|روز واقعه]]'' بر اساس [[روز واقعه (فیلمنامه)|فیلمنامه‌ای به همین نام]]. بیضایی بیشترِ این فیلم‌ها را نپسندیده.
 
== اندیشهٔ اجتماعی ==
{{وابسته|نگرش سیاسی بهرام بیضایی}}
بیضایی عضوِ احزابِ سیاسی یا پیروی مکتبِ فکریِ معیّنی نبوده است. با این همه، نگاهِ انتقادیش به تاریخ و فرهنگِ ایران از خلالِ فیلم‌ها و نمایش‌ها و کتاب‌ها و سخنانش کم و بیش الهام‌بخشِ [[بازاندیشی‌خواهیِ تاریخی]] و [[اصلاح‌طلبی]]ِ فرهنگی و اجتماعی بوده است. مثلاً در [[در موقعیت تئاتر و سینما|سخنرانیِ پاییزِ ۱۳۵۶]] در [[شب‌های شعر گوته]] مسئولیتِ سانسور و آزادمنشی را به گردنِ توده‌های مردم انداخت، که در زمانِ خود بدعتی به شمار می‌رفت و تأثیری غیر از آن می‌داشت که اندیشندگانِ انقلابی می‌خواستند. در مقالهٔ «پس از صد سال» (۱۳۷۵) به تجزیه و تحلیلِ انتقادیِ سیرِ تاریخیِ فرهنگ و هنرِ ایران پرداخت.
 
== پانویس ==