جلالالدین پس از شکست [[اتابک اوزبک]] فرمانروای [[اران]] و [[آذربایجان]] بر همسر او دختر [[طغرل سوم]] آخرین پادشاه سلجوقی عراقی دست یافت و ملکه را با جماعتی با احترام به [[خوی]] فرستاد و معترض متصرفات او نشد اما در غیاب او [[شرف الملک]] وزیر جلالالدین ملکه را به طرفداری از اتابکان متهم ساخت و به تصرف اموال و قلاع او پرداخت. ملکه نیز از روی ناچاری به نایبِ الملک الاشرف [[حاجب حسامالدین علی]] که بر خلاطاخلاط حکومت میکرد توسل جست و او خواست که املاک او را تحت تصرف بگیرد و در عوض از او در مقابل لشکریان شرفالملک دفاع نماید.<ref>{{پک|اقبال آشتیانی|۱۳۸۹|ک=تاریخ مغول|ص=۱۳۲}}</ref>
جلالالدین پس از سرکوبی مخالفین خود به [[تبریز]] وارد شد و از ظلم عمال شرف الملک و بدرفتاری او نسبت به ملکه دختر طغرل سوم اطلاع یافت و بعد از آن به قصد تجدید محاصرهٔ خلاطاخلاط بار دیگر عازم [[ارمنستان]] شد. قبل از آنکه جلالالدین به خلاطاخلاط برسد الملک الاشرف اسباب قتل حاجب علی حکمران این شهر را فراهم کرد و حکمران جدید آن شهر هر قدر خواست جلالالدین را با تقدیم معذرت و صلحجویی از محاصره باز دارد او زیر بار نرفت و با منجنیق شهر را زیر باران سنگ گرفت و با قوهٔ قهریه مفتوح ساخت. محاصرهٔ خلاطاخلاط ۱۰ ماه طول کشید و مردم شهر با وجود انواع مشقات در مقابل حملات سپاه جلالالدین مقاومت کردند و سپاهیان جلالالدین در این مدت از هیچ بیرحمیای کوتاهی نکردند تا آن که یکی از امرای الملک الاشرف خیانت ورزید و شهر در یکشنبه ۲۸ جمادیالاول سال ۶۲۷ به تصرف سپاهیان جلالالدین افتاد. از جمله اسرایی که در این واقعه به دست جلالالدین افتاد دو برادر شرف الملک به نامهای مجیرالدین یعقوب و تقیالدین عباس و همچنین همسر الملک الاشرف یعنی دختر [[ایوانی (سردار)|ایوانی]] سردار معروف [[گرجی]] بود که جلالالدین به انتقام حرکتی که حاکم شهر حاجب علی در پناه دادن به همسر او به خلاطاخلاط کرده بود آن زن را به تصرف خود گرفت.<ref>{{پک|اقبال آشتیانی|۱۳۸۹|ک=تاریخ مغول|ص=۱۴۴}}</ref>