خلیفه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amirkiyan.S (بحث | مشارکتها) جز ابرابزار |
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +املا+مرتب (۱۴.۹ core): + رده:امپریالیسم+رده:نقشهای رهبری مذهبی |
||
خط ۱۳:
برخی نویسندگان نظیر [[پاتریشیا کرون]]<ref>{{پک|Crone|2003|ک=God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam|زبان=en|ص=6}}</ref> و [[ویلفرد مادلونگ]]<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|زبان=en|ص=80-81}}</ref> میگویند عثمان نخستین بار لقب «خلیفه الله» را برای خود به کار برد و بعداً همه خلفای اموی آن را به صورت عنوان رسمی رئیس حکومت به کار گرفتند. در مقابل وداد کادی و آرام شاهین میگویند مواردی که لقب «خلیفه الله» برای عثمان به کار رفتهاست، بعداً در دوره امویان جعل شدهاست.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=82-83}}</ref> [[گلدزیهر]] و بسیاری در پی او «خلیفه الله» را به معنای «جانشین خدا» (successor or vicegerent of God) ترجمه کردهاند. به نوشته کرون و مارتین هیندز خلیفه در اینجا به معنای «قائم مقام خدا» (Deputy of God) میباشد و نه «جانشین خدا». به نظر کرون و هیندز وقتی در آن دوران، وقتی واژه «خلیفه» به تنهایی به کار میرفت به معنای «خلیفه الله» بود و نه «خلیفه رسولالله» چنین عنوانی بیانگر اقتدار دینی شدیدی است.<ref>{{پک|Crone|2003|ک=God's Caliph: Religious Authority in the First Centuries of Islam|زبان=en|ص=4-11}}</ref> اما وداد کادی و آرام شاهین با بررسی زمینه فرهنگی کاربرد اصطلاح «خلیفه الله» در زبان عربی و نیز قرآن میگویند که معنای آن «جانشین گمارده شده از سوی خدا» “replacement or successor placed by (the agency of) God,” بودهاست و نه «جانشین یا قائم مقام خدا»(“vicegerent or deputy of God. ”) یعنی این اصطلاح به معنای آن بوده که خدا این حاکمیت را تصویب و از مشروعیت آن حمایت کردهاست. به این ترتیب، در ایدئولوژی سیاسی متاخر امویان برای مشروعیت بخشی به حاکم از تعبیر «خلیفه الله» استفاده شدهاست و به معنای آن است که خلافت را نیز همچون نبوت توسط خداوند برای اشخاصی جعل شدهاست.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص= 84}}</ref>
اما تاریخ پژوهان
همچنین شیعیان و دیگر هواداران علی که مخالف عثمان و بنی امیه بودند، از کاربرد عنوان خلیفه برای رهبران سیاسی خود اجتناب میکردند و به جای آن از تعبیر [[امام]] یا امیرالمؤمنین استفاده میکردند؛ و تعبیر امیرالمؤمنین را صرفاً برای علی و نه هیچ حاکم دیگری به کار میبردند.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=82-83}}</ref>
خط ۱۹:
به علاوه نخستین بار کاربرد «خلافت» به عنوان یک نهاد سیاسی در زمان [[هشام بن عبدالملک]] رخ داد. عبارت «خلافت» در اصطلاح هم شخص «خلیفه»، هم نهاد سیاسی قانونی حکومت بر مسلمانان، هم به دوران این حکومت و هم به حوزه تحت حکومت شامل قلمرو و اتباع حکومت اطلاق میشد. البته این تنها یا اصلیترین اصطلاحی نبودهاست که برای اشاره به نهاد دولت در جامعه اسلامی به کار میرفتهاست. بسیاری از نویسندگان اصطلاحات «امام» و «امامت» را به جای «خلیفه» و «خلافت» به کار میبردند و جوامع غیرمسلمانان نیز به خصوص در سده نخست از این اصطلاح برای اشاره به دولت مسلمان استفاده نمیکردهاند. به هر حال، در منابع سدههای نخستین اسلام، اصطلاحات خلیفه، امام و امیرالمؤمنین میتوانست به جای هم به کار رود، اما در [[حدیث]] و [[فقه]]، اصطلاح [[امام]] مرجح بود. اما نویسندگان مسیحی عرب زبان در اشاره به حاکم مسلمان یا غیرمسلمان از اصطلاح ملک استفاده میکردند. نهاد خلافت بتدریج در خلال زمان تحول یافت و بالاخره در اوایل دوره [[عباسیان]] در نیمه دوم سده هشتم میلادی، در قالب یک مفهوم اصطلاحی به معنای «جانشینی پیامبر در شئون سیاسی»{{مدرک}} تثبیت شد و هر چند خلیفه اسما ادعای حاکمیت بر تمام قلمرو مسلمانان را داشت، تعداد کمی از خلفا توانستند این حاکمیت را عملاً بر همه مناطق و مردم مسلمان اعمال کنند. خلیفه فقط در دوران اولیه اسلام قدرت واقعی سیاسی را در اختیار داشت و بعداً به یک مهره سیاسی در اختیار فرماندهان نظامی و مقامات اداری تبدیل شد. نه تنها اصطلاح خلافت در طول زمان متحول شد، بلکه خود نهاد خلافت نیز در خلال زمان بسیار تغییر کرد.<ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص=82-83}}</ref><ref>{{پک|Böwering|2013|ک=The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought|زبان=en|ص= 81-83}}</ref>
کاربرد اصطلاح «[[خلافت راشدون|راشدون]]» به معنای «هدایت شده» برای [[خلفای راشدین|چهار خلیفه نخستین]] به اوائل دوره عباسیان مربوط میشود. در این دوره بر اساس [[حدیث
== منابع ==
خط ۳۲:
[[رده:اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:اصطلاحات مذهبی]]
[[رده:
[[رده:امپریالیسم]]
[[رده:تاریخ اسلام]]
[[رده:خلافتها]]
سطر ۳۹ ⟵ ۴۰:
[[رده:عنوانهای رهبری ملی و قومی]]
[[رده:عنوانهای عثمانی]]
[[رده:عنوانهای نجیبزادگان]]
[[رده:فلسفه اسلامی]]
[[رده:کلمات و عبارات عربی در احکام اسلام]]
[[رده:
|