سلطان ابراهیم میرزا تیموری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ebrambot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ‍پاک‌سازی فاصله‌های مجازی زائد
Ebrambot (بحث | مشارکت‌ها)
جز پاک سازی فاصله های مجازی نامفید
خط ۱:
{{دیگر کاربردها|سلطان ابراهیم میرزا}}
'''ابراهیم سلطان بن شاهرخ''' یا '''ابوالفتح معزالدی''' یا '''مغیث الدین‌''' (۷۹۶ - ۸۳۸ق‌/۱۳۹۴- ۱۴۳۵م‌)، شاهزادهٔ دانش‌دوست‌،دانش‌دوست، با ذوق و هنرمند [[تیموریان|تیموری]] و دومین پسر [[شاهرخ]] فرزند [[تیمور لنگ|امیر تیمور گورکان]] بود. وی از [[سیاست‌مدار]]ان، حامیان بزرگ [[هنر]]، [[معماری]] و [[فرهنگ]] و همچنین از [[هنرمند]]ان مطرح و [[خوشنویسی|خوشنویسان]] طراز اول عهد خود به‌ویژه در [[خط ثلث]] و [[محقق]] به‌شمار می‌رود.
 
ارزش فعایت‌ها و حمایت‌هایش از هنر و علوم، گاهی در سایه برادرانش [[بایسنقر میرزا]] و [[الغ‌بیگ]] نادیده گرفته شده است.
خط ۷:
== خردسالی ==
 
وی در ۲۸ شوال ۷۹۶ق‌/۲۷ اوت ۱۳۹۴م به هنگامی که تیمور هنوز زنده بود، دیده به جهان گشود <ref>شامی‌،شامی، ۱۵۶-۱۵۷</ref><ref>یزدی‌،یزدی، ۵۵۰ -۵۵۱</ref><ref>قزوینی‌،قزوینی، ۳۱۳</ref><ref>فصیح‌،فصیح، ۳/۱۷۳</ref>. تیمور نام ابراهیم سلطان بر او نهاد و برای تولد او چندین روز مراسم جشن و شادمانی برپا داشت <ref>خواندمیر، ۳/ ۴۶۱</ref>. حوادث دوران زندگی‌او با ذکرجزئیات آن درپاره‌ای از کتابهای تاریخی به ویژه در ظفرنامهٔ شرف الدین علی یزدی که به اشارهٔ خود وی تألیف گردیده‌،گردیده، آمده است‌. ابراهیم در رجب ۸۰۱/مارس ۱۳۹۹ هنگامی که تیمور به سمرقند باز می‌گشت‌،می‌گشت، همراه دیگر شاهزادگان خردسال تیموری در مراسم استقبال از وی حضور داشت <ref>یزدی‌،یزدی، ۷۰۹</ref><ref> خواندمیر، ۳/۴۸۰</ref>. تیمور در جشن بزرگی که اندکی پیش از وفات برپا داشت‌،داشت، برای بیشترشاهزادگان‌تیموری - حتی آنان که خردسال بودند - از جمله برای ابراهیم سلطان همسری از میان نزدیکان خود برگزید <ref>یزدی‌،یزدی، ۹۴</ref> <ref>خواندمیر، ۳/۵۲۸</ref>. کلاویخو در این مراسم حضور داشته و در سفرنامهٔ خود به توصیف آن پرداخته است <ref>کلاویخو ص ۲۵۲-۲۵۳</ref>.
 
 
== حکمرانی ==
 
هنگام مرگ امیرتیمور (۸۰۷ق‌/۱۴۰۴م‌) ابراهیم سلطان ۱۱ ساله بود و رفته‌رفته مشاغلی به او سپرده می‌شد. ظاهراً اولین سمت او نیابت سلطنت بود که در ۱۴ سالگی و هنگام لشکرکشی شاهرخ به [[استرآباد]] و [[جرجان]] و [[مازندران]] در ۸۱۰ق‌/۱۴۰۷م عهده‌دار آن گردید <ref>خواندمیر، ۳/ ۵۶۶</ref>. همچنین در ۸۱۱ق که شاهرخ قصد رفتن به [[بادغیس]] را داشت‌،داشت، ابراهیم‌سلطان را به نیابت خود در هرات گذشت و امیر فیروز شاه را برای یاری او در امر حکومت تعیین کرد<ref>میرخواند، ۶/۵۸۸</ref> <ref>فصیح‌،فصیح، ۳/۱۸۸</ref>. شاهرخ که به تدریج بر مراتب لیاقت و کاردانی ابراهیم واقف می‌شد، در ۸۱۲ق او را به حکومت [[بلخ]] و [[طخارستان]] تا سرحد [[کابل]] و [[بدخشان]] گماشت و او در رجب همان سال پس از رسیدن به حضور پدر در اردوی وی راه بلخ در پیش گرفت <ref>عبد الرزاق سمرقندی‌،سمرقندی، ۲(۱)/ ۹۰</ref><ref>میرخواند، ۶/۵۹۳ -۵۹۴</ref>.
 
