'''جمهوری وایمار''' (به {{Lang-de|Weimarer Republik}} {{IPA-de|ˈvaɪmaʁɐ ʁepuˈbli:k||De-WeimarRepublic.ogg}})، با نام رسمی '''رایش آلمان''' (به [[زبان آلمانی|آلمانی]]:Deutsches Reich) به دوره ای از [[تاریخ آلمان]] اشاره دارد که یک جمهوری پارلمانی فدرال بین سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۳۳ میلادی بود بر این کشور حاکم بود. این دولت با نام '''جمهوری آلمان''' هم شناخته میشد. اصطلاح «جمهوری وایمار» به شهر [[وایمار]] اشاره دارد، جایی که اولین دوره [[مجلس مؤسسان]] این دولت برای اولین بار در آنجا برگزار شد. اصطلاح «جمهوری وایمار» تا دهه ۱۹۳۰ میلادی رایج نبود. چهار سال درگیری در [[جنگ جهانی اول]] از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ میلادی که خسارات فراوانی را برای آلمان به بار آورد، سرانجام باعث از پا افتادن آلمان شد و حکومت قیصری در نهایت از نیروهای متفقین درخواست آتشبس کرد. شکست قطعی آلمان در جنگ باعث بروز [[انقلاب ۱۹۱۹–۱۹۱۸ آلمان|انقلاب]]، برکناری [[ویلهلم دوم|قیصر ویلهلم دوم]]، تسلیم آلمان و اعلام جمهوری وایمار در ۹ نوامبر ۱۹۱۸ میلادی شد. از سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۳ میلادی، جمهوری وایمار با مشکلات زیادی از جمله [[ابرتورم در جمهوری وایمار|ابرتورم]]، [[افراطگرایی|افراط گرایی سیاسی]] (با شبه نظامیان مدعی قدرت) و همچنین روابط مشاجره انگیز با کشورهای پیروز [[جنگ جهانی اول]] روبرو بود. از سال ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۹ میلادی، جمهوری از ثبات و شکوفایی نسبی برخوردار شد. این دوره را دهه بیست طلایی مینامند. به هر وجه، بحران اقتصادی جهانی که از اکتبر ۱۹۲۹ میلادی آغاز شد، آلمان را به شدت تحت تأثیر قرار داد که نهایتاً منجر به فروپاشی دولت ائتلاف شد. از مارس ۱۹۳۰ میلادی، چندین صدراعظم با اختیارات اضطراری اعطا شده از سمت رئیسجمهور، حکومت کردند. این دوره با انتصاب [[آدولف هیتلر]] به عنوان صدراعظم در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ میلادی پایان یافت. کینه آلمانیها نسبت به [[پیمان ورسای|معاهده ورسای]] بسیار شدید بود. به ویژه در جناح راست سیاسی که خشم شدیدی نسبت به کسانی که این پیمان را امضا کرده و تسلیم آن شده بودند، وجود داشت. جمهوری وایمار بیشتر الزامات معاهده ورسای را برآورده کرد، اگرچه هرگز بهطور کامل به شرایط خلع سلاح پایبند نبود و تنها قسمت اندکی از غرامت جنگ را پرداخت نمود.<ref>Marks, Sally (1976).</ref> طبق [[پیمان لوکارنو|معاهدات لوکارنو]]، که در سال ۱۹۲۵ میلادی امضا شد، آلمان به سمت عادی سازی روابط با همسایگان خود حرکت کرد. این کشور مرزهای غربی را که از طریق پیمان ورسای ایجاد شده بود به رسمیت شناخت، اما مرزهای شرقی آن همچنان مورد مناقشه بود. در سال ۱۹۲۶ میلادی، آلمان به [[جامعه ملل]] پیوست. از سال ۱۹۳۰ میلادی به بعد، رئیسجمهور [[پاول فون هیندنبورگ]] با اعطای اختیارات اضطراری، به حمایت از صدراعظم [[هاینریش برونینگ]]، [[فرانتس فون پاپن]] و ژنرال [[کورت فن اشلایشر|کرت فون شلایچر]] پرداخت. [[رکود بزرگ]]، که در پی سیاست تورمزدایی صدراعظم برونینگ ایجاد شد، افزایش بیکاری را به دنبال داشت.<ref name="Ursula Buettner 424">Büttner, Ursula ''Weimar: die überforderte Republik'', Klett-Cotta, 2008, {{شابک|978-3-608-94308-5}}, p. 424</ref> در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ میلادی، هیندنبورگ هیتلر را به عنوان صدراعظم در راس دولت ائتلاف منصوب کرد. در این زمان [[حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان|حزب نازی]] دو کرسی از ده کرسی کابینه را در دست داشت. فون پاپن که به عنوان معاون وزیر در نظر گرفته شد قرار بود هیتلر را با استفاده از ارتباط شخصی نزدیک وی با هیندنبورگ، تحت کنترل خود درآورد. اما در عمل این نقشه تواناییهای سیاسی هیتلر را دست کم گرفت. در اواخر ماه مارس ۱۹۳۳ میلادی و در [[آتشسوزی رایشستاگ|آتشسوزی در رایشستاگ]]، [[قانون تفویض اختیارات ۱۹۳۳]] باعث قدرت گرفتن هیتلر شد. هیتلر با استفاده از این قانون، وضعیت اضطراری اختیارات فراپارلمانی کسب نمود. بدین ترتیب با قبضه شدن قدرت توسط هیتلر، جمهوری وایمار به پایان خود رسید و ایجاد حکومت تک حزبی باعث شروع دوران [[دیکتاتوری]] [[آلمان نازی|نازیها]] شد.