'''آخرین نبرد (فیلم)''' فیلمی به کارگردانی [[حمید بهمنی]] و نویسندگی [[داوود امیریان]] ساختهٔ سال ۱۳۷۶ است.
== خلاصه داستان ==
ناصر، رزمنده ايای كهکه بارها در جبهه بوده و حالا به كارکار تصويربرداريتصویربرداری مشغول است، پس از شهادت شوهر خواهرش عليعلی كهکه الگويالگوی او در زندگيزندگی بوده، نسبت به جعفر كهکه مي خواهدمیخواهد با خواهرش ازدواج كندکند و جايجای عليعلی را بگيرد،بگیرد، احساس خوشاينديخوشایندی ندارد، با ايناین حال حاجيحاجی ـ فرمانده عملياتعملیات در خاكخاک عراق ـ ناصر را به عنوان تصويربردارتصویربردار به همراه جعفر و هاديهادی ـ كهکه خانواده اش را در دزفول از دست داده ـ برايبرای شركتشرکت در عملياتعملیات فرا مي خواندمیخواند. هدف عملياتعملیات پيداپیدا و منهدم كردنکردن محل موشك هايموشکهای دوربرد عراق است كهکه عراق توسط آنآنها هاشهرهای شهرهاي ايرانایران را مورد اصابت قرار مي دهدمیدهد. قرار است با رسيدنرسیدن به محل موشك هاموشکها و مخابره گراها به نيروهاينیروهای خودي،خودی، موشك هاموشکها توسط توپ هايتوپهای ميانمیان برد رزمندگان هدف قرار بگيردبگیرد. چهار عضو عملياتعملیات به محل موشكموشکها هانزدیک نزديك مي شوند؛میشوند؛ اما عراقي هاعراقیها با همدستيهمدستی نيروهاينیروهای ضدانقلاب به سويسوی آن هاآنها هجوم مي آورندمیآورند و در محاصره قرارشان مي دهندمیدهند. حاجيحاجی به محل استقرار توپ هاتوپها در خاكخاک ايرانایران برميبرمی گردد و منتظر گرفتن نشانينشانی موشك هاموشکها و گراها مي شودمیشود. هاديهادی در مواجهه با دشمن شهيد ميشهید شودمیشود و جعفر نيزنیز چشم هايشچشمهایش را از دست مي دهد،میدهد، اما با تلاش ناصر (كهکه حالا با خواندن نامه خواهرش كهکه جعفر را همسنگ عليعلی و ادامه دهنده راه او دانسته، نظرش نسب به او عوض شده) و با راهنماييراهنمایی جعفر، گراها توسط بي سيمبیسیم به حاجيحاجی مخابره مي شودمیشود و با شليك توپشلیک هايتوپهای نيروهاينیروهای خوديخودی سايتسایت موشكيموشکی و تجهيزاتتجهیزات دشمن در ميانمیان ناباوريناباوری عراقي هاعراقیها نابود مي شودمیشود. ناصر و جعفر از طريقطریق چرخباليچرخبالی كهکه حاجيحاجی نيزنیز با آن آمده، به هر زحمتيزحمتی كهکه هست نجات پيداپیدا مي كنندمیکنند و از مهلكه ميمهلکه گريزندمیگریزند.