ابراهیم سلطان همچنان در کارهای حکومت صاحب مشاغلی بود تا در ۸۱۷ق از سوی پدر فرمانروای [[فارس]] و توابع آن گردید و راهی آن ایالت شد. او تا پایان عمر بیشتر اوقات را در آنجا به سر آورد و هم در آنجا درگذشت <ref>عبدالرزاق سمرقندی‌،سمرقندی، ۲(۱)/۱۶۵-۱۶۶</ref><ref>فصیح‌،فصیح، ۳/۲۱۸</ref><ref>میرخواند، ۶/۶۲۱</ref>.
 
 
== نبردها ==
 
اندکی پس از آغاز حکومت او بر فارس‌،فارس، [[میرزا بایقرا]] - امیرزادهٔ تیموری - که بر [[همدان]]‌،، [[نهاوند]] و [[بروجرد]] حکومت می‌کرد، بر او شورید. در ربیع الاول ۸۱۸/ مهٔ ۱۴۱۵ پس از جنگی که میان آن دو روی داد، ابراهیم سلطان شکست خورد و شیراز به تصرف میرزا بایقرا درآمد. ابراهیم سلطان ناگزیر به [[ابرقو]] عقب نشست‌. شاهرخ پس از آگاهی از وقوع این حوادث‌،حوادث، نخست [[جلال‌الدین فیروزشاه]] را به یاری فرزند فرستاد و سپس خود با لشکریانش راه فارس در پیش گرفت‌. بایقرا که آمدن شاهرخ را گمان نداشت‌،نداشت، بیمناک شد و پوزش خواست‌. شاهرخ او را بخشود، لیکن فرمان داد که بایقرا دیگر در آن منطقه نماند و به [[قندهار]] برود و دیگربار حکومت فارس را به ابراهیم سلطان سپرد<ref>خواندمیر، ۳/۵۹۴ - ۵۹۵</ref><ref>فصیح‌،فصیح، ۳/۲۲۲</ref>.
 
ابراهیم سلطان‌،سلطان، پس از استقرار مجدد در حکومت فارس‌،فارس، در ادراهٔ آن ایالت وسیع و آبادانی آنجا و رسیدگی به امور مردم کوشش‌ها کرد <ref>عبدالرزاق سمرقندی‌،سمرقندی، ۲ (۱)/۲۲۲</ref>. در ۸۲۳ق‌/۱۴۲۰م شاهرخ که قصد رسیدگی به امور [[آذربایجان]] را داشت و با سپاه خود در [[ری]] استقرار یافته بود، ابراهیم سلطان را فرا خواند. وی پس از چندی برای یاری پدر با لشکر خود به اردوگاه او در آن شهر ملحق گردید و چون به [[سلطانیه]] رسیدند، ابراهیم سلطان مأمور تسخیر [[مراغه]] شد. یک سال بعد (۸۲۴ق‌/۱۴۲۱م‌) در تبریز به اردوی شاهرخ پیوست و با [[امیر غیاث‌الدین شاه ملک]] به تسخیر [[نخجوان]] مأمور گردید و چون از این لشکرکشی پیروزمندانه بازگشت‌،بازگشت، مأمور گوشمالی علیکاجالق و سید احمد دیزک <ref>یا جلگاءِ خالق و سیدی احمد: میرخواند، ۶/۶۶۰</ref> که از ترکمانان شورشی بودند، گردید و از عهدهٔ این کار نیز به خوبی برآمد و همراه امیرشاه ملک نزد پدر شتافت‌. در همین زمان شاهرخ که پس از سامان دادن به اوضاع شمال غرب ایران‌،ایران، آهنگ بازگشت [[خراسان]] کرده بود، در نزدیکی [[قزوین]] ابراهیم سلطان را مرخص کرد و به فارس فرستاد <ref>عبدالرزاق سمرقندی‌،سمرقندی، ۲(۱)/۲۲۶</ref><ref>فصیح‌،فصیح، ۳/۲۴۱، ۲۴۳، ۲۴۶، ۲۴۹</ref><ref>میرخواند، ۶/۶۵۷، ۶۶۰ -۶۶۱</ref>).
 
