تورین سپر بلوط: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Pr.Zoom (بحث | مشارکت‌ها)
جز افزودن پیوند
ابرابزار
خط ۱:
{{Infobox Tolkien character
| name = تورین سپر بلوط
|image_character=
| image = <!-- PLEASE DO NOT ADD FAN ART HERE -->
|image_caption=
| series = [[جی. آر. آر. تالکین|تالکین]]
|character_alias=[[پادشاه داخل کوهستان]]{{سخ}}[[پادشاه قوم دورین]]{{سخ}}[[سپر بلوط]]
| aliases = [[King under the Mountain|پادشاه زیر کوه]]{{سخ}}[[کوتوله (سرزمین میانی)|پادشاه فولک دورین]]
|character_name=Thorin Oakenshield
|character_race race = [[دورفکوتوله (سرزمین میانی)|دورف]]
| lbl24 = کتاب(ها)
|Book(s)=''[[هابیت (رمان)|هابیت]]'' (۱۹۳۷){{سخ}}''[[ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه (رمان)|ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه]]'' (۱۹۵۵){{سخ}}''[[افسانه‌های ناتمام]]'' (۱۹۸۰)
| data24 = ''[[هابیت (رمان)|هابیت]]'' (1937){{سخ}}''[[افسانه‌های ناتمام]]'' (۱۹۸۰)
}}
'''تورین سپر بلوط''' {{انگلیسی|Thorin Oakenshield}}، از جملۀجملهٔ مهم‌ترین [[دورف (اساطیر)|دورف‌ها]] در کتاب [[هابیت]] است. در واقع می‌توان گفت که او پس از [[گیملی]] مهم‌ترین دورفی است که [[جان رونالد روئل تالکین|جی.آر.آر. تالکین]] بیش از هر کوتوله‌ای دربارهٔ او نوشته استنوشته‌است. اطلاعات مهم مربوط به او در کل کتاب [[هابیت]] و حتی ضمایم [[بازگشت پادشاه]] سری [[ارباب حلقه‌ها]] یافت می‌شود.
 
== زندگی‌نامه ==
سطر ۲۰ ⟵ ۲۱:
بدین ترتیب نبرد موریا یا هادودروند با کشته شدن ثرور و انتقام گرفتن از آزوگ به پایان رسید، اما این جنگ چز پیروزی منفعت مادی ای برای [[تراین دوم]] نداشت و تنها چیزی که به او رسید [[حلقه هفتم]] بود که [[ثرور]] پنهانی آن را به [[تراین دوم]] داد.
 
پس از مدتی پلیدی درون این حلقه، علاقه مفرط تراین را برای بازپس‌گیری [[اره بور]] و پیدا کردن و ساختن طلا برانگیخت و او به همراه [[بالین]] و [[دوالین]]، برادر بالین از دون لند راهی اره بور شد اما موجودات پلید او را تعقیب کردند و سرانجام او را در سیاه بیشه به دام انداختند. بالین و دوالین ابتدا نفهمیدند تراین چطور ناپدید شد، ولی سرانجام [[گندالف]] برایشان فاش کرد که جادوپیشه‌ای که در جنوب جنگل بوده وی را به دام انداخته استانداخته‌است.
 
== جزئیات کامل زندانی شدن تراین در دخمه جادوپیشه ==
سطر ۳۰ ⟵ ۳۱:
سر انجام پس از مدتی تورین به اریادور رفت و در دل [[ارد لوین]] اقامت گاهی نه چندان مرفه ولی راحت برای مردمش بنا کرده بود که به قول خودش منزلی فقیرانه در تبعید بود و از طریق تجارت روزگار می‌گذراند هر چند که دورف‌های اطراف او مدام از بازگشت دوباره به [[اره بور]] و تصاحب گنجینهٔ افسانه‌ای اش سخن می‌راندند و آتش تبعید بیشتر در دل او شعله‌ور می‌شد.
در طرف دیگر [[گندالف]] قرار داشت که موضوعات مربوط به سربرآوردن دوباره [[سائورون]] و حضور [[اسماگ]] در [[اره بور]] سخت ذهن او را مشغول می‌کرد؛ زیرا تمام فکر و ذکر سائورون، احیای دوباره [[آنگمار]] برای حمله به [[ریوندل]] و استفاده از اسماگ برای رسیدن به اهدافش بود. گندالف خوب فهمیده بود دورف‌ها تنها اقوامی اند که می‌توانند سد راه اهداف او شوند؛ پس او می‌خواست بعد از استراحتی مختصر در [[شایر]] بدنبال تورین بگردد و میل به پس گرفتن کوه را در او برانگیزد.
او داشت این افکار و برنامه‌هایش را در مهمانخانه اسبچه راهوار مرور می‌کرد که ناگهان تورین با سلام کردن به گندالف و معرفی کردن خودش، باعث غافلگیری و حتی خوشحالی او شد. او در دیدار با تورین، سرانجام از او خواست که دوازده دورف ( که با خود تورین سیزده تا می شد می‌شد) و یک دزد را بردارد و فوراً به طرف [[اره بور]] حرکت کند.
 
