کاربر:جهان بینش140/صفحه تمرین ۳: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جهان بینش140 (بحث | مشارکتها) جز ابرابزار |
جهان بینش140 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷:
واحدی نیشابوری مفسر سنی، این آیه را از لحاظ نظم و تفسیر یکی از سختترین آیات قرآن دانسته ولی برای آن توضیحی بیان نکردهاست.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=التفسیر البسیط - الواحدی - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=http://lib.efatwa.ir/47017/24/208|وبگاه=lib.efatwa.ir|بازبینی=2021-09-16|کد زبان=fa}}</ref><ref name=":5">{{یادکرد وب|عنوان=تفسیر روح المعانی - الألوسی، شهاب الدین - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/41932/15/426|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2021-09-17|کد زبان=fa}}</ref> در ابتدای این سوره خداوند به وضعیت و ادعای اهل کتاب (یهود و نصاری) و مشرکین پیش از ظهور اسلام اشاره دارد. به اعتقاد فخر رازی منظور از بینه پیامبر اسلام است. اما مقصود خداوند از منفکین چیست؟ و اینکه اهل کتاب و مشرکین تا پیش از آمدن بینه از چه چیزی جدا نمیشدند؟ به بررسی چندین احتمال میپردازد. او در احتمال اولش منظور خدا از منفکین را در این آیه کفر دانستهاست؛ یعنی آنان از دین خودشان دست بردار نبودند و این کفر نیز تا آمدن پیامبر ادامه داشتهاست. همچنین به نظر او در آیه اول خداوند از حال کفار و مشرکین خبر میدهد و در آیه چهارم به این واقعیت اشاره صریح میکند که آنان بعد از آمدن دلیل روشن و آشکار به سویشان و بر خلاف آنچه ادعا داشتند، باز هم ایمان نیاوردند و با پیامبر اسلام به دشمنی و مخالفت پرداختند. برداشت دیگر او از منفکین این است که اهل کتاب پیوسته از مناقب و فضائل و بشارتهای آمدن پیامبر موعود سخن میگفتند و در انتظار آمدنش به سر میبردند ولی هنگامی که محمد رسالت خویش را اعلام کرد؛ عدهای از آنها از او روی برگرداندند و گروهی هم به او ایمان آوردند. احتمال دیگری که او از معنای منفکین در ارتباط با آیه اول و چهارم عنوان میکند این است که پیش از آمدن حجت و بینّه خدا، اهل کتاب هیچ تردیدی درکفرشان و باقی ماندن در آیین خویش نداشتند اما وقتی که با پیامبری محمد و معجزه او _قرآن_ روبرو شدند، در اینکه بر دین و عقاید سابقشان باقی بمانند یا دین دیگری را برگزینند به حیرت و شک افتادند.<ref name=":6">{{یادکرد وب|عنوان=تفسیر الرازی - الرازی، فخر الدین - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/15387/32/39|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2021-09-16|کد زبان=fa}}</ref>
طبرسی مفسر شیعی، در ''مجمع البیان'' در معنای کلمه «بینّه» آوردهاست: حجت و دلیل آشکاری که به وسیله آن حق را از باطل تشخیص دهند. در اینجا با توجه به مفهوم آیه دلالت بر پیامبر اسلام دارد.<ref name=":8">طبرسی، فضل بن الحسن؛ مجمع البیان؛ ج ۲۷، ص ۲۱۱، تهران، انتشارات فراهانی؛ چاپ دوم(۱۳۵۹).</ref> همو در معنای انفکاک (منفکّین) میگوید: جدایی و انفصالی که از اتصالی سخت و شدید بوده باشد. و بیشترین استفاده از این لغت در حال نفی است. مانند اینکه گفته میشود مَاانْفَّکَ یعنی به خاطر شدت نزدیکی و اتصال جدا نشد.<ref name=":8"/><ref name=":9">طوسی، محمد بن حسن؛ تفسیر التبیان؛ تحقیق احمد قصیر العاملی ؛ ج ۱۰ ؛ ص۳۸۸؛ النجف الاشرف، مکتبة الامین؛ بی تا. </ref>
=== آیه دوم و سوم ===
از نظر اغلب مفسران عبارت «رسول من الله» بدل از بینّه است.<ref name=":5"/><ref name=":6"/><ref name=":4"/><ref>بهرام پور، ابوالفضل؛ نسیم حیات؛ ج۳۰؛ ص ۱۹۲؛ قم، انتشارات هجرت؛ چاپ سیزدهم (۱۳۸۱)؛ شابک:۶-۲۲-۵۸۷۵-۹۶۴.</ref><ref>محمود بن عمر، زمخشری؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل؛ ج ۴؛ ص ۷۸۲؛ بیروت دارالکتاب العربی(۱۴۰۷ ق).</ref> برای مصداق رسول در آیه سه احتمال را شمردهاند. منظور شخص محمد است که فرستادهای از جانب خداوند است، یا مراد از رسول معجزه او (قرآن) است و در احتمال سوم منظور جبرئیل میباشد که قرآن را بر پیامبر میخواند.<ref name=":4">کاشانی، ملا فتحالله؛ منهج الصادقین؛ ج ۱۰؛ ص ۳۱۱؛ تهران، انتشارات اسلامیه؛ چاپ پنجم(۱۳۷۸)؛ شابک:۳-۰۶۴-۴۸۱-۹۶۴.</ref>
