کنستانس در سال ۱۱۲۸ میلادی متولد شد و. وی تنها فرزند [[بوهموند دوم انطاکیه]] و همسرش، [[آلیس انطاکیه|آلیس اورشلیم]] دختر بالدوین دوم اورشلیم بود.{{sfn|Hodgson|2007|p=182}}{{sfn|Runciman|1989|p=176}}{{sfn|Murray|2016|pp=۸۱, ۸۳}} نام وی را بهخاطر مادربزرگ پدریاش، کنستانس فرانسه، کنستانس انتخاب کردند.{{sfn|Murray|2016|p=۸۴}} بعد از ۲ سال، پدرش، بوهموند، در نبردی در نزدیکی رود جیحان در فوریه ۱۱۳۰ کشته شد.{{sfn|Nicholson|1969|p=431}}{{sfn|Murray|2016|p=۸۱}} و پس ازبا مرگ وی، آلیس کنترل شاهزادهنشین انطاکیه را برعهده گرفت.{{sfn|Runciman|1989|p=۱۸۳}} طبق شایعاتی که در آن زمان مطرح شده بود، آلیس در نظر داشت که کنستانس را به صومعه بفرستد یا وی را به ازدواج یک شخص عادی درآورد.{{sfn|Runciman|1989|p=۱۸۳}} در این زمان پسرعموی بوهموند، راجر دوم سیسیل، که یکی از اعضای اصلی خاندان هووتویل بود، مدعی حکومت انطاکیه شد.{{sfn|Norwich|1992|p=473}}{{sfn|Murray|2016|p=۸۵}}
در این زمان اشراف و نجبای انطاکیه فرستادهای را به نزد بالدوین دوم فرستادند تا وی را از شرایط انطاکیه با خبر سازندکنند تا وی قدرت انطاکیه را در دست بگیرد.{{sfn|Nicholson|1969|p=۴۳۱}} اما آلیس مخالف این امر بود و درصدد مقاومت در برابر پدرش برآمد.{{sfn|Runciman|1989|p=۱۸۳}} ویلیام صوری، مورخ قرن ۱۲ میلادی، در اثر خود مدعی شدهاست که در این زمان آلیس برای حفظ قدرت خود از عمادالدین زنگی، اتابک حلب، تقاضای کمک کردهاستکرد.{{sfn|Runciman|1989|p=183}}{{sfn|Buck|2017|p=۲۲۱}} ویلیام صوری در ''تاریخ'' خود به این موضوع اشاره میکندگفتهاست که فرستادگان وی در حین بازگشت به انطاکیه دستگیر شدهاندشدند.{{sfn|Runciman|1989|p=۱۸۳}} پس از آن آلیس از پدرش تقاضای عفو نمودکند واما بالدوین نیز وی را از سلطنت خلع کرد و به وی دستور داد که انطاکیه را ترک گوید.{{sfn|Nicholson|1969|p=431}}{{sfn|Runciman|1989|p=۱۸۴}}
== زندگانی ==
خط ۴۴:
پس از اخراج آلیس از انطاکیه، اشراف و نجبای انطاکیه سوگند وفاداری به بالدوین دوم و کنستانس خوردند.{{sfn|Runciman|1989|p=۱۸۴}} بالدوین، [[ژوسلین یکم، کنت ادسا]]، را بهعنوان نایبالسطنه و سرپرست کنستانس تا زمان ازدواج انتخاب کرد.{{sfn|Nicholson|1969|p=431}}{{sfn|Runciman|1989|p=۱۸۴}} بالدوین در ۲۱ اوت ۱۱۳۱ درگذشت و پس از یک هفته، ژوسلین نیز به مرگ طبیعی درگذشت.{{sfn|Runciman|1989|p=185}}{{sfn|Barber|2012|p=۱۵۲}}
