فلسفه اشراق: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
ساندویچ پانل (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری وظیفه تازهوارد |
||
خط ۱:
{{بهبود منبع}}{{ویکیسازی}}
'''مکتب فلسفی اشراق'''، توسط [[شهابالدین سهروردی]] یا [[شیخ اشراق]]، در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم، ارائه شد. وی، در کتاب [[حکمتالاشراق]]، به اصول و فروع این
این [[فلسفه]] از همان آغاز پیدایش، در برابر فلسفه [[ارسطو]]<nowiki/>یی [[فلسفه مشاء|مشاء]] عرض اندام کرد. فلسفهای که پیشینهای استوار و بیبدیل در سنت فلسفی مسلمانان داشت و فیلسوفان برجستهای همچون [[ابن سینا]] از حامیان و مروجان آن بودند. روشن است که طرح نو درانداختن در برابر فلسفه نیرومند مشاء ـ با آن همه نفوذ و رسوخ در عقل و ذهن پژوهندگان فلسفه آن زمان، و نیز عظمت ارسطو و بوعلی نزد ایشان ـ کاری سخت و شگفت مینمود، لیکن چنین کار دشواری به دست توانای شیخ اشراق صورت گرفت. وی به رغم عمر کوتاهش، در بیشتر مباحث عقلی همچون الهیات ([[مابعد الطبیعه نوری]]) و طبیعیات و حتی منطق و بلکه در روش فلسفی، در برابر فلسفه مشاء آراء نویی عرضه کرد که از [[نبوغ]] و عظمت روحی و فکری این فیلسوف بزرگ خبر میدهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|جلد=3|مکان=|صفحات=1}}</ref>
== خلاصه حکمت اشراق ==
[[شهابالدین یحیی سهروردی|سُهرَوَردی]]، در ضمن تحصیل، چنین [[استنباط]] کرد که موجودات دنیا از نور، به وجود آمده، و انوار، به یکدیگر میتابند و آن تابش متقابل را اشراق خواند و به همین جهت لقب [[شیخ الاشراق]] را یافت.
نظریه فلسفی سهروردی این بود که هستی غیر از نور چیزی نیست و هرچه در جهان است و بعد از این به وجود میآید نور است، لذا جهان جز اشراق نمیباشد. منتها بعضی از نورها رقیق است و برخی غلیظ و برخی از انوار ذرات پراکنده دارد و پارهای دیگر دارای ذرات متراکم است و همانگونه که نورهای قوی بر ضعیف میتابد نورهای ضعیف هم بسوی انوار قوی تابش دارد.انسان هم از این قاعده مستثنا نیست و به دیگران میتابد، همانگونه که نورهای دیگران به او میتابد. بمناسبت اینکه از انسان به دیگران نور تابیده میشود انسان فیاض است و میتواند به دیگران نور برساند و از نور سایرین روشن شود.
سهروردی میگفت که حکمت، بر دو نوع است:
حکمت عتیق، یعنی حکمت قدیم، همواره بوده، و در قدیم [[هندیها]] و [[ایرانیها]] و [[تمدن بابل|بابلیها]] و [[مصر باستان|مصریها]] و بعد از آن [[یونانیها]] برخوردار بودهاند.
سطر ۲۳ ⟵ ۲۲:
=== قرآن و حدیث ===
در رسایل [[سهروردی]]، عقل در مقابل [[وحی]] نیست بلکه در طول وحی است.
