در دوران بنیامیهخلافت [[امویان]] مسئلهٔ [[قضا و قدر]] نوعی توجیهِ سیاسی بهحساب میآمد. بدین معنا که از جانبِ امویان اینطور تبلیغ میشد که خداوند حکومتِ آنان را مقدّر کرده است و مخالفت با آن روا نیست. در مقابل عدهٔ دیگری قائل به آزادیِ ارادهٔ انسان بودند. گروه دیگری بر این باور بودند که حَسَنات و نیکیها از جانب خداوند است و سَیِّئات و بدیها از جانب خَلق. بنابر روایتی از باقر، خداوند در یکی از کتابهای آسمانیاش آورده است که «من خوب و بد، هر دو، را آفریدم. پس خوشا بر آنان که از آنان نیکی سر میزند، و بدا بهحال آنان که بدی از آنان سر میزند...» همچنین از باقر روایت شده که در جای دیگری میگوید «خداوند مهربانتر از آن است که آفریدگانِ خویش را مجبور به گناه کند و سپس آنان را عقوبت نماید؛ و خداوند تواناتر از آن است که چیزی را اراده کند و آن چیز تحقق نیابد.» باقر در واقع در میان جبر و اختیار، قائل به منزلتِ سومی بود که حقیقتش را کسی جز عالِم و تعلیمیافته از عالم نمیداند.<ref>{{پک|لالانی|۱۳۸۱|ک=نخستین اندیشههای شیعی|ص=۱۲۸–۱۲۹}}</ref>