شاهنشاهی ساسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
تایپ
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
به نسخهٔ 32253610 از Rizorius (بحث) برگردانده شد (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱۹:
|date_end =
|p1 = شاهنشاهی اشکانی
|flag_p1 = Parthia 001ad.jpg
|flag_p1 = Map of the Parthian Empire under Mithridates II.svg
|p2 = دولت سکایی هند
|flag_p2 = IndoScythianKingdomIndo-ScythiansMap.svgjpg
|p3 = پادشاهی ایبری
|flag_p3 = Georgian States Colchis and Iberia (600-150BC)-en.svg
|p4 = شاهنشاهی کوشان
|flag_p4 = Império Cuchana-esKushanmap.svgjpg
|p5 = ارمنستان بزرگ
|flag_p5 = Maps of the Armenian Empire of Tigranes.gif
خط ۴۹:
|symbol_type = [[سیمرغ]]{{سخ}}(نماد پادشاهی)
|symbol =
|image_map = The Sasanian Empire (greatestat its apex under Khosrow extent)II.svg
|image_map_caption = شاهنشاهی ساسانی در نهایت گسترهٔ خود تحت فرمانروایی [[خسرو پرویز]]
 
خط ۲۸۵:
صفحه ۳۹۲–۴۰۱</ref>
 
== ارتشقدرت نظامی و سپاه ==
{{اصلی|ارتش شاهنشاهی ساسانی}}
[[پرونده:Ancient Sasanid Cataphract Uther Oxford 2003 06 2(1).jpg|بندانگشتی|بازسازی سواره نظام ساسانی.|جایگزین=|267x267پیکسل]]
[[پرونده:Bas relief nagsh-e-rostam al.jpg|بندانگشتی|یادبود شاپور پادشاه ساسانی در نقش رستم.]]
تا زمان خسرو اول (انوشیروان) فرمانده کل سپاه ایران به نام ایران سپاهبد نامیده می‌شد از زمان [[خسرو انوشیروان]] کشور به چهار بخش نظامی تقسیم شد و برای هر یک سپاهبد در نظر گرفته شد. ایران سپاهبد در مورد جنگ و صلح و مذاکرات سیاسی اختیارات زیادی داشت. اگر شاه خود مایل به شرکت در جنگ‌ها بود معمولاً از اختیارات سپاهبد کاسته می‌شد.
مهمترین بخش سپاه ساسانی سواره نظام زره پوش سنگین بود (اسواران) که در جنگ‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای داشت به ویژه در مورد رویارویی با پیاده‌نظام رومی بسیار مؤثر بود و به سادگی آرایش جنگی پیادگان را به هم می‌زد و آن‌ها را آماج تیرهای تیر اندازان می‌نمود. تمام تن اسواران با تکه‌های فلس گونه آهن پوشیده شده بود و نقابی آهنین نیز صورت آن‌ها را می‌پوشاند به‌طوری‌که تنها سوراخی جلوی بینی و شکافی برای دیدن در آن قرار داشت. زره سواره نظام تکه‌تکه بود و آزادی عمل کافی برای عضلات سوار فراهم می‌کرد.
پشت سر اسواران فیل‌های جنگی بودند و در انتهای لشکر نیز پیادگان. پیادگان روستاییانی بودن که به اجبار به جنگ می‌آمدند و بابت این کار مزدی نیز نمی‌گرفتند به همین دلیل کم اثرترین بخش سپاه بودند. تیر اندازان در پشت سواره نظام قرار داشتند و از دور دشمن را مورد هدف قرار می‌دادند. درمیان سپاه ساسانی معمولاً گروه‌هایی از اقوام و ملل تابع امپراتوری وجود داشت که در جنگ‌ها کمک مؤثری می‌کردند. از میان این اقوام سکستانی‌ها بیشتر مورد اعتماد شاهان ساسانی بودند. واحدهای بزرگ سپاه را گند و واحد کوچکتر از آن درفش و واحد کوچکتر از درفش را وشت می‌نامیدند. هر درفش پرچمی مجزا داشت و فرمانده گند را گند سالار می‌خواندند. در جنگ‌هایی که شاه حضور داشت معمولاً در میان سپاه برای وی تختی در نظر می‌گرفتند و گروهی از زبده‌ترین سربازان گرد تخت شاه را فرا می‌گرفتند که تا پای جان از شاه حفاظت می‌نمودند. ساسانیان بر خلاف اشکانیان روش‌های نگهداری و گرفتن دژها را خوب می‌شناختند و ابزارهای لازم را نیز در دست داشتند و به خوبی به کار می‌بردند.<ref>ایران در زمان ساسانیان - آرتور کریستینسن - ISBN 964-351-285-1
خط ۲۹۹:
=== جنگ‌های مکرر با رومیان و در میزان کمتری با دیگران ===
[[پرونده:Cameo Shapur Valerianus Bab360 CdM Paris.jpg|بندانگشتی|جنگ شاپور اول و [[والرین]] امپراتور روم]]
ساسانیان نیز مانند اشکانیان با [[امپراتوری روم]] در دشمنیٔ دائم بودند. ساسانیان جانشین اشکانیان شدند و برای بیش از ۴۰۰ سال در کنار رقیب همسایه خود [[امپراتوری بیزانس]] یا امپراتوری روم شرقی به عنوان یکی از قدرتهای پیشرو جهان شناخته شدند،<ref>[https://iranatlas.info/sassanid/sasanian-roman-view.htm ساسانیان از نگاه مورخین رومی]</ref> به دنبال تقسیم امپراتوری روم در سال ۳۹۵، امپراتوری بیزانس با پایتخت خود در قسطنطنیه به عنوان دشمن اصلی غربی ساسانیانپارس و به‌طور کلی دشمن اصلی باقی ماند. خصومت بین دو امپراتوری شدت گرفت. ساسانیان، همانند امپراتوری روم، دائماً در درگیری با پادشاهی‌های همسایه و انبوهی عشایر کوچ رو قرار داشتند. اگرچه تهدید هجوم پادشاهی های کوچ رو عشایری هرگز به‌طور کامل برطرف نشد اما ساسانیان به‌طور کلی با این موارد، نسبت به رومیان بسیار موفق تر عمل می‌کردند. این به دلیل سیاست آنها در ایجاد کارزارهای هماهنگ علیه تهدیدهای عشایری بود.<ref>[http://jhr.ui.ac.ir/article_21109.html تأثیر جنگ‌های ایران و بیزانس (603 تا 628 م) در فروپاشی دولت ساسانی]</ref>
 
