کاربر:Darth Kourosh/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۴۶:
 
جدول‌های مخصوصی به نام «فال‌نامه» وجود دارد که براساس دیوان حافظ ساخته شده و در مقدمه و پیوست بعضی از چاپ‌های دیوان یا بعضی دست‌نویس‌های کهن آن آمده است.<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=فال حافظ|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۳|ص=۱۸۴۳|رف=وفایی۱}}</ref>
== منبع‌شناسی ==
 
با رواج پیدا کردن تفأل به دیوان حافظ، رساله‌ها و بخش‌های مستقلی از کتاب‌ها هم به این موضوع پرداختند. کتاب مفتح‌القلوب نوشتهٔ محمد بن شیخ محمد الهروی که در هرات تألیف شده. مؤلف در مقدمهٔ این کتاب نوشته که پس از این‌که به اصراری دوستی به دیوان حافظ فال زده و فال را درست و متناسب با احوال خودش یافته، تصمیم گرفته که به جمع‌‌آوری فال‌های افراد مقبول‌القول بپردازد. او سی‌ویک سال را صرف این کار کرده و حاصل هشتاد و یک حکایت کوتاه و بلند است که در کتاب آمده. قدیمی‌ترین روایت از تفأل به دیوان حافظ که در این کتاب هم به آن اشاره شده، داستان فال گرفتن قاسم انوار اخراج از هرات به دلیل سوء قصد به جان شاهرخ‌میرزا است که اگر اصل ماجرا واقعیت داشته باشد، نشان‌دهندهٔ اعتقاد شاهرخ خان به فال حافظ است. این کتاب تابه‌حال یک‌بار و به کوشش احسان پورابریشم و به شکل بسیار مغلوط به چاپ رسیده‌است. در باب رسوم تفأل به دیوان حافظ، حاجی خلیفه این کتاب را به عنوان رساله‌ای مختصر معرفی کرده که در آن روایاتی مربوط به تفأل به دیوان حافظ که در آن فال باب میل فال‌گیرندهٔ بوده آمده. او هم‌چنین به [[رازنامه]] که رساله‌ای ترکی زبان از مولی حسین کفوی است اشاره کرده. این کتاب که امروزه هم در دست است، یکصد و سی‌ونه حکایت دارد که در ایران و عثمانی به وقوع پیوسته. رازنامه در برخی حکایات با مفتح‌القلوب مشترک است اما با این‌حال مفصل‌تر از آن است. از عبارت «شهرت داشتم به جمع دیوان خواجه حافظ و تفأل آن» هروی در کتابش می‌توان احتمال داد که افراد دیگری هم به جمع‌‌آوری این حکایت‌ها در رساله‌های متسقل خود پرداخته‌اند اما امروزه در دسترس نیستند. خاتمهٔ کتاب [[لطیفه غیبیه|لطیفهٔ غیبیه]] از محمد بن محمد دارابی شیرازی از دیگر تألیفات مستقلی است که امروز سراغ داریم. این کتاب دربارهٔ فال‌هایی است که از شدت اعجازشان، سرحلقهٔ اهل عرفان جلوهٔ حضور پیدا کردند. فال‌نامهٔ حافظ شیراز از عنایت‌خان راسخ نیز که شامل حکایت‌هایی از تفأل‌های پاداشهان و بزرگان است، یکی دیگر از رساله‌های مستقل است. چنانکه در خلاصة‌التواریخ قاضی احمد قمی آمده، انتخاب نام شاهزاده بر اساس تفأل به دیوان حافظ بوده. حکایتی از قصد تخریب مزارات اکابر شیراز به دستور شاه اسماعیل صفوی و تفأل به دیوان حافظ در «مجالس المومنین» اثر قاضی نورالله شوشتری وجود دارد که سرانجام دستور به تعمیر مزارش داده است. در میان آثار معاصر نیز می‌تون به [[فال‌های شگفت‌انگیز حافظ ]] اثر [[فانی تبریزی]] و [[بها‌ء‌الدین خرمشاهی]] اشاره کرد که حدود یکصد و پنجاه فال را گردآوری کرده‌اند.<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=فال حافظ|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۳|ص=۱۸۴۳ - ۱۸۴۴ - ۱۸۴۵|رف=وفایی۱}}</ref>
با رواج پیدا کردن تفأل به دیوان حافظ، رساله‌ها و بخش‌های مستقلی از کتاب‌ها هم به این موضوع پرداختند. کتاب مفتح‌القلوب نوشتهٔ محمد بن شیخ محمد الهروی که در هرات تألیف شده. مؤلف در مقدمهٔ این کتاب نوشته که پس از این‌که به اصراری دوستی به دیوان حافظ فال زده و فال را درست و متناسب با احوال خودش یافته، تصمیم گرفته که به جمع‌‌آوری فال‌های افراد مقبول‌القول بپردازد. او سی‌ویک سال را صرف این کار کرده و حاصل هشتاد و یک حکایت کوتاه و بلند است که در کتاب آمده.
 
== فال حافظ در روز خاکسپاری او ==