به گفته [[محقق]] بزرگ فرانسوی [[رینولد نیکلسون|علامه نیکلسون]]، آیات قرآنی مانند «الله نور السموات و الارض» از منابعی است که تأثیر ویژه در فلسفه و عرفان داشتهاست. بدون شک سهروردی در بحث نورشناسی که محوریترین بحث فلسفه اوست از آیات [[سوره نور]] تأثیر پذیرفتهاست:«و اشرقت الارض بنور ربها» هر چه زندهاست بذات خویش، مجرد است و هر نور مجردی زندهاست بذات خود؛ و حق اول نورالانوار است زیرا که خود اعطاکننده حیات و بخشنده نور است. ظاهر است به ذات خود و نمودارکننده و آفریننده جهان وجود است که فرمود: «الله نور السموات و الارض» نوریت همه انوار ساریه فیض نور اوست»
شیخ اشراق همچنین در بحث مثل افلاطونی از آیات و روایاتی که دربارهٔ فرشتگان و نقش آنان در نظام آفرینش آمده بهره گرفتهاست.سهروردی با استناد به آیه شریفه «الحق من ربک» حقیقت را امری واحد شمرده و آن را منسوب به خداوندی واحد میداند: «حقیقت، خورشید واحدی است که به جهت [[کثرت]] مظاهرش تکثر نمییابد. شهر واحدی است که بابهای کثیری دارد و راههای فراوان به آن منتهی است»
شیخ شهید در اثبات تجرد نفس به آیات قرآن استناد میکند: «و الدلیل علی آنه لیس فی عالم الاجسام و لیس بجسم و لا جسمانی من الکتاب و السنه و الاثر؛ و اما الایات: «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» و هذا یدل علی آنه لیس بجسم و لا جسمانی، اذ لا یتصور فی حقالاجسام هذه الصفات …»
(ترجمه: و دلیل بر این که نفس، در عالم اجسام نیست و جسم و جسمانی نیست، از کتاب و سنت است؛ و اما آیات: «در جایگاه صدق، نزد فرمانروای قدرتمند.» و این، دلیل است بر آن که نفس، جسم و جسمانی نیست، چرا که دربارهٔ اجسام، این چنین صفاتی تصور نمیشود)
شهابالدین سهروردی: هر گاه نور [[مُدبِّر]] مقهور شواغلِ برزخ نشود، شوقِ او به عالم نورِ قدسی بیش از شوق او به تیرگی ([[غواسق]]) باشد، و هر اندازه که نور و روشنائی زیاد شود، عشق و محبت او به نور قاهر فزونی میگیرد … و بنابراین از کالبد انسانی رهائی یافته و به جهان نور محض روند و در آنجا مقام گزیده، و در زمرهٔ انوار قدسیه در آید، و به سبب تقدس نورالانوار، قدسی شود.<ref>امین رضوی، مهدی،''سهروردی و مکتب اشراق''، ترجمه دکتر مجدالدین کیوانی – تهران: نشر مرکز 1377- صفحه 132؛ سهروردی، شهابالدین یحیی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، جلد دوم – تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 1380- صفحه 133</ref> [[دن خوآن ماتئوس|دون خوان ماتوس]] (don Juan Matus): نتیجهٔ نهایی نادیده گرفتن تحریکهای ناگهانی پس از فهرست برداشتن، حالت خاصی است که به عنوان منطق شناخته میشود. نتیجهٔ استفاده از هر تحریک ناگهانی به طریق ویژه نیز به عنوان غرق در خود شدن شناخته میشود. به چشم بینندگان، منطق بشر همچون تابش کاملاً یکدست و کدری میآید که بهندرت در برابر فشار فیوضات آزاد واکنش نشان میدهد. تابشی که پوسته تخممرغی شکل را سخت تر اما شکنندهتر میکند.<ref>کاستاندا، کارلوس، آ''تش درون''، ترجمه مهران کندری – مسعود کاظمی ، تهران: فردوس،1371، صفحه 82 و 83.</ref>
=== حکمت الهی یونان ===
سهرودی بر خلاف فیلسوفان پیشین که تنها به [[ارسطو]] توجه ویژهای داشتند شیفته [[فیثاغورس]] و [[امپدوکلس]] و به ویژه [[افلاطون]] بود، تا حدی که افلاطون را پیشوای حکمای اشراق میداند.
شیخ اشراق نسبت به فیلسوفان الهی یونان احترامی فوقالعاده
=== حکمت مشاء ===
|