پیرمرد و دریا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
ابرابزار |
||
خط ۱:
{{about|یک رمان کوتاه، اثری از ارنست همینگوی}}
سطر ۷ ⟵ ۴:
{{Infobox book <!-- See Wikipedia:WikiProject_Novels or Wikipedia:WikiProject_Books -->|name='''پیرمرد و دریا'''|pages=127|preceded_by=|congress=PS3515.E37|dewey=813.52|oclc=|isbn=0-684-80122-1|awards=[[جایزه پولیتزر برای داستان]]
(
'''''پیرمرد و دریا''''' {{به انگلیسی|''The Old Man and the Sea''}} نام رمان کوتاهی است از [[ارنست همینگوی]]، نویسنده سرشناس آمریکایی. این رمان در سال ۱۹۵۱ در [[کوبا]] نوشته شد و در ۱۹۵۲ به چاپ رسید.<ref name="Time">{{cite journal |author=The Editors |title=From Ernest Hemingway to the Editors of Life |date=25 August 1952 |journal=Life |publisher=Time Inc |volume=33 |issue=8 |page=124 |issn=0024-3019 |url=https://books.google.com/books?id=g1YEAAAAMBAJ&pg=PA124 |quote=Hemingway's work is a 27,000-word novel called ''The Old Man and the Sea''.}}</ref><ref>{{یادکرد خبر|عنوان=کتابهایی که زمانی 'کالت' بودهاند؛ از کتاب سرخ مائو تا پیرمرد و دریا و ناطور دشت|نشانی=https://www.bbc.com/persian/arts-51370800|کوشش=BBC News فارسی|تاریخ=2020-02-04|تاریخ بازبینی=2020-02-05|زبان=fa|نام=هفزیبا|نام خانوادگی=اندرسن}}</ref> ''پیرمرد و دریا'' واپسین اثر مهم داستانی همینگوی بود که در دوره زندگیاش به چاپ رسید. این داستان، که یکی از مشهورترین آثار اوست، شرح تلاشهای یک ماهیگیر پیر کوبایی است که در دل دریاهای دور برای به دام انداختن یک [[نیزهماهی]] بسیار بزرگ با آن وارد مبارزهٔ مرگ و زندگی میگردد. نوشتن این کتاب یکی از دلایل عمده اهدای [[جایزه ادبی نوبل]] سال ۱۹۵۴ به ارنست همینگوی بودهاست.<ref name="nobel">{{cite web | title = The Nobel Prize in Literature 1954 | work = The Nobel Foundation | url = http://nobelprize.org/literature/laureates/1954/ | accessdate = January 31, 2005}}</ref>
سطر ۳۴ ⟵ ۲۶:
روز سوم ماهی از کشیدن قایق دست برمیدارد و شروع میکند به چرخیدن به دور آن. پیرمرد متوجه میشود که ماهی خسته شدهاست و با این که خود نیز رمقی در بدن ندارد هرطور شده ماهی را به کنار قایق میکشاند و با فروکردن نیزهای در بدنش آن را میکشد و به مبارزه طولانی خود با ماهی سرسخت و سمج پایان میبخشد. سانتیاگو ماهی را به کنار قایق میبندد و پاروزنان بهطرف ساحل حرکت میکند و به این میاندیشد که در بازار چنین ماهی بزرگی را از او به چه مبلغی خواهند خرید و ماهی با این جثه بزرگش شکم چند نفر گرسنه را سیر خواهد کرد. پیرمرد اما پیش خود بر این عقیده است که هیچکس لیاقت آن را ندارد که این ماهی باوقار و بزرگمنش را بخورد.
وقتی سانتیاگو در راه بازگشت به ساحل است [[کوسه
عدهای از ماهیگیران بیخبر از ماجراهای پیرمرد برای تماشا به دور قایق او و [[استخوانبندی|اسکلت]] نیزهماهی جمع میشوند و گردشگرانی که در کافهای در همان حوالی نشستهاند اسکلت را به اشتباه اسکلت [[کوسه|کوسهماهی]] میپندارند. شاگرد پیرمرد، مانولین، که نگران او بودهاست با خوشحالی او را صحیح و سالم در کلبهاش مییابد و برایش روزنامه و قهوه میآورد. وقتی پیرمرد بیدار میشود، آن دو دوست به یکدیگر قول میدهند که بار دیگر به اتفاق برای ماهیگیری به دریا خواهند رفت. پیرمرد از فرط خستگی دوباره به خواب میرود و خواب شیرهای سواحل آفریقا را میبیند.
سطر ۴۷ ⟵ ۳۹:
نیزهماهی نماد مذهب است. ماهی از همان روزهای اول پیدایش مسیحیت، نماد این دین بودهاست. دریا نشانه زندگی است، چراکه زندگی از آنجا آغاز شدهاست و بقای [[انسان|بشریت]] بسته به وجود آن است.
سانتیاگو یک قهرمان است ولی یک قهرمان شکست خورده. او بر حریف که او
'''سانتیاگو بهعنوان نماد یک قهرمان شکست ناپذیر''':
|