آخرین جنگهای مکرر با بیزانس‌ها که اوج [[جنگ ایران و بیزانس (۶۰۲–۶۲۸)|جنگ ایران و بیزانس]] بود و شامل [[محاصره قسطنطنیه]] پایتخت بیزانس بود به پایان رسید. در این جنگها هر دو طرف رقیب به‌طور چشمگیری منابع انسانی و مادی خود را فرسوده کردند. علاوه بر این، [[سقوط شاهنشاهی ساسانی#مشکلات داخلی|درگیری اجتماعی درون امپراتوری]] باعث تضعیف چشمگیر آن شد.<ref>{{cite book|author=George Liska|title=Expanding Realism: The Historical Dimension of World Politics|url=https://archive.org/details/expandingrealism0000lisk|year=1998|publisher=Rowman & Littlefield Pub Incorporated|isbn=978-0-8476-8680-3|page=[https://archive.org/details/expandingrealism0000lisk/page/170 170]}}</ref><ref>{{cite web|url=http://occawlonline.pearsoned.com/bookbind/pubbooks/stearns_awl/chapter12/objectives/deluxe-content.html |title=The Rise and Spread of Islam, The Arab Empire of the Umayyads -Weakness of the Adversary Empires |publisher=Occawlonline.pearsoned.com |accessdate=21 June 2013 |url-status=dead |archiveurl=https://web.archive.org/web/20110715060819/http://occawlonline.pearsoned.com/bookbind/pubbooks/stearns_awl/chapter12/objectives/deluxe-content.html |archivedate=15 July 2011}}</ref>متعاقباً، آنها در مقابل ظهور ناگهانی [[خلافت راشدین|خلافت اسلامی راشدین]]، که نیروهایشان تنها چند سال پس از جنگ به هر دو امپراتوری حمله کردند، آسیب‌پذیر بودند. نیروهای مسلمان به سرعت تمام امپراتوری ساسانی را فتح کردند و در جنگهای بیزانس و عرب، امپراتوری بیزانس را از سرزمین‌های خود در [[شام]]، [[قفقاز]]، [[مصر]] و شمال [[آفریقا]] محروم کردند. طی قرون بعد، نیمی از امپراتوری بیزانس و کل امپراتوری ساسانیان تحت سیطره مسلمانان قرار گرفت.
خط ۳۰۶:
به‌طور کلی، در طول قرن‌ها، در غرب، قلمرو ساسانی در مجاورت سرزمین دولت بزرگ و پایدار روم بود، اما در شرق، نزدیکترین همسایگان آن امپراتوری کوشان و قبایل کوچنده مانند [[هپتالیان]] بودند. ساخت استحکاماتی مانند [[قلعه توس]] یا شهر [[نیشابور]]، که بعداً به مرکز یادگیری و تجارت تبدیل شد همچنین در دفاع از استانهای شرقی ممانعتی در برابر حمله بود.
 