چندی از بازگشت ابراهیم سلطان از آذربایجان و استقرار او در [[شیراز]] نگذشته بود که دیگربار آهنگ گوشمالی فرمانروایان [[خوزستان]] کرد و با لشکر خود بدان‌سو رفت‌. نخست [[هویزه‌|حویزه]] و [[دزفول]] را تصرف کرد و سپس به محاصرهٔ قلعهٔ [[شوشتر]] پرداخت‌،پرداخت، اما به دستور شاهرخ دست از محاصره برداشت و به شیراز بازگشت‌. در ۸۲۵ق دیگربار به آن ایالت رفت و سراسر آنجا را به تصرف درآورد و خبر آن را به آگاهی شاهرخ رساند <ref>عبدالرزاق سمرقندی‌،سمرقندی، ۲ (۱)/۲۶۲-۲۶۳، ۲۸۹</ref> <ref>غفاری‌،غفاری، ۲۱۷</ref>.
 
ابراهیم سلطان در ۸۲۷ق لشکری به سوی [[لرستان]] فرستاد. در جنگی که روی داد، [[غیاث‌الدین بن کاووس بن هوشنگ]] آخرین فرمانروای [[اتابکان]] لرستان به سختی شکست خورد و آواره شد و بدین‌تربیت این سلسله به دست او منقرض شد <ref>غفاری‌،غفاری، ۱۷۲</ref><ref> لین پول‌،پول، ۱۵۷- ۱۵۸</ref>. در اوایل ۸۳۲ق‌/۱۴۲۸م ابراهیم سلطان به آهنگ تصرف [[هرمز]] راه جنوب در پیش گرفت و چون به آن حدود رسید، [[قلعه منوجان]] را محاصره کرد، اما جنگی در نگرفت و پس از چندی به شیراز بازگشت <ref>فصیح‌،فصیح، ۳/۲۶۴</ref>. در همان زمان خبر عصیان [[اسکندر بن قرایوسف]] از آذربایجان به شاهرخ رسید و او بی‌درنگ برای سرکوب وی به سوی آذربایجان شتافت‌. به گقتهٔ مورخان این بار هم ابراهیم سلطان با نیروی خود در ری به پدر ملحق شد. در این ملاقات‌،ملاقات، شاهرخ که آوازهٔ خوشرفتاری و مردم‌داری فرزند را شنیده بود، وی را مورد تحسین و نوازش قرار داد. در همین سفر بود که در سلطانیه به فرمان شاهرخ با نیروی همراهش در [[برانغار]] (میمنهٔ سپاه‌) جای گرفت و در همین موضع با [[ترکمانان]] جنگید و آنان را هزیمت داد. پس از این جنگ شاهرخ که خود از امور آذربایجان فراغت یافته بود، به ابراهیم و دیگر امرایی که به وی پیوسته بودند رخصت مراجعت داد <ref>عبدالرزاق سمرقندی‌،سمرقندی، ۲(۱)/ ۳۲۲، ۲ (۲)/۶۲۴</ref><ref>فصیح‌،فصیح، ۳/۲۶۵</ref><ref>خواندمیر، ۳/۶۱۸ -۶۲۰</ref>.
 