== در راه اره بور ==
سطر ۴۰ ⟵ ۴۱:
دورف‌ها که شگفت زده از گنجینه بودند و بخاطر آن حاضر بودند با هر کسی که قصد ربودن این گنج را دارد درگیر شوند، بی‌حد و حصر خوشحال بودند، اما این خوشحالی چندان دوامی نیاورد، زیرا شاه الف ها([[تراندوئیل]]) سپاهی ۱۰۰۰نفره و به همراه آدم‌های شهر دریاچه را به طرف دروازه اره بور راند و [[بارد]] از تورین خواست به قولی که جلوی ارباب شهر مبنی بر تقسیم ثروت در صورت موفقیت داده بود عمل کند اما تورین که در زندان شاه الف‌ها از بدرفتاری او دلخور و حتی عصبانی بود به بارد گفت تنها زمانی به حرفش عمل می‌کند که سپاه الف‌ها از اینجا برود، اما بارد در جواب او گفت شاه آن‌ها دوست من و کسی است که هنگام نیاز مردمم به کمک ما آمده‌است. اما تورین پیکی را که یک زاغ بود به سوی [[تپه‌های آهن]] فرستاد برای اینکه [[داین آهنین پا]] پادشاه آنجا از موضوع با خبر شود و به سرعت خود را به صحنه محاصره برساند.
 
بیلبو شریک هابیت گروه که نگران وقوع جنگ بود، گوهر آرکن را که نماد پادشاهی [[اره بور]] بود در جیبش داشت و تورین بیش از هرچیزی برای داشتن آن و ثابت کردن پادشاهی اش آن را می‌خواست. او سرانجام از [[گوهر آرکن]] برای پایان دادن به جنگ احتمالی استفاده کرد و به خاطر اقدام صلح طلبانه اش از شاه الف‌ها لقب [[یاور الف]] را گرفت و الف‌ها و آدم‌ها او را با تشریفات بسیار برای برگشت بدرقه کردند؛ زیرا غیبت او از نزد تورین می‌توانست مشکل ساز شود. سرانجام در روز بعد، بارد [[گوهر آرکن]] را به تورین نشان داد و او مانده بود که این گوهر چطوری بدست آن‌ها افتاده بود تا این که بیلبو حقیقت را به تورین گفت و گفت که گوهر را او به الف‌ها و آدم‌ها داده استداده‌است. تورین که این گوهر را قلب خود می‌دانست و قسم خورده بود اگر کسی آن را از او مخفی کند و به او ندهد انتقام بگیرد نزدیک بود بیلبو را به پایین پرت کند، اما گندالف که مدتی قبل به گروه الف‌ها و آدم‌ها پیوسته بود با اصرار به تورین از او خواست بیلبو را به او پس بدهد و او هم اینکار را کرد. سرانجام در همین زمان، سپاه دورف‌های [[تپه‌های آهن]] به رهبری پادشاه‌شان [[داین آهنین پا]] به صحنه محاصره رسیدند و جنگ در حال شروع شدن بود که ناگهان اورک‌ها و گرگ‌ها سرو کله‌شان پیدا شد.
 
آنها که سپاه بزرگی را به رهبری [[بولگ]] پسر [[آزوگ]] برای انتقام ستاندن از دورف‌ها بخاطر مرگ گابلین کبیر از [[کوه‌های مه آلود]] و [[کوه گونداباد]] حرکت داده بودند، روز پنجم محاصره وارد گود شدندو دورف‌ها، آدم‌ها و الف‌ها حمله کردند. طرح‌ریز مقاومت الف‌ها و آدم‌ها و دورف‌ها در این جنگ [[گندالف]] بود. سپاه شاه الف‌ها طبق خواست گندالف در یال جنوب غربی [[اره بور]] و آدم‌های اسگاروث و سپاه دورف‌های تپه‌های آهن در یال جنوب شرقی مستقر شدند و اورک‌ها را مورد حمله قرار دادند. ابتدا جنگ به نفع سه نژاد متحد در جریان بود اما گرگ‌ها و اورک‌ها از قسمت‌های دیگر حمله کردند و بدین وسیله سپاه سه نژاد متحد دورف‌ها، الف‌ها و آدم‌ها در محاصره قرار گرفت و حتی تورین که رعد آسا از کوه بیرون جست نتوانست میان صف محافظان بولگ رخنه ایجاد کند و او به همراه الف‌ها و آدم‌ها و دورف‌هایی که همراهش بودند محاصره شدند و او در طی محاصره به وسیلهٔ نیزه چندین بار زخم خورد و خواهر زادگانش فیلی و کیلی هر دو در دفاع از او کشته شدند. به رغم سر رسیدن عقاب‌ها، هنوز گندالف می‌دانست که ممکن است به طرز فجیعی متحمل شکست شوند و در تدارک انفجار جادو برای درهم کوبیدن اورک‌ها و گرگ‌ها بود که ناگهان [[بئورن]] به صحنه نبرد وارد شد و تن مجروح تورین را از نبرد بیرون آورد و سپس [[بولگ]] را کشت.