فیلیپ دوم مقدونی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: مقدونیه⟸مقدونیه باستان|مقدونیه، تآتر⟸تئاتر، اردشیر دوم⟸اردشیر دوم (هخامنشی)|اردشیر دوم، اردشیر سوم⟸اردشیر سوم (هخامنشی)|اردشیر سوم، بممالک⟸به ممالک، فیلقوس⟸فلیقوس
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
خط ۴۸:
 
== آواز قوت یافتن مقدونیه در ایران ==
آواز نیرومند شدن [[مقدونیه باستان|مقدونیه]] و پیشرفت‌های فیلیپ در اطراف مقدونیه، در آسیا پیچید و چنان‌که از نطق‌های [[دموستن]] دیده می‌شود، [[آتن]] از ایران بر ضد مقدونیه کمک طلبید. دربار ایران در ابتدا پاسخ داد، که آتن همواره به مصر کمک می‌کرد، ولی بعد که اخبار مقدونیه مایه نگرانی دربار ایران شد، [[باگواس خواجه|باگواس]] خواجه خطر را حس کرد و مراقب احوال مقدونیه گردید.
 
گفتگو بزرگ شدن پادشاه مقدونی تا آسیا منتشر شد و شاه پارسی‌ها از قوت فیلیپ ظنین گشته بتمامبه تمام وُلاتحاکمان ایالاتساتراپی‌های کناره‌ای نوشت که با همه قوا به اهالی [[پرنت]] کمک کنند (پادشاه مقدونی با اینها در جنگ بود) و وُلاتساتراپ‌ها پس از رایزنی با یکدیگر عده‌ای از سپاهیان اجیر، پول بسیار، آذوقه، جنگ‌افزار و همه نوع مهمات برای اهالی پرنت فرستادند».
 
بعد بواسطهبه واسطه این قوه امدادی جهت کمک به اهالی [[بیزانس]] (استانبول کنونی) و تهدید آتنی‌ها، که جنگ خواهند کرد، فیلیپ، با بودنوجود مساعیتلاش بسیار که بکار برده بود، ناچار شد محاصره پرنت و بیزانس را موقوف داشته با یونانی‌هائییونانیانی که آگهی جنگ به او کرده بودند، صلح کند، چنین بود توجه دربار ایران به امور مقدونی ولی این اوضاع دوامی نداشت، زیرا بزودی وقایعی روی داد که شاه و وزیر هر دو نابود شدند و زمینه برای فتوحات مقدونی‌ها در ایران آماده گردید.
 
اگر چه این زمینه در سلطنت [[داریوش دوم]] و [[اردشیر دوم (هخامنشی)|اردشیر دوم]] آماده شده بود، ولی قوت اراده [[اردشیر سوم (هخامنشی)|اردشیر سوم]] و کفایت و کاردانی [[باگواس]] خواجه و [[من‌تور]] آرامشی به ممالک تابعه ایران می‌داد و اگر دوام می‌یافت از بسیاری از چیزها، که برآمده از سستی حکومت مرکزی بود، جلوگیری می‌شد، زیرا چنان‌که بیاید، به هنگام حملهٔ [[اسکندر]] به ایران وسایلی بسیار در حیطه اقتدار دربار ایران بود، که بواسطه بی‌تجربگی یا نداشتن مردان کافی، بکار نرفت و در آینده اسکندر و بعد مورخین او این اوضاع را انگیزه بخت بلند او دانستند.