 
== درگذشت ==
 
ابراهیم سلطان در ۸۳۸ق به بیماری سختی گرفتار شد که معالجهٔ پزشکان در بهبود او ثمری نداد و سرانجام در ۴ شوال همان سال در شیراز درگذشت‌. شاهرخ پس از درگذشت پسر، فرمانروایی اسمی فارس را فرزند خردسال او [[میرزا عبدالله]] واگذار کرد، ولی امور حکومت را به [[محب‌الدین ابوالخیر]] پسر [[شیخ محمد جزری]] سپرد<ref>عبدالرزاق سمرقندی‌،سمرقندی، ۲(۲)/۶۷۴ به بعد</ref><ref>فصیح‌،فصیح، ۳/۲۷۶</ref>. دولتشاه سمرقندی درگذشت ابراهیم سلطان را در ۸۳۴ ق ضبط کرده<ref>‌سمرقندی ص ۳۸۰</ref> که قطعاً نادرست است‌. برخی از نویسندگان پس از وی نیز این اشتباه را تکرار کرده‌اند.
 
 
== فرزندان ==
 
ابراهیم سلطان دو فرزند پسر داشت‌. پسر بزرگ او به نام [[اسماعیل سلطان]] در حیات پدر در ۸۳۵ ق در گذشت‌. پسر دوم او میرزا عبدالله در ۸۳۶ ق زاده شد. او پس از مرگ پدر در دو سالگی به حکم شاهرخ به فرمانروایی فارس رسید<ref>عبدالرزاق سمرقندی‌،سمرقندی، ۲ (۲) / ۶۴۲</ref> <ref>میرخواند، ۶/۷۱۰</ref>. حکومت او در این ایالت ۱۰ سال به درازا کشید. [[میرزا سلطان محمد|سلطان محمد]] فرزند [[بایسنقر میرزا|بایسنقر تیموری]] پس از فتح شیراز او را به خراسان فرستاد و در آنجا به یاری عم خود به حکومت سمرقند رسید<ref>تهرانی‌،تهرانی، ۳۰۷- ۳۰۸</ref>. میرزا عبدالله تا ۸۵۵ ق در همین شهر حکومت داشت و در این سال [[سلطان ابوسعید میرزا]] او را به قتل رساند<ref>کربلایی‌،کربلایی، ۱۰۴</ref>.
 
 
== هنرپروری ==
 
ابراهیم سلطان از شاهزادگان با ذوق‌،ذوق، هنرمند و دانش‌دوست تیموری بود. افزون بر آنکه خود در چند زمینهٔ هنری تبحر داشت‌،داشت، هنرمندان و دانشمندان را نیز زیر حمایت خود می‌گرفت و در رونق و اعتلای ادبیات بسیار کوشا بود. ظاهراً او علاقه داشت دانشمندان و ادیبان را اطراف خود گردآورد.<ref>فرانسیس ریشارد</ref> شرف‌الدین علی یزدی از دانشمندانی است که در دستگاه او می‌زیسته و کتاب ظفرنامه را به دستور او نوشته است‌. شرف‌الدین در این کتاب بارها از ممدوح خود یاد کرده و مثنوی‌هایی در مدح وی سروده و در کتابش جای داده است <ref>برای نمونه نک: ص ۱۷، ۱۹۸، ۷۹۲، ۸۲۶، ۸۴۸</ref>. همچنین مؤلّفی به نام شجاع کتاب انیس الناس را در ۸۳۰ق به نام او تألیف کرده است‌. اصل نسخهٔ این کتاب که برای خزانهٔ این شاهزاده تهیه شده‌،شده، از گزند روزگار مصون مانده و اکنون در [[کتابخانه مجلس شورای اسلامی]]‌،، شم ۱، نگهداری می‌شود. مؤلف در مقدمهٔ کتاب <ref>ص ۹-۱۰</ref> از ابراهیم سلطان به نیکی نام برده و او را ستوده و اشعاری نیز در مدحش سروده است‌. در سایر فصول آن <ref>ص ۱۱۹، ۲۵۸</ref> نیز به مناسبت از ممدوح خود یاد کرده و در یک‌جا از حملهٔ وی به آذربایجان و فتح او و بازگشت به شیراز ضمن حکایتی سخن رانده است <ref>ص ۲۶۲</ref><ref> نفیسی‌،نفیسی، ۱/۲۶۰</ref>. مورخ نام‌آور، [[حافظ ابرو]] نیز پس از در گذشت میرزا بایسنقر تیموری به شیراز نزد ابراهیم سلطان شتافت و چندی در دستگاه او روزگار به سر برد <ref>قاضی احمدقمی‌،احمدقمی، گلستان هنر، ۳۰</ref>. خوشنویس صاحب نام [[محمود قطب مغیثی]] از شاگردان [[جعفر بایسنقری]] در کتابخانه سلطان ابراهیم میرزا به‌کتابت مشغول بوده و به‌مناسبت لقب او ( مغیث السلطنة والدّین) آثارش را «مغیثی» و «سلطانی» امضاء می‌کرده است.<ref name="اطلس خط">فضایلی ص۳۳۱</ref>
 