پس از مرگ بالدوین و ژوسلین، آلیس بار دیگر مدعی حکومت انطاکیه شد.{{sfn|Runciman|1989|p=۱۸۸}} با این حال اشراف و بزرگان انطاکیه با حکومت یک زن مخالف بودند به همین دلیل نمایندگانی را به جانب جانشین بالدوین، [[فولک اورشلیم|فولک]]، فرستادند.{{sfn|Runciman|1989|p=188}}{{sfn|Nicholson|1969|p=۴۳۳}} آلیس در این زمان اتحادی با [[ژوسلین دوم، کنت ادسا]] و [[پونز، کنت ترپولی]]، در ابتدای سال ۱۱۳۲ بست.{{sfn|Runciman|1989|pp=188, 190}}{{sfn|Nicholson|1969|p=۴۳۳}} فولک پس از دریافت نامهنامۀ اشراف انطاکیه، از راه دریا عازم این شهر شد اما از راه دریا چراکه پونز،چون کنت تریپولی، اجازه عبور از [[کنت نشین تریپولی|کنتنشین]] خود را به وی نداده بودنداد.{{sfn|Runciman|1989|p=188}}{{sfn|Nicholson|1969|p=۴۳۳}} پس از رسیدن فولک به انطاکیه، اشراف و بارونهای شهر، در [[بندر سنسیمون]] سوگند وفاداری خوردند و حاکمیت و قدرت وی را بر شهر پذیرفتند.{{sfn|Nicholson|1969|p=433}}{{sfn|Runciman|1989|p=۱۹۰}} فولک نیز [[رینالد یکم ماسوار]]، پاسبان انطاکیه،انطاکیه را بهعنوان مسئول شاهزادهنشین منصوب کرد.{{sfn|Runciman|1989|p=۱۹۰}}
فولک در سال ۱۱۳۲ یا ۱۱۳۳ زمانی که زنگی به امیر حلب دستور حمله به شاهزادهنشین انطاکیه را داده بود، به این شهر بازگشت.{{sfn|Runciman|1989|p=۱۹۵}} پس از شکست امیر حلب، فولک وارد انطاکیه شد.{{sfn|Runciman|1989|p=۱۹۸}} در این زمان بنا به پیشنهاد اشراف و بارونهای انطاکیه، شاهزادهنشین نیاز به یک دولت قدرتمند داشت؛ به همین خاطر، آنها پیشنهاد دادند که کنستانس با شخصی که مسئولیت شاهزادهنشین را برعهده گیرد، ازدواج کند.{{sfn|Nicholson|1969|p=۴۳۴}} فولک نیز [[ریموند پواتیه]]، پسر کوچک [[ویلیام نهم، دوک آکوتین|ویلیام نهم دوک آکوتین]] را بهعنوان همسر کنستانس برگزید.{{sfn|Nicholson|1969|p=434}}{{sfn|Barber|2012|p=۱۵۳}} با این حال فولک تصمیم خود را علنی نکرد چراکه درصدد این بود که از مداخله آلیس و [[راجر دوم|راجر دوم سیسیل]] ممانعت کند.{{sfn|Barber|2012|p=۱۵۳}}
خواهر آلیس، [[ملیساند اورشلیم|ملیساند]]، و همسر فولک، پادشاه اورشلیم را متقاعد کرد که به آلیس اجازه بازگشت به انطاکیه را در سال ۱۱۳۵ بدهد.{{sfn|Runciman|1989|p=۱۹۸}} آلیس در این زمان درصدد بود که روابط شاهزادهنشین انطاکیه رابا [[امپراتوری بیزانس]] را تحکیم بخشد؛کند؛ به همین خاطر، وی پیشنهاد ازدواجداد کنستانس با پسر [[ژان دوم (امپراتور بیزانس)|ژان دوم کومننوس]]، [[مانوئل یکم، امپراتور بیزانس|مانوئل]] راازدواج دادکند.{{sfn|Runciman|1989|p=۱۹۸}} فولک برای جلوگیری از این ازدواج، فرستاده خود را به [[فرانسه]] نزد ریموند فرستاد تا وی را برای حرکت به سمت انطاکیه ترغیب کند. ریموند با لباس مبدل سفر خود را به سمت انطاکیه آغاز کرد چراکه در این زمان راجر دوم سیسیل درصدد دستگیری وی در جنوب ایتالیا بود.{{sfn|Norwich|1992|p=473}}{{sfn|Runciman|1989|p=۱۹۹}}