هتل هوس: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←خلاصهٔ داستان: اضافه نمودن مطب برچسبها: برگرداندهشده احتمال فحاشی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
خنثیسازی ویرایش 32797955 از 5.112.223.238 (بحث) برچسب: خنثیسازی |
||
خط ۳۵:
آنتونیا بخاطر این موضوع، دیر به محل کارش میرسد و سخت از سوی مدیر هتل توبیخ میشود و مدیر میگوید این، آخرین فرصت اوست و اگر دیگر بار دیر کند، یقیناً اخراج خواهد شد. او در عینحال بابت رفتن و دوری فرزندش، دلتنگ است. آنتونیا برای تعویض لباس به اتاق مستخدمان رفته و در آنجا یکی از همکارانش که او را درهمآشفته و دلگیر میبیند به او میگوید که دلیل این همه فشار روحی و عصبی آن است که آنتونیا مدتهاست رابطه جنسی نداشتهاست و به او پیشنهاد میکند در اولین فرصت ممکن، فکری برای این خلاء مهم زندگیاش بکند.
کمی بعد، او برای تمیز کردنِ اتاق ۸۲۳ به آنجا رفته و اتاق را خالی مییابد. وی نمیداند که این اتاق، متعلق به نقاشِ مشهور نابینایی به نام «یولیوس پاس» است که تنها با لمس کردن چهرهٔ افراد، به خصوصیاتِ فیزیکی آنان پی برده و نقاشیهای پرترهٔ فوقالعادهای خلق میکند و اینک برای افتتاح نمایشگاهی از آثارش، به برلین آمده است. نقاش نابینا در حمام است و آنتونیا مشغول وارسی اتاق و تماشای طراحیهای اوست که به ناگاه، تلفنِ همراه نقاش زنگ میزند و او از حمام بیرون آمده و به اتاق میآید. در آغاز، آنتونیا نمیداند که او نابیناست و فکر میکند که نقاش، او را حین وارسی وسایل شخصیاش دیده است. نقاش هم نمیداند که آنتونیا در اتاق است و زیر لب با خود صحبت میکند و آنتونیا، آرام صحبتهای او را گوش میکند و حرفهایش، لبخندی بر لبانش میآورد. موقعیت آنتونیا در اتاق بگونهای است که نمیتواند بیسر و صدا، آنجا را ترک کند. نقاش لباسهایش را میپوشد و آمادهٔ رفتن میشود، اما هنگامی که میخواهد کفشهایش را بپوشد، دستش به کفشها و پاهای آنتونیا میخورد که در گوشهای کنار پرده، ساکت ایستاده است و اینجاست که نقاش متوجهٔ حضور او میشود
== بازیگران ==
|