اسقلبیوس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ImanFakhri (بحث | مشارکت‌ها)
خنثی‌سازی ویرایش 31906265 از Hanilazia (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
ImanFakhri (بحث | مشارکت‌ها)
اصلاح
خط ۱۰:
بحث متقدمین یونان از اسقلبیوس بحثی است بزرگ و یونانیان متعلمین را بدو سوگند می‌دادند در ردیف سوگند به خدا و این از جهت تعظیم وی بود. [[بقراط]] در عهود خویش گوید:
 
ای فرزندان! شما را به خالق موت و حیات و به پدر خود و پدر شما اسقلبیوس سوگند می‌دهم و من در تراجم کتاب عهود چنین یافتم. جالینوس در تفسیر خود بر این کتاب که به ما رسیده‚ دو قول از داستان اسقلبیوس نقل کرده‚ نخستین آن‌ها لغز است و دوم طبیعی است‚ به روایتی دیگر، اسقلبیوس شاگرد هرمس‌هرمس مصری و مسکن او سرزمین شام بود و جالینوس درکتابی که تألیف کرده‚ گوید که خدا به اسقلبیاذس وحی فرستاد که اگر ترا فرشته بنامم خوشتر از آنست که انسان بخوانم؛ و بقراط در کتاب ایمان و عهد خویش، آورده که این اسم (یعنی اسقلبیادس)‚ در زبان یونانیان مشتق از بهاء و نور است و طب، صناعت اسقلبیوس است و او دوست نمی‌داشت کسی به [[علم طب]] روی آرد مگر آنکه همانند وی دارای طهارت و عفاف و تقوی باشد و نمی‌خواست که بدطینتان را تعلیم دهد و دوست داشت که به اشراف و متألهین یعنی عارفین به خدای علم آموزد‚ و [[بقراط]] در این کتاب گوید:
 
اسقلبیوس بر ستونی از نور به هوا برشد. افلاطون در کتاب خود معروف به نوامیس آرد که روزی
خط ۱۷:
یا نورالالباب! مالی از من ضایع شد آن را برای من بجوی. اسقلبیوس با اوبمنزل وی شد و مال را بدو بنمود و گفت: کسی را که نعمتهای خدا را به سخره گیرد سزاوار است که حق تعالی آن‌ها را از او بازستاند و بزودی این مال از دست تو بشود و بازنگردد و چنان شد که او گفت؛ و بقراط گفته که عصای اسقلبیوس از خطمی بود و به گرد آن ماری نقش کرده بودند. جالینوس گوید که اسقلبیوس عصای خویش را از خطمی برگزید جهت مراعات اعتدال‚ چه خطمی در گرمی و سردی معتدل است و اسقلبیوس در امور خویش میانه می‌رفت و دیده نشد که وی عصایی جز از درختی معتدل بکار برد‚ و در گرد آن ماری حک کرده بود چه عمر مار از همه حیوانات بیشتر است‚ پس آن را نماد دانشی قرار داد که کهنه و فرسوده
نگردد.
اسقلبیوس به استشهاد همگان نخستین کسی است که طب را استخراج و استنباط کرده و گفته‌اند طب بر سبیل وحی بدو رسیده اما درباب حصر زمان او و زمان کسانی که پس از وی آمده‌اند گویند که بین او و جالینوس بیش از پنج هزار سال است و این دلالت می‌کند بر اینکه وی پیش از طوفان بوده‌است و هرچه که قبل از طوفان بوده‚ حقیقت آن شناخته نیست زیرا شاهدی از آن خبر نداده و کسانی که مدعی نسبت به اسقلبیوس شده‌اند‚ چنان‌که گویند بقراط از نسل اوست‚ کلامی است نادرست.نادرست؛ زیرا اجماع جمهور آن است که نسل آدم منقطع شد مگر از فرزندان سه‌گانه نوح که سام و حام و یافث باشند‚ پس اتصال نسبی به اسقلبیوس اول صحیح نیست.
مورخ دیگری گوید اول کسی که طب را آشکار کرد‚ تا آنجا که از کتب مکتوبه و احادیث مشهوره از علماء معتمد به ما رسیده‚ اسقلبیوس اول است‚ او کسی است که طب را به تجربه استخراج کرد و از اسقلبیوس به جالینوس خاتم اطباء هشتگانه رسید و آنان عبارت‌اند از:{{سخ}}
اسقلبیوس اول و [[غورس]] و [[مینس]] و [[برمانیدس]] و [[افلاطون]] طبیب و [[اسقلبیوس دوم]] و [[بقراط دوم]] و [[جالینوس]]‚ و مدت مابین ظهور نخستین و وفات آخرین ایشان پنج هزار و پانصد و شصت سال است که از آن جمله فترت‌های بین وفات هر یک از این اطباء هشتگانه و ظهور دیگری چهار هزار و هشتصد و هشتاد و نه سال کشید و از این مدت‚ از وقت وفات اسقلبیوس اول تا ظهور غورس هشتصد و پنجاه و شش سال بود و از گاه مرگ غورس تا ظهور مینس پانصد و شصت سال و از زمان فوت مینس تا ظهور برمانیدس هفتصد و پانزده سال و از هنگام وفات برمانیدس تا ظهور افلاطون هفتصد و سی و پنج سال و از گاه مرگ افلاطون تا ظهور اسقلبیوس دوم هزار و چهارصد و بیست سال و از وفات اسقلبیوس دوم تا ظهور بقراط شصت سال و از مرگ بقراط تا ظهور جالینوس ششصد و شصت و پنج سال بود؛ و مدت زندگانی اطباء هشتگانه از هنگام تولد هر یک تا وفات وی جمعاً ششصد و سیزده سال است از این قرار: