آرکنت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جزبدون خلاصۀ ویرایش
فارسی سازی ارقام
خط ۱:
'''آرکنت''' یا '''آرکونته''' (به [[انگلیسی]]: Archonte) از کلمۀکلمهٔ [[یونانی]] Arkhon ، به معنای: [[رئیس]]، مشتق شده استشده‌است. در [[آتن]] قدیم و [[یونان باستان]]، این کلمه (آرکنت) به یکی از بالاترین مقامات حکومتی، یعنی به فردی که به ریاست عامه می رسیده،می‌رسیده، اطلاق می شده استمی‌شده‌است.
 
در [[یونان باستان]]، ابتدا تنها یک نفر شاغل این شغل می شدمی‌شد و به مقام '''آرکنتی''' می رسید،می‌رسید، امّا بعدها نه نفر به این عنوان دست می یافتندمی‌یافتند. از این نه نفر، سه نفر که مهمتر و معروفتر از سایرین بودند، عبارت بودند از:
 
# ''آرکنت [[اپونیم]]'' : آرکنتی بود که نام خود را به شخصی یا به چیزی عاریت می دادمی‌داد و حتی مثلا سالی که او بدین مقام می رسیدمی‌رسید برای همیشه به نام او خوانده می شدمی‌شد.
# ''آرکنت [[شاه]]'' : آرکنتی بود که مأمور رسیدگی به امور [[مذهب]]ی و معنوی مردم به شمار می رفتمی‌رفت و همچنین قضاوت در مورد جنایات را هم بر عهده داشت.
# ''آرکنت [[پولمارک]]'' : عهده دار فرماندهی سپاه بود و ضمناً محاکماتی را که بین اهالی شهر و افراد خارجی پدید می آمد،می‌آمد، داوری می کردمی‌کرد و به انجام می رسانیدمی‌رسانید.
 
آرکنت هاآرکنت‌ها همواره از میان نجیب زادگان و طبقۀطبقهٔ اشراف برگزیده می شدندمی‌شدند و برای مدتهای مدید در تاریخ یونان باستان، حائز اهمیت بسیار بودند. امّا تقریبا در اواخر قرن پنجم قبل از میلاد، مقام '''آرکنتی''' اهمیت خود را از دست داد.
 
از گذشته هایگذشته‌های دور در کتابهای فارسی زبان، کلمۀکلمهٔ '''آرکنت''' به صورتهای مختلفی ترجمه شده استشده‌است. مثلا این کلمه گاهی به معنی ''رئیس''، ''سردار''، ''شاهزاده''، ''مهتر'' و حتی ''امام'' آمده و گاهی ''پیشوا'' و ''مقتدای ترسایان'' معنا گردیده استگردیده‌است.
همچنین تعبیر ''پیشوای روحانی'' و نیز عبارت: ''قاضی بزرگ جمهوری هایجمهوری‌های یونان''، گاهی معادل فارسی کلمه '''آرکنت''' تلقی شده اندشده‌اند.
 
در عربی و همچنین به اقتفای آن در برخی متون فارسی، از کلمۀکلمهٔ '''آرکنت''' جمع مکسر ساخته و آن را در حالت جمع به صورت: '''اراکنه''' هم به کار برده اندبرده‌اند. مثلا [[ابن ابی اصیبعه]] در «ترجمۀترجمهٔ احوال [[سقراط]]» نوشته استنوشته‌است:
 
«...فلمّا علم الرؤساء فی وَقتِهِ من الکُهنة و '''الاراکنة'''» (عُیون الأنباء)
 
این نام همچنین به صورت '''آرکئون''' نیز در کتاب هایکتاب‌های فارسی آمده است،آمده‌است، به عنوان نمونه در [[لغت نامه دهخدا]] به نقل از [[جهانگشای جوینی]] می خوانیممی‌خوانیم:
 
«.... از [[نصاری]] آنک ایشان را [[ارکئون]] و [[رهبان]] و [[احبار]] می خوانندمی‌خوانند...»
 
صورت دیگری برای ضبط جمع این کلمه (آرکنت) در کتب فارسی، [[ارکونان]] می باشدمی‌باشد. مثلا در رساله [[خواجه نصیر طوسی]] و [[جامع التواریخ]] و [[تاریخ شاهی قراختائیان]] آمده استآمده‌است:
 
«....پادشاه ([[هلاکو]])، (بعد از فتح [[بغداد]]) فرمود تا شش مثال بنوشتندی که [[علویان]] و [[دانشمند]]ان و [[ارکونان]] و [[شیخ]]ان و کسانی که [[استاد]]ان و [[پیشه ور]]ان اند، و کسانی که با ما جنگ نکنند، این جماعت را [[امان]] است...»
 
دکتر [[محمدابراهیم باستانی پاریزی]] احتمال داده استداده‌است که رابطه ایرابطه‌ای میان کلمه '''آرکونت''' با کلمه [[آخوند]] وجود دارد.
 
== منبع ==
 
* اصول حکومت آتن، [[ارسطو]]، ترجمه و تحشیه: دکتر [[محمدابراهیم باستانی پاریزی]]، با مقدمه: دکتر [[غلامحسین صدیقی]]، شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپ سوم، ۱۳۷۰، حواشی صفحات: 7۷ و 8۸[با تغییراتی در نثر و جمله بندی]
 
«