تعین‌گرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏در ادبیات فارسی: اشتباه تایپی. عبارت "ا زاین" را به "از این" که درست است تغییر دادم
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۹:
 
فقط داشتن بی‌تفاوتی كامل می‌تواند مانع تشكيل روابط '''كارميك''' شود.<ref>رامپا، لوبسانگ، ''فصل‌هایی از زندگی''، ترجمه فريده مهدوی دامغانی– تهران : فردوس 1376صفحه 292.</ref> هر گونه علاقه و سلیقه رابطه‌ای '''کارمیک''' پدید می‌آورد.
 
== جبرگرایی ساختاری ==
جبرگرایی ساختاری این دیدگاه فلسفی است که کنش‌ها، رخدادها، و فرایندها مبتنی بر عوامل ساختاری اند و توسط آنها تعیین می‌شوند.<ref>{{Cite journal|last=Proulx|first=J|date=2008|title=Structural determinism as hindrance to teachers' learning: Implications for teacher education|url=https://www.researchgate.net/publication/337843839_Structural_determinism_as_hindrance_to_teachers%27_learning_Implications_for_teacher_education|journal=Proceedings of PME-33 and PME-NA-20|volume=4}}</ref> در هر ساختار یا مجموعه اجزای قابل تخمین معین، این مفهوم بر پیشامدهای عقلانی و قابل پیش‌بینی تأکید می‌کند. اومبرتو ماتورانا و فرانسیسکو وارلا این فکر را رایج کردند، و نوشتند که نظم کلی یک سیستم زنده از طریق یک فرایند دایروی ارجاع به خود در جریان حفظ می‌شود، و بنابراین سازمان و ساختار آن تعریف کننده تغییری است که دچار آن می‌شود.<ref>{{Cite journal|last=Leyland|first=M.L|date=1988|title=An introduction to some of the ideas of Humberto Maturana|url=https://onlinelibrary.wiley.com/doi/pdf/10.1046/j..1988.00323.x|journal=Journal of Family Therapy|volume=10|pages=357-374}}</ref> بنا بر نویسندگان، یک سیستم می‌تواند دچار تغییر حالت (تغییر ساختار بدون از دست دادن هویت) یا از هم پاشیدگی (تغییر ساختار با از دست دادن هویت) شود. چنین تغییرات یا از هم پاشیدگی‌هایی از طریق اجزای عامل آشفتگی محقق نمی‌شود زیرا هر آشفتگی تنها پاسخهایی را در سیستم متناظر موجب می‌شود، که خود بر اساس ساختار خود هر سیستم تعیین می‌شود.
 
در سطح فردگرایانه، این بدان معناست که بشر آزاد و مستقل بر اساس محرک‌های بیرونی یا تغییر در شرایط به واکنش انگیخته می‌شوند. به هر روی، حالت درونی خودشان و ظرفیت‌های فیزیکی و ذهنی موجود پاسخشان را به این محرک‌ها تعیین می‌کند. جبرگرایان ساختاری در سطح گسترده‌تر در جامعه معتقدند که مسایل بزرگتر در جامعه-مخصوصاً آنها که به اقلیت‌ها و جوامع در قید و بند مرتبطند- غالباً از طریق شرایط ساختاری موجود، ارزیابی می‌شوند، تغییر شرایط موجود را دشوار و گاه به کل ناممکن می‌کنند. برای مثال، این مفهوم به سیاست نژاد در [[ایالات متحده آمریکا]] و دیگر کشورهای غربی [[بریتانیا]] و [استرالیا]] اعمال شده و جبرگرایان ساختاری از عوامل ساختاری به خاطر رواج نژادپرستی در این کشورها شکایت می‌کنند.<ref>{{Cite journal|last=Tate|first=W|date=1997|title=Critical Race Theory and Education: History, Theory, and Implications|url=https://thrive.arizona.edu/sites/default/files/Critical%20Race%20Theory%20and%20Education%20History%2C%20Theory%2C%20and%20Implications.pdf|journal=Review of Research in Education|volume=22|pages=195-247}}</ref> افزون بر این، [[مارکسیسم|مارکسیست‌ها]] هم مکتوبات [[کارل مارکس]] را در کنتکست جبرگرایی ساختاری ایده پردازی کرده‌اند. برای مثال [[لوئی آلتوسر]]، از [[مارکسیسم ساختارگرا|مارکسیست‌های ساختارگرا]]، استدلال می‌کند که دولت، در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، و حقوقی به نوبه خود گفتمان سرمایه‌داری بازتولید می‌کند، و به ساختارهای سرمایه دارانه اجازه نشو و نما می‌دهد.
 
حامیان این اندیشه بر مفیدبودن جبرگرایی ساختاری برای مطالعه مسایل پیچیده مرتبط با نژاد و جنسیت تأکید می‌کنند، چنان‌که این اندیشه غالباً شرایط ساختاری مستحکم اغلب تغییر معنادار را سد می‌کنند.<ref>{{Cite journal|last=Pleasants|first=N|date=2019|title=Free Will, Determinism and the “Problem” of Structure and Agency in the Social Sciences|url=https://journals.sagepub.com/doi/full/10.1177/0048393118814952|journal=Philosophy of the Social Sciences|volume=49|pages=3-30}}</ref> منتقدان آن را بیش از حد صلب، تقلیل گرا و انعطاف‌ناپذیر می‌خوانند. علاوه بر این آنها از این اندیشه بابت تأکید بیش از حد بر نیروهای جبرگرایانه نظیر ساختار به جای مختاریت انسان و قابلیت کنش افراد انتقاد می‌کنند. این منتقدان استدلال می‌کنند که سیاستمداران، دانشگاهیان و کنشگران اجتماعی از قابلیت ایجاد تغییر شایان توجه با وجود شرایط ساختاری شدید برخوردارند.
 
== در ادبیات فارسی ==