سلاریان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۲۰۷:
=== ادامه و پایان کار ابراهیم ===
{{همچنین ببینید|رکن‌الدوله دیلمی}}
ابراهیم بدوندرحالی هیچبه همراهی،رکن‌الدوله وپناهنده فقطشد باکه فقط اسب و تازیانه‌اش،سلاحش بهرا ریبه‌همراه رسیدآورده‌بود.<ref>{{پک|شمس|ک=تاریخ جامع ایران|ص=۴۱۶}}</ref> رکن‌الدوله از او استقبال کرد و هدایایبخشش بسیاریزیادی بهنسبت‌به او بخشیدکرد.{{یاد|[[رکن‌الدوله دیلمی|رکن‌الدوله]]، دختر [[سالار مرزبان]] را به همسری داشت و پسرش ابوالعباس از این زنزن، زائیدهمادر شده‌بودابوالعباس، و بخاطر این خویشاوندی،پسر رکن‌الدوله در نوازش ابراهیم اندازه نگه نداشت و از هرگونه هدایایی که در خزینه پادشاهان یافت می‌شد برایش فرستاد. [[ابن مسکویه]] که در این زمان در ری حضور داشت و خود این هدایا را به چشم دیده‌بود، دراین‌باره می‌نویسد که هرگز ندیده‌بود کسی در یک‌بار این همه هدیه به دیگری ببخشدبود. این حوادث در سال ۳۵۰ بوده‌است.}} در همان سال ۲۰ هزار نفر از خراسانیان به ری هجوم آوردند و جنگ سختی درگرفت که ابراهیم در این جنگ رشادت زیادی از خودش نشان داد و گویا در همین جنگ با ضربه شمشیر از ناحیهٔ شکم طوری زخمی شد که تا پایان عمر آن را با پارچه می‌بست. پس از این وقایع رکن‌الدوله سپاهی را به سرکردگی [[ابن‌عمیدابن عمید]] به آذربایجان فرستاد و آن ناحیه را پس گرفت و دوباره به ابراهیم سپرد. اما به‌نظر می‌رسد که ابراهیم نیز مانند برادرش جستان، مردی عیاش و خوشگذران بود به‌آبادی مملکت توجهی نداشت؛ به‌طوری‌که ابن‌عمید معتقد بود آذربایجان به‌حدی سرسبز است که مالیاتی که می‌توان از آن ناحیه گرفت، برابرست با مالیاتی که رکن‌الدوله از تمام ولایاتش می‌گیرد. همین‌سبب ابن‌عمید از رکن‌الدوله خواست حکومت آذربایجان را به وی بسپرد و ابراهیم در گوشه‌ای با زنان و مسخرگان خوش باشد. ولی رکن‌الدوله نپذیرفت زیرا معتقد بود مردم خواهند گفت که «رکن‌الدوله به سرزمین پناهندهٔ خود طمع کرد».<ref>{{پک|کسروی|۱۳۰۷|ک=شهریاران گمنام|ص=۱۱۸–۱۱۶}}</ref> و این کار را مصداق خیانت به خویشاوندش می‌دانست.<ref>{{پک|شمس|ک=تاریخ جامع ایران|ص=۴۱۶}}</ref> اما برخی از پژوهشگران معتقدند رکن‌الدوله از این اقدام اهداف سیاسی داشته‌است و هدف اصلی‌اش جلوگیری از گسترش قلمرو [[سامانیان]] به‌سمت غرب بود.<ref>{{پک|شمس|ک=تاریخ جامع ایران|ص=۴۱۶}}</ref>
 
ابن‌عمید پیش‌بینی کرد که ابراهیم پس از مدتی سقوط خواهد کرد و دقیقاً همین اتفاق نیز رخ داد و پس از خروج سپاه رکن‌الدوله از آذربایجان آرام‌آرام کار از دست ابراهیم دررفت تا جایی که خود ابراهیم نیز در سال ۳۶۹ یکی از قلعه‌ها زندانی شد؛ اما مشخص نیست چه کسی ابراهیم را محبوس کرده‌است. با این وجود، به‌نظر می‌رسد دستگیری ابراهیم به‌دست [[ابوالهیجا هذبانی]] (فرمانروای [[روادیان|روادی]]) بوده‌است. پس از این واقعه، دیگر از سرنوشت ابراهیم اطلاعی در دست نیست.<ref>{{پک|کسروی|۱۳۰۷|ک=شهریاران گمنام|ص=۱۱۸–۱۲۰}}</ref>