آثار سوپرهماتیست اولیهٔ مالهویچ، تمرینهای ساده هندسی و دوبعدیاند كه در آنها، غالباً، از [[رنگهای اولیه]] استفاده شده. بعداً، كار او بغرنجتر میشود: بدینسان كه دو یا چند گروه از صور هندسیِ وابسته به یكدیگر - به سبب آنكه روی هم قرار میگیرند، یا پیشآینده یا پسرونده به نظر میایند - جلوهٔ فضای سه بعدی ایجاد میكنند.
== گروه سوپرهماتیسم ==
در سال 1913۱۹۱۳ گروهی از معماران ،معماران، مهندسان و نقاشان که نام سوپره ماتیسمسوپرهماتیسم بر خود نهاده بودند و تصمیم در پذیرفتن «ماشین» به عنوان نمادِ عصر حاضر داشتند گرد هم آمدند. عنصر اصلی اندیشه آنان [[رئالیسم]] ( Realism ) ستیزی بود که نخست به شکل شورشی ساده علیه نقاشی سه پایهپایهای ای- که در نظر آنان اصطلاحی خاص برای دوران قبل از صنعتیصنعتیشدن شدن به شماربهشمار میرفت - متجلی گردید. روش آنان ایجاد ترکیب بندی (Composition) بر روی سطح دو بُعدی و صاف نبود، بلکه ایجاد ساختمان در فضا بود و شکل پدید آمده الزاماً هماهنگ یا زیبا نبود بلکه دینامیک و شبه کارکردیشبهکارکردی بود.
به عبارتی کار هنر این شد که خصوصیات بیانی یک ماشین کارآمد را داشته باشد.<ref>رید، فلسفه هنر معاصر، ص375</ref>
اعضای گروه چهارنفره سوپره ماتیسمسوپرهماتیسم که تجمع آنان در [[مسکو]] بود عبارت بودند از [[کازیمیر مالویچ]]، [[ولادیمر تاتلین]] ،[[آنتوان په وسنر]] و [[نائوم گابو]].
در ابتدا، آنهااز نظر اندیشه و عمل یکسان بودند و به اصالت عقل و نحوهای از تفکر [[ریاضی]] گونهگونه در اثر هنری اهمیت میدادند. اثری با پایگاه زیبایی شناسیزیباییشناسی که ارائه دهنده هندسهای بی واسطه،بیواسطه، ساده و روشن باشد.<ref>ابراهیم، فصلنامه هنر</ref>.
اما در نهایت با پیوستن چند تن از آنان به مکتب [[کانستراکتیویسم]] فاصلهای میان شانمیانشان پدید آمد.
عناصر هنر سوپره ماتیسم
[[مربع]]، [[مستطیل]]، [[دایره]]، [[مثلث]] و خطوط متقاطع و رنگ هایرنگهای اصلی بود. اولین صورت آشکار این هنر، مربع کاملی به رنگ سیاه بر زمینه سفید بود که توسط مالویچ اجرا شد.
مالویچ سوپره ماتیسمسوپرهٔماتیسم را این گونه تعریف میکند «آن چه را که من سوپره ماتیسم میسوپرهماتیسم نامممینامم برتری احساس ناب در هنر خلاق است. پدیدههای بصری دنیای عینی در نظر هنرمند سوپره ماتیست به خودی خود بی معنیمعنیاند اند،و آن چه معنی دارد احساس است، آن هم احساسی کاملاً مجزا از محیطی که آن را موجب شده باشد.»<ref>پاکباز، در جست و جوی زبان نو، ص524صفحه ۵۲۴</ref>