فرار از زندان (مجموعه تلویزیونی): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
سجاد اسدی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
سجاد اسدی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۱:
فصل اول مربوط به نجات [[لینکلن باروز]] از زندان است. وی به اتهام قتل برادر معاون [[رئیس‌جمهور]] [[فهرست شخصیت‌های فرار از زندان#ترنس استید من|ترنس استیدمن]] به مرگ محکوم شده بود، در حالی که او واقعاً این کار را انجام نداده‌است. او در زندان ایالتی فاکس ریور، منتظر فرارسیدن روز اجرای حکمش است. برادر او [[مایکل اسکافیلد]] که یک نابغه و [[مهندس سازه]] است، نقشه‌ای برای فرار لینکلن طراحی می‌کند. مایکل دست به یک جرم می‌زند تا به زندان فاکس ریور برود. در زندان او برای راه پیدا کردن به درمانگاه، ادعا می‌کند که دیابت نوع یک دارد و با دکتر [[سارا تانکردی]] آشنا می‌شود. هم‌زمان وکیل و معشوقهٔ سابق لینکلن، یعنی [[ورونیکا داناوان]] که یک وکیل است، دوباره تحقیقاتش را شروع می‌کند تا بی‌گناهی لینکلن را اثبات کند. مشخص می‌شود که ''[[سازمان (فرار از زندان)|سازمان]]'' برای لینکلن پاپوش درست کرده‌است. پدر لینکلن و مایکل سال‌ها پیش برای [[سازمان (فرار از زندان)|سازمان]] کار می‌کرده و بعد از خروجش از [[سازمان (فرار از زندان)|سازمان]] علیه آن‌ها کار می‌کند. به همین دلیل [[سازمان (فرار از زندان)|سازمان]] برای انتقام، این کار را کرده‌است. مایکل و لینکلن به همراه شش زندانی دیگر، [[فرناندو سوکره]]، [[تئودور بگول]]، [[بنجامین مایلس فرانکلین]]، [[جان آبروزی]]، [[فهرست شخصیت‌های فرار از زندان#دیوید آپولسکیس|توئینر]] و [[فهرست شخصیت‌های فرار از زندان#هیوایر|هیوایر]] در قسمت آخر این فصل، از زندان می‌گریزند.
 
=== فصل دوم(خطر لو رفتن داستان!) ===
{{نوشتار اصلی|فرار از زندان (فصل ۲)}}
فصل دوم، هشت ساعت پس از فرار آغاز می‌شود. هشت فراری تقریباً از هم جدا شده‌اند و هر کدام به دنبال اهداف خود می‌روند. [[براد بلیک]] که [[افسر نگهبان]] زندان بود، از کارش اخراج می‌شود و بعد از این به دنبال فراری‌ها می‌رود تا با دستگیری آن‌ها پولی به جیب بزند. همچنین ورونیکا که استیدمن را در بلکفورت مونتانا پیدا کرده‌است، توسط افراد سازمان کشته می‌شود. چند نفر از این فراری‌ها به دنبال گنج ۵ میلیون دلاری [[فهرست شخصیت‌های فرار از زندان#چارلز وستمورلند|چارلز وستمورلند]] می‌روند که او آن را چندین سال پیش زیر خاک پنهان کرده‌است. [[الکساندر ماهون]] مأمور [[اف‌بی‌آی]] است که از طرف [[سازمان (فرار از زندان)|سازمان]] مأمور می‌شود تا مایکل و برادرش را که به دنبال سرنگونی رئیس‌جمهور فعلی (همان معاون رئیس‌جمهور و یکی از اعضای سازمان) هستند را متوقف سازد. او همچنین باعث کشته شدن توئینر، جان آبروزی و هیوایر می‌شود. مایکل به راز ماهون که خلافکاری به نام اسکار شَلِز را در باغچهٔ خانهٔ خود دفن کرده بود، پی می‌برد و از او می‌خواهد که آن‌ها را تعقیب نکند ولی ماهون نمی‌پذیرد. هم‌چنین [[سازمان (فرار از زندان)|سازمان]]، پدر سارا را (فرانک تانکردی، فرماندار شیکاگو) به قتل می‌رساند. به دنبال این، سارا به مایکل و لینکلن می‌پیوندد تا با هم علیه رئیس‌جمهور کار کنند. مایکل و لینکلن توسط ماهون دستگیر شده و به کمک کلرمن از دست پلیس‌ها فرار می‌کنند. پل کلرمن، از مأمورین سابق سازمان، به آن‌ها می‌پیوندد. همچنین سی نوت دستگیر می‌شود و به ازای برملا کردن حقایق علیه ماهون آزاد می‌شود. برادران به همراه سارا، تی‌بگ، سوکره، بلیک و ماهون به [[پاناما]] می‌روند و در آن‌جا مایکل قتل وی‌ل کیم (که سارا مرتکب آن شد) را گردن گرفته و به همراه ماهون، بگول و بلیک به زندان سونا می‌رود.
 