== نویسندگی ==
 
ابراهیم سلطان نویسنده و ادیب نیز بود. منشآتی داشته که اکنون نسخه‌هایی از آن در دست است <ref>منزوی‌،منزوی، ۵/۷۳۵</ref><ref> بیانی‌،بیانی، «فهرست مجملی‌...»، ۲/۴۵</ref>. به علاوه اثری که از او اخیراً منتشر شده «منشور کلانتری خواجه نصیرالدین محمد مذهّب‌» است‌. این متن را ظاهراً شرف‌الدین علی یزدی در ذیقعدهٔ ۸۳۵ق‌/۲۴ ژوئیهٔ ۱۴۳۲م به نام ابراهیم سلطان نوشته است <ref>رعنا حسینی‌،حسینی، ۲۷/۶۹ -۷۲</ref>. رسالهٔ دیگری در اخلاق و سیاست در [[کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران]] موجود است که آن را ابراهیم سلطان املاء کرده و مؤلف فتح‌نامهٔ سلطانی آن را به تحریر در آورده است <ref>مرکزی‌،مرکزی، ۱۲/۲۹۷۶</ref>.
 
 
== شاعری ==
 
این شاهزادهٔ هنرمند شعر هم می‌سروده است و بخشی از اشعار او در مجموعه‌ای که نزد مهدی بیانی موجود بوده‌،بوده، آمده‌،آمده، که مقدمهٔ آن را شرف‌الدین علی یزدی نوشته است‌<ref>بیانی‌،بیانی، مجموعهٔ منشآت‌،منشآت، ۲۴۰-۲۴۱</ref>. برخی از شاعران هم عصر او از جمله [[عصمت بخاری]]‌،، وی را در اشعار خود ستوده‌اند<ref>نفیسی‌،نفیسی، ۲/۷۹۰</ref>. او با برادرانش: [[الغ بیگ]] در [[سمرقند]] و [[بایسنقر میرزا]] در هرات، درباره شعر فارسی مکاتبه می‏کرد<ref>دانشنامه جهان اسلام، ص ۱۹۶</ref>.
 
 
== خوشنویسی ==
 
ابراهیم سلطان، همچون برادرش بایسنقر، به [[خوشنویس]]ی علاقه بسیار داشت و خود نیز خوشنویسی پرآوازه و از پیروان مکتب مشهور [[یاقوت مستعصمی]] بود. [[قرآن]]‌های خوشنویسی شده بسیاری که اغلب تاریخ آنها بین سالهای ۸۲۵-۸۱۶ق/ ۱۴۲۲-۱۴۱۳م. است، از او یا منسوب بدوست.<ref> فرانسیس ریشارد</ref> او خوشنویسی برجسته بود و به ویژه [[خط ثلث]] را زیبا می‌نوشت‌. او این هنر را در آغاز ورود به فارس از [[پیر محمد شیرازی]] فرا گرفته بود. او از استادان [[خطوط ششگانه]] به‌شمار می‌رود.<ref name="اطلس خط">فضایلی ص ۳۳۱</ref> از آثار او در این زمینه چند قرآن نفیس در دست است‌. یکی از آنها که به خط ثلث در ۸۲۷ق‌/۱۴۲۴م نوشته شده در [[آستان قدس رضوی]] موجود بوده‌،بوده، ولی اکنون فقط ۱۶ ورق آن محفوظ مانده است<ref>گلچین معانی‌،معانی، ۱۳۷</ref>. قرآن دیگری نیز به [[خط ریحان]] جلی منسوب به ابراهیم سلطان در آستان قدس موجود است‌،است، اما رقم کاتب آن مجعول به نظر می‌رسد<ref>گلچین معانی‌،معانی، ۱۳۸</ref><ref>بیانی‌،بیانی، احوال و آثار خوشنویسان‌،خوشنویسان، ۴/۳-۴</ref>. قرآن نفیس دیگری هم به خط او موجود است که سابقاً در بنای [[دروازه قرآن شیراز]] قرار داشته‌<ref>مصطفوی‌،مصطفوی، ۵۱</ref> و اکنون در [[موزه پارس شیراز]] نگهداری می‌شود<ref>افلاطونی‌،افلاطونی، ۱۱</ref><ref>بهروزی‌،بهروزی، ۹۰</ref>. گفته می‌شود که قرآن مورخ ۸۳۰ق موجود در [[موزه متروپولیتن]] نیز به خط اوست‌<ref>مشکوبی‌،مشکوبی، ۳۸۶</ref>.
 
== کتیبه‌نگاری ==
 
[[کتیبه]]‌هایی نیز به خط او باقی است از جمله دو کتیبه به قلم ثلث‌،ثلث، یکی متن حدیثی بر دیوار سنگی [[بقعه شاه میر علی بن حمزه]] <ref>مصطفوی‌،مصطفوی، ۵۷</ref><ref>سامی‌،سامی، ۸۲</ref> و دومی در [[بقعه میرعلاءالدین حسین]] در شیراز <ref>بیانی‌،بیانی، احوال و آثار خوشنویسان‌،خوشنویسان، ۴/۴</ref>، همچنین ۳ کتیبه بر دیوار [[تالار داریوش]] در [[تخت جمشید]] فارس‌،فارس، و اشعاری نیز در پایین کتیبهٔ میخی عهد [[خشایارشا]] به [[خط نسخ]] نوشته است <ref>مصطفوی‌،مصطفوی، ۳۴۵، ۳۴۷</ref>.
 
 
== معماری ==
 
از ابینه‌ای که ابراهیم سلطان ساخته‌،ساخته، [[مدرسه دارالصفا]] در شیراز است‌. در کنار این مدرسه‌،مدرسه، دارالایتامی نیز ساخته بوده است‌. این مدرسه تا ۹۹۹ق‌/۱۵۹۱م برپا بود و در این سال ویران گردید <ref>فصیح‌،فصیح، ۳/۲۴۴</ref><ref>قاضی احمد قمی‌،قمی، خلاصهٔالتواریخ‌،خلاصهٔالتواریخ، ۲/۹۰۹</ref>. همچنین باغ بزرگی در شیراز، در جایی که مشهور به [[وثاق شاه منصور]] بود، بنا کرده بود. این باغ‌،باغ، پس از او محل پذیرایی فرمانروایانی بود که برای ادارهٔ حکومت فارس به این ایالت می‌آمدند<ref>عبدالرزاق سمرقندی‌،سمرقندی، ۱/۲۷۲</ref>.
 
<small>
خط ۷۶:
* فضاپلی، حبیب الله. ''اطلس خط''. انتشارات مشعل اصفهان. چاپ دوم، اصفهان۱۳۶۲ش ص۳۳۱
* [http://marashi1340.persianblog.ir/tag/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85_%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86 فرانسیس ریشارد - نصرالسلطانی، نصیرالدین مُذهّب و کتابخانه ابراهیم سلطان در شیراز]
* افلاطونی‌،افلاطونی، رحیم‌،رحیم، راهنمای موزهٔ پارس‌،پارس، شیراز، ۱۳۴۷ش‌
* بهروزی‌،بهروزی، علی‌نقی‌،علی‌نقی، بناهای تاریخی و آثار هنری جلگهٔ شیراز، شیراز، ۱۳۵۴ش‌
* بیانی‌،بیانی، مهدی‌،مهدی، احوال و آثار خوشنویسان‌،خوشنویسان، تهران‌،تهران، ۱۳۵۸ش‌
* بیانی‌،بیانی، مهدی‌،مهدی، «فهرست مجملی از منشآت و مکاتیب و ترسلات فارسی‌»، نشریهٔ کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران دربارهٔ نسخه‌های خطی‌،خطی، ۱۳۴۱ش‌
* بیانی‌،بیانی، مهدی‌،مهدی، «مجموعهٔ منشآت‌»، راهنمای کتاب‌،کتاب، س ۴، شم ۳، ۱۳۴۰ش‌
* خواندمیر، غیاث‌الدین‌،غیاث‌الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیر سیاقی‌،سیاقی، تهران‌،تهران، ۱۳۶۲ش‌
* دولتشاه سمرقندی‌،سمرقندی، تذکرهٔالشعراء، به کوشش ادوارد براون‌،براون، لیدن‌،لیدن، ۱۹۰۰م
* رعنا حسینی‌،حسینی، کرامت‌،کرامت، «منشور کلانتری خواجه نصیر مذهب‌»، فرهنگ ایران زمین‌،زمین، به کوشش ایرج افشار، ۱۳۶۶ش‌
* سامی‌،سامی، علی‌،علی، شیراز، شیراز، ۱۳۴۷ش‌
* شامی‌،شامی، نظام‌الدین‌،نظام‌الدین، ظفرنامه‌،ظفرنامه، به کوشش فلیکس تاور، بیروت‌،بیروت، ۱۹۳۷م‌
* شجاع‌،شجاع، انیس الناس‌،الناس، به کوشش ایرج افشار، تهران‌،تهران، ۱۳۵۰ش‌
* طهرانی‌،طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه‌،دیاربکریه، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران‌،تهران، ۱۳۵۶ش‌
* عبدالرزاق سمرقندی‌،سمرقندی، کمال‌الدین‌،کمال‌الدین، مطلع سعدین و مجمع بحرین‌،بحرین، ج ۱، به کوشش عبدالحسین نوایی‌،نوایی، تهران‌،تهران، ۱۳۵۴ش‌؛ ج دوم‌،دوم، به کوشش محمد شفیع‌،شفیع، لاهور، ۱۳۶۵ق‌/۱۹۴۶م‌
* غفاری قزوینی‌،قزوینی، قاضی احمد، تاریخ جهان‌آرا، تهران‌،تهران، ۱۳۴۳ش‌
* فصیح خوافی‌،خوافی، احمدبن‌،احمدبن، مجمل فصیحی‌،فصیحی، به کوشش محمود فرخ‌،فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش
* قاضی احمد قمی‌،قمی، شرف‌الدین حسین‌،حسین، گلستان هنر، به کوشش احمد سهیلی خوانساری‌،خوانساری، تهران‌،تهران، ۱۳۵۲ش‌
* قاضی احمد قمی، خلاصهٔالتواریخ‌،خلاصهٔالتواریخ، به کوشش احسان اشراقی‌،اشراقی، تهران‌،تهران، ۱۳۶۳ش‌
* قزوینی‌،قزوینی، یحیی‌،یحیی، لب التواریخ‌،التواریخ، تهران‌،تهران، ۱۳۶۳ش‌
* کربلایی‌،کربلایی، حافظ حسین‌،حسین، روضات الجنات‌،الجنات، به کوشش جعفر سلطان القرائی‌،القرائی، تهران‌،تهران، ۱۳۴۴ش‌
* کلاویخو، روی‌،روی، سفرنامه‌،سفرنامه، ترجمهٔ مسعود رجب‌نیا، تهران‌،تهران، ۱۳۳۷ش‌
* گلچین معانی‌،معانی، احمد، راهنمای گنجینهٔ قرآن‌،قرآن، مشهد، ۱۳۴۷ش‌
* لین‌پول‌،لین‌پول، استانلی‌،استانلی، طبقات سلاطین اسلام‌،اسلام، ترجمهٔ عباس اقبال‌،اقبال، تهران‌،تهران، ۱۳۶۳ش‌
* مرکزی‌،مرکزی، خطی‌؛ مشکوتی‌،مشکوتی، نصرت الله‌،الله، از سلاجقه تا صفویه‌،صفویه، تهران‌،تهران، ۱۳۴۳ش‌
* مصطفوی‌،مصطفوی، سیدمحمدتقی‌،سیدمحمدتقی، اقلیم پارس‌،پارس، تهران‌،تهران، ۱۳۴۳ش‌
* منزوی‌،منزوی، خطی مشترک
* میرخواند، محمد، روضهٔالصفا، تهران‌،تهران، ۱۳۳۹ش‌
* نفیسی‌،نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی‌،فارسی، تهران‌،تهران، ۱۳۴۴ش‌
* یزدی‌،یزدی، شرف‌الدین علی‌،علی، ظفرنامه‌،ظفرنامه، به کوشش عصام‌الدین اورونبایوف‌،اورونبایوف، تاشکند، ۱۹۷۲م‌
* دانشنامه جهان اسلام