جهان‌ملک خاتون: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۶۵:
از سمت مادری، نسل او به وزیر ایلخانی، [[رشیدالدین فضل‌الله]] می‌رسید. نامادری او [[سلطان بخت|سلطان‌ بخت]] خاتون خواهر [[دلشاد خاتون]] و دختر [[دمشق خواجه]] بود و پدرش در سال ۷۴۳ ق. با او ازدواج کرد. در همان سال مسعودشاه به همراه [[یاغی باستی]] که پسرعموی همسرش بود به شیراز رفت <ref>{{پک|دولت‌آبادی|۱۳۶۷|ک=منظور خردمند|ص=۱۰۰}} </ref>و در آنجا به جنایت او کشته شد. <ref>{{پک|دولت‌آبادی|۱۳۶۷|ک=منظور خردمند|ص=۲۵}}</ref> <ref name=":0">{{پک|میرانصاری|1398|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ص=}}</ref>
 
جهان تنها فرزند جلال‌الدین مسعودشاه بود که تا بزرگسالی زنده ماند و چون مسعودشاه فرزند پسر نداشت، <ref>{{پک|نطنزی|۱۳۳۶|ک=منتخب التواریخ معینی|ص=۷۵}} </ref> احتمالاً او نسبت به دیگر شاه‌دخت‌های دربار اینجو، از شرایط آموزشی بهتری برخودار بوده است. <ref name=":1"> {{پک|Brookshaw|2005|ک=Odes of a Poet-Princess: The Ghazals of Jahān-Malik Khātūn|ص=174}}</ref>ظاهراً پدرش، داماد [[غیاث‌الدین محمد وزیر|غیاث‌الدین محمد]] وزیر، پسر رشیدالدین فضل‌الله بود. <ref name=":iranica">{{پک|بروکشاو|2008|ک=دانشنامه ایرانیکا|ص=}}</ref>
 
<ref name=":دانشنامه جهان اسلام">{{پک|احمدنژاد|۱۳۹۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ص=}}</ref>
وقتی در سال ۷۴۳ ق، پدرش کشته شد، عمویش [[ابواسحاق اینجو|شیخ ابواسحاق]] قیم جهان شد. شیخ ابواسحاق توانسته بود در جنگی خونین با یاغی باستی به پیروزی برسد و به‌جای برادرش (مسعودشاه) به حکومت برسد. شیراز تحت حکومت ابواسحاق، «بهشت شاعران» بود و شاعرانی چون [[خواجوی کرمانی]] و [[حافظ]] در دربار او آمدوشد داشتند.<ref> {{پک|زرین کوب|۱۳۷۴|ک=از کوچه رندان|ص=۱۳}}</ref><ref> {{پک|حجازی|۱۳۹۸|ک=جهان ملک خاتون (فریادی عاشقانه)|ص=۹}}</ref> احتمالاً شیخ ابواسحاق بود که جهان را تشویق به شعرسرایی نیز کرد.<ref name=":iranica" />وقتی شیراز در سال ۷۵۴ق/۱۳۵۳م توسط شاهزاده مظفری، امیر مبارزالدین فتح شد، شیخ ابواسحاق به اصفهان گریخت، ولی بلافاصله دستگیر شد و در میدان سعادت شیراز به دار آویخته شد.<ref name=":1" /> بعد از کشته شدن شیخ ابو اسحاق، دوران سختی برای جهان‌ملک خاتون آغاز شد، ولی با این حال در شیراز ماند.<ref name=":دانشنامه جهان اسلام" />
 
او در دیوانش و در تعدادی از غزل‌‌های خود به سلطان بخت‌نامی اشاره می‌کند و با اندوهی بی‌پایان و عاطفه‌ای سرشار از او یاد می‌کند. اکنون می‌توان با اطمینان گفت که این سلطان بخت دختر او بوده ، هر چند نام نامادری‌اش نیز همین بوده است. <ref> {{پک|کاشانی راد|احمدنژاد|۱۳۷۴|ک=دیوان جهان ملک خاتون|ص=۷}} </ref>