هابیت (رمان): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری وظیفه تازهوارد |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷:
| Pages = ۳۱۰
}}
'''''هابیت، یا آنجا و بازگشت دوباره'''''، یک [[رمان]] تخیلی است که توسط نویسنده [[انگلستان|انگلیسی]] [[جی. آر. آر. تالکین|جی.آر. آر تالکین]] نوشته شده است. این کتاب در ۲۱ [[سپتامبر]] سال ۱۹۳۷ منتشر شد و مورد استقبال منتقدین و خوانندگان قرار گرفت. همچنین نامزد دریافت Carnegie Medal شد و جایزۀ ''New York Herald Tribune'' را برای بهترین [[رمان]] نوجوانان دریافت کرد. این کتاب هماکنون نیز در ادبیات کلاسیک کودکان جزو محبوبترین آثار است.
== طرح داستان ==
داستان هابیت، در زمان کمرنگ شدن دنیای موجودات افسانهای و قدرت گرفتن حکومت انسانها قرار دارد. داستان درمورد [[هابیت]] خانهدوستی به نام [[بیلبو بگینز]] است که بر طبق یک درخواست، برای گرفتن سهم خود از گنجی گرانبها که توسط [[اسماگ]] اژدها به غنیمت گرفته شده است، به سفر میرود. سفر بیلبو، او را از سرزمین آرام و راحتش به محیطی شیطانی میبرد. همراهان وی در این سفر [[گندالف]] جادوگر و نوه پادشاه پیشین دورفها یعنی [[تورین سپر بلوط]] و عموزادگان و دیگر دورفهایی که برای آزادسازی تنها کوه «اِرِبور» شاهزادهشان را همراهی میکنند هستند.
کوه اربور اکنون در چنگال [[اسماگ]] اژدهاست. [[کوتوله (سرزمین میانی)|دورفها]] و بیلبو برای رسیدن به آنجا سختیهای بسیاری را تحمل میکنند. همچنین در این سفر بیلبو در غاری که متعلق به [[گابلین]]ها است حلقهٔ گرانبهایی که داستان ارباب حلقهها دربارهٔ اوست را از [[گالوم]] می دزدد و به این ترتیب چگونگی رسیدن حلقه به دست بیلبو در این داستان فاش میشود. سرانجام بعد از پشت سر گذاشتن خانه [[بئورن]]، سیاه بیشه و قلمرو الفهای جنگلی، با بدرقه مردم شهر دریاچه به [[اره بور]] رسیدند و با کمک بیلبو در مخفی را باز کردند. پس [[هابیت]] را برای دزدیدن گوهر پادشاه (فرمانروا با آن میتوانست هفت سپاه کوتولهها را تحت فرمان خود درآورد) به داخل کوه فرستادند، اما هنگامی که بیلبو آن را پیدا کرد، آن را برای خودش نگه داشت و از تورین مخفی کرد. بالاخره اژدها فهمید که از او دزدی شده و حدس زد که آنها از شهر دریاچه آمدهاند پس به شهر دریاچه حمله کرد. بعد از کشته شدن اسماگ به دست بارد کماندار، شهر دریاچه (که در گذشته به آن اسکاروث میگفتند) نابود شده و بازماندگان حملهٔ اژدها، به اتفاق شاه الفهای جنگل و سپاهشان به سوی تنها کوه رفتند تا سهمشان از گنج را، از تورین که با کشته شدن اسماگ، شاه زیر کوه بود، طلب کنند. با اینکه تورین اوکن شیلد ابتدا خود این وعده را به آنها داده بود و ادعایشان نیز برحق بود، بعد از کشته شدن اژدها از پرداخت سهم بارد (از نوادگان گیریون فرمانروای پیشین دیل) و [[تراندوئیل]] شاه الفهای جنگلی سرباز زد. یک شب بیلبو، بی سروصدا از دیوار [[قلعه]] پایین رفت و [[آرکنستون]] را به بارد داد تا آن را با سهمشان از طلا با تورین معامله کنند (برای جلوگیری از جنگ بین دورف ها و الف ها). روز بعد، سپاه [[الف (اساطیر)|الفها]] و انسانها جلوی دروازه صف کشیده بودند، هنگامی که بارد گوهر را به سیزده دورف مسلح روی دروازه نشان داد، فکر کردند تقلبی است، ولی بیلبو تایید کرد که او گوهر را به آنها داده و تورین از عصبانیت میخواست او را از روی دروازه به پایین پرت کند اما دیگران مانع از انجام این کار شدند. آنگاه بارد برای بار آخر به تورین گفت که "آیا معامله می کند یا اعلان جنگ می کند، تورین در عین ناباوری گفت: «من اعلان جنگ می کنم». برای اینکه از قبل یکی از [[زاغ]] های «اره بور» بنام «[[روآک]]» را به تپههای آهنی فرستاده بود تا داین (پسر عموی تورین) را خبر کند و اکنون او با بیش از پانصد تن از دورف های تا دندان مسلح رسیده بودند. جنگ الفها و انسان در برابر کوتولهها داشت شروع میشد،(حتی تیرهای الفها چند بار هم پرتاب شد) که ابری از لاشه خوارهای پرنده که جلوی تابش آفتاب را میگرفتند توجه آنها را جلب کرد و به زودی ارتشی بزرگ از گابلینها و وارگها (گرگهای بزرگ سرزمین میانی) از راه رسیدند .بنابرین جنگ بزرگی در گرفت که در یک طرف الفها، دورفها و انسانها و طرف دیگر گابلینها و وارگها بودند و این جنگ را نبرد پنج سپاه نامیدند. حمله [[گابلین]]ها از یک طرف بخاطر کشته شدن گابلین اعظم به دست تورین و یارانش، و از طرف دیگر به دلیل کشته شدن اسماگ و تصاحب گنج عظیم تنها کوه بود. گابلینها به فرماندهی بولگ به کوه هجوم آورده بودند و تعدادشان زیاد بود ولی با بیرون جستن تورین و یارانش از قلعه و آمدن عقاب های مانوه و بئورن اوضاع تغییر کرده و گابلینها شکست خورند. بسیاری از آنها فرار کردند اما در
بدین ترتیب ماجراجویی بیلبو بگینز به پایان رسید و باید به خانه باز میگشت. او به جای سهم یک چهاردهم از [[گنج]] بزرگ
60سال بعد از آن، ماجرای [[ارباب حلقهها]] آغاز شد.
== فروش کتاب''' ==
|