=== فصل سوم(خطر لو رفتن داستان!) ===
{{نوشتار اصلی|فرار از زندان (فصل ۳)}}
در فصل سوم، مایکل باید نقشه‌ای برای فرار از زندان سونا طراحی کند. [[سازمان (فرار از زندان)|سازمان]] ال‌جی (پسر لینکلن) و سارا را گروگان می‌گیرد و او را مجبور می‌کند تا [[فهرست شخصیت‌های فرار از زندان#جیمز ویسلر|جیمز ویسلر]] را که یکی از اعضای سازمان است، از آن زندان فراری دهد. [[فهرست شخصیت‌های فرار از زندان#گرچن مورگان|گرچن مورگان]] مأمور سازمان است که کارهای این دو برادر را دنبال می‌کند. سوکره نیز به پاناما می‌آید و در فرار به مایکل کمک می‌کند. به دلیل تأخیر در فرار، گرچن یک سر نشان لینکلن می‌دهد و ادعا می‌کند که او سارا را کشته‌است. لینکلن به همراه سوفیا (همسر جیمز ویسلر) به مایکل در راه فرار کمک می‌کنند. اولین نقشهٔ مایکل برای فرار شکست می‌خورد. مایکل با کمک لچرو (رئیس زندان سونا) نقشه‌ای دیگر طراحی می‌کند. مایکل با طراحی نقشه‌ای زیرکانه چندین زندانی را که می‌خواهند فرار کنند، (تی بگ (تئودور بگول)، بردلی بلیک و لچرو) را فریب می‌دهد و خودش به همراه ماهون، ویسلر و یک پسر نوجوان (مک گریدی) از زندان می‌گریزند. همچنین سوکره بعد از فرار به دلیل هویت جعلی و کمک نکردن به پلیس پاناما برای دستگیری مایکل به زندان سونا می‌افتد. در آخر ال جی و ویسلر معاوضه می‌شوند. سوفیا به دلیل اینکه ویسلر به او نگفته بود که همکار سازمان است، او را ترک، و با لینکلن زندگی می‌کند.
 
=== فصل ۴(خطر لو رفتن داستان!) ===
{{نوشتار اصلی|فرار از زندان (فصل ۴)}}
در فصل چهارم مشخص می‌شود که زندانیان سونا شورش کرده‌اند و سوکره به همراه تی‌بگ و بلیک از آن‌جا گریخته‌اند. هم‌چنین مشخص می‌شود که سارا زنده‌ است. در این فصل [[فهرست شخصیت‌های فرار از زندان#دان سلف|دان سلف]] که یکی از مأموران امنیت ملی است، از مایکل و دوستانش می‌خواهد که دستگاهی به نام ''سیلا'' را پیدا، سازمان را نابود و آزادی خودشان را تضمین کنند. در طول این فصل مایکل و همراهانش به دنبال این دستگاه هستند و بلیک نیز در این راه، جان خود را از دست می‌دهد. در آخر آن‌ها سیلا را به دست می‌آورند و رئیس و همه اعضای [[سازمان (فرار از زندان)|سازمان]] دستگیر می‌شوند. هم‌چنین مشخص می‌شود مادر مایکل، کریستینا اسکافیلد زنده است و در طول این سال‌ها برای [[سازمان (فرار از زندان)|سازمان]] کار می‌کرده‌است. او می‌خواهد سیلا را از چنگ مایکل دربیاورد اما در پایان فصل توسط سارا کشته می‌شود.
خط ۷۶:
سکانس آخر این سریال، چهار سال بعد را نشان می‌دهد که سوکره، ماهون، لینکلن به همراه پسر و همسر جدیدش و سارا به همراه فرزندی که از مایکل به دنیا آورده، در پاناما زندگی می‌کنند. سارا نام فرزندش را نیز مایکل گذاشته است.
 
=== فصل پنجم(خطر لو رفتن داستان!) ===
{{اصلی|فرار از زندان (فصل ۵)}}
در فصل پنجم مشخص می‌شود که [[مایکل اسکافیلد|مایکل]] زنده است و در زندانی به نام [[اوگاجیا]] در [[یمن]] زندانی شده و نام او به «کنیل اوتیس»، تروریست وابسته به [[داعش]] تغییر داده شده‌است. [[لینکلن باروز|لینکلن]] پس از اطلاع از ماجرا، به همراه [[بنجامین مایلس فرانکلین|سی-نوت]] -که [[مسلمان شده]]- به یمن -که درگیر جنگ داخلی با داعش شده- سفر می‌کند تا مایکل را نجات دهد. مایکل در اواخر دوران حبسش در زندان، موفق می‌شود که پس از هفت سال با [[سارا تانکردی|سارا]] -همسرش، که اکنون با جیکوب ازدواج کرده- ارتباط برقرار کند. مایکل پس از فرار، ابو رمال را -که رهبر داعش در یمن بوده- به دلیل گروگان گرفتن او و لینکلن و همچنین دو فراری دیگر -به نام‌های جا و ویپ - از زندان را بکشد. به همین عنوان، به عنوان قاتلان ابو رمال شناخته شده و تحت تعقیب قرار می‌گیرند. در میان صحبت‌های مایکل و لینکن مشخص می‌شود که کلرمن صلاحیتی برای تبرئه افراد گروه را نداشته و مایکل برای آزادی خانواده‌اش مجبور شده بوده تا با فردی به نام «پوسایدون» همکاری، و [[مرگ]] خود را جعل کند. در این مدت پوسایدون به وی اجازه ارتباط به هیچ‌کدام از افراد خانواده‌اش را نداده بوده‌است.