در جنوب و مرکز عربستان، قبایل عرب [[بادیه‌نشینان|بادیه‌نشین]] گاه به امپراتوری ساسانی حمله می‌کردند. پادشاهی [[لخمیان|الحیره،]] یک پادشاهی خاندان ساسانی تشکیل شد تا منطقه حائلی بین قلب امپراتوری و قبایل عرببادیه‌نشین باشد. انحلال پادشاهی الحیره توسط خسرو دوم در سال ۶۰۲ در شکستهای سرنوشت ساز ساسانی در اواخر قرن در برابر اعراب بادیه‌نشین بسیار مؤثر بود. این شکست‌ها منجر به تصرف ناگهانی امپراتوری ساسانی توسط قبایل بادیه‌نشین تحت لوای اسلام شد.
 
در شمال، [[خزرها]] و [[خاقانات غربی ترک]] مرتباً به استان‌های شمالی امپراتوری حمله می‌کردند. آنها در سال ۶۳۴ [[سرزمین ماد]] را غارت کردند. اندکی پس از آن، سپاه ساسانیانپارس آنها را شکست داد و آنها را بیرون کرد. ساسانیان برای جلوگیری از این حملات استحکامات زیادی در منطقه [[قفقاز]] بنا کردند که برجسته‌ترین آنها استحکامات تحمیلی ساخته شده در [[دربند]] ([[داغستان]]، قفقاز شمالی، اکنون بخشی از [[روسیه]] است) که تا حد زیادی دست نخورده باقی مانده‌است.
 
در ضلع شرقی [[دریای خزر]]، ساسانیان [[دیوار بزرگ گرگان]] را برپا داشتند. یک ساختار دفاعی به طول ۲۰۰ کیلومتر، احتمالاً با هدف محافظت از امپراتوری در برابر مردمان شمالی، مانند [[هپتالیان|هون‌های سفید]] بود.
خط ۴۵۰:
=== آیین مانی ===
{{اصلی|مانی}}
در دوران پادشاهی شاپور اول [[مانی]] ادعای پیامبری کرد و مذهبی تازه آورد که از اختلاط سایر ادیان و مذاهب فراهم ساخته شده و در شرق و غرب دنیای آنروز گسترش یافت. مانی در بابل زاده شد و یک پزشک بود. به نظر می‌رسد که در ابتدا با والدینش زندگی می‌کرده که در آنجا تحت تأثیر مسیحیت و گنوستیک بوده‌است. دین او از هر جهت یک دین دوگانه‌پرستی بود و خودش در شاپورگان آن را مبتنی بر دو اصل (دو بن) می‌شمارد. چون این سیستم دوگانه‌پرستی بود، از فرهنگ اصطلاحات زرتشتی برای تبلیغ دینش برای کسانی که با این اصطلاحات آشنا بودند استفاده می‌کرد که این می‌تواند خود نشانی باشد که دین زرتشتی در قرن دوم دینی مهم بوده‌است. مانی به [[هندوستان]] و [[چین]] سفر کرد و در آنجا با مفاهیم دین‌های غیرابراهیمی مثل هندوئیسم و بودیسم آشنا شد، که شاید همین اختلاط‌آمیز بودن و جهانی‌گرایی موجب علاقه شاپور یکم به آن دین شده باشد. چیزی که موجب محبوبیت مانی شد این بود که او در بابل زندگی می‌کرد که افراد مختلف با باورهای گوناگون در آن سکونت داشتند. شاپور یکم به او اجازهٔ تبلیغ دینش را داد و مانی یکی از کتاب‌هایش که شاپورگان نام دارد را به او تقدیم کرده‌است. مانی دوباره به ایران بازگشت، در دوران پادشاهی [[بهرام یکم]] مؤبدان زرتشتی، همچون [[کرتیر]] از پیشرفت دین مانی بیمناک شده، مانی بازداشت و به زندان افکنده می‌شود. پس از مرگ مانی در زندان، توجه مانویان به آسیای میانه، سرزمین ترکان و چین جلب شد و در آنجا پیروانی یافتند. این آیین در غرب به استثنای مصر، به علت محبوبیت و قدرت روزافزون مسیحیت خیلی موفق نبود.<ref>{{پک|Daryaee|2009|ص=۷۲–۷۵}}</ref>
 
=== دین زرتشت ===