مهمترین بخش آیه دوم، عبارت «یَتْلُوا صُحُفًا مُطَهَّرَةً» هست که صاحبنظران حوزه تفسیر قرآن اقوال مختلفی را در کتابهایشان گزارش کردهاند و هر یک به دنبال معنا و مفهومی قابل قبول برای این عبارت بودهاند. به طوریکه ۹ دیدگاه گوناگون در اینباره ارائه گردیدهاست.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=بررسی تطبیقی تفاسیر "صحفا مطهره" در آیه دوم سوره بینه|نشانی=http://ensani.ir/fa/article/422021/بررسی-تطبیقی-تفاسیر-صحفا-مطهره-در-آیه-دوم-سوره-بینه|وبگاه=پرتال جامع علوم انسانی|بازبینی=2021-09-17|کد زبان=fa}}</ref> تفاسیری که معنای لغوی «صُحُف» را گزارش کردهاند مقصود از آن را کتاب به معنای عام گفتهاند؛ بدون آنکه کتاب خاصی را در نظر داشته باشند. کلمه «مطهّره» را هم به معنی دور از باطل، دور از شرک، مطهر و پاک از پلیدی و کفر تفسیر نمودهاند.<ref>سید قطب، ابراهیم حسین الشاربی؛ فی ظلال القرآن؛ ج ۶؛ ص ۳۹۴۸؛ بیروت، دارالشروق؛ چاپ ۱۷ -(۱۴۱۲ق).</ref><ref>طبرسی، فضل بن حسن؛ تفسیر جوامع الجامع؛ ج ۴؛ ص ۵۲۱؛ قم مرکز مدیریت حوزه علمیه قم؛ (۱۴۱۲ ق).</ref><ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ج ۲۷؛ ص ۱۹۹؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه چاپ ۱۰- (۱۳۷۱ ش).</ref> ثعلبی، مقاتل، زمخشری، نووی و سید قطب سنی مذهب، طبرسی و مکارم شیرازی شیعی، جزو مفسرانِ این دسته از تفاسیر لغوی هستند.<ref>مقاتل بن سلیمان؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان؛ ج ۴؛ ص ۷۷۹؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی (۱۴۲۳ ق).</ref><ref>ثعلبی، احمد بن محمد؛ الکشف و البیان؛ به تحقیق ابی محمد بن عاشور؛ ج ۱۰؛ ص ۲۶۰و ۲۶۱؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی (۱۴۲۲ ق).</ref><ref>زمخشری، محمود بن عمر؛ الکشاف عن غوامض التنزیل؛ ج۴؛ ص ۷۸۲؛ بیروت، دارالکتاب العربی(۱۴۰۷ ق).</ref><ref>نووی، محمد بن عمر؛ مراح لبید لکشف معنی القرآن المجید؛ به تصحیح محمد امین ناوی؛ ج ۲؛ ص۶۵۳؛ بیروت، دار الکتب العلمیه (1417 ق).</ref> گروه دیگری از مفسران به معنای ظاهری الفاظ توجه کرده و ۳ معنا را برای «صحف» در نظر میگیرند. به معنای قرآن مکتوب و ملفوظ که توسط فخر رازی، طبری، سیوطی و ابن ابی حاتم نقل شدهاست.<ref>فخر رازی، محمد بن عمر؛ مفاتیح الغیب؛ ج ۳۲؛ ص ۲۴۰؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ طبعه الثالثه (۱۴۲۰ ق).</ref><ref>طبری، محمد بن جریر؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ محقق احمد محمد شاکر؛ ج ۲۴؛ ص ۵۴۰؛ مؤسسه الرساله؛ طبعه الاولی(۱۴۲۰ ق).</ref><ref>سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر؛ الدر المنثور فی تفسیر بالماثور؛ ج ۸؛ ص ۵۸۸؛ بیروت، دارالفکر.</ref><ref>ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد؛ تفسیر القرآن العظیم؛ به تحقیق السعدمحمد طیب؛ ج ۱۰؛ ص ۳۱۶؛ ریاض، مکتبه نزار مصطفی الباز (۱۴۱۹ ق).</ref>ماتریدی، ماوردی و بانو امین در مخزن العرفان هم منظور از این کلمه را کتابهای آسمانی پیشین دانستهاند.<ref>ماتریدی، محمد بن محمد؛ تاویلات اهل السنه؛ محقق مجدی باسلوم؛ ج۱۰؛ ص ۵۸۹؛ بیروت، دار الکتب العلمیه (1426 ق).</ref><ref>ماوردی، علی بن محمد؛ النکت و العیون (تفسیر الماوردی) ج۶؛ ص ۳۱۶؛ بیروت، دارالکتب العلمیه (بی تا).</ref><ref>امین، نصرت بیگم؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن؛ ج ۱۵؛ صص ۲۱۲ و ۲۱۳؛ اصفهان، گلبهار (بی تا).</ref> سید محمد حسین طباطبایی و علی اکبر قرشی و عباس سید کریمی کلمه صحف را به اجزای قرآن تفسیر کردهاند.<ref>طباطبایی، محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲۰؛ ص۳۳۷، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات(۱۴۱۷ ق).</ref><ref>قرشی، علی اکبر؛ تفسیر احسن الحدیث؛ ج ۱۲؛ ص ۳۱۰؛ تهران، بنیاد بعثت؛ چاپ دوم (۱۳۷۴ ش).</ref><ref>سید کریمی حسینی، عباس؛ تفسیر علیین؛ ص۵۹۹؛ قم، اسوه (1382 ش).</ref> در دیدگاه تفسیری باطنی و عرفانی از قرآن، پنج معنای باطنی گزارش شدهاست که عبارت است از: لوح محفوظ،<ref>طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱۰؛ ص ۲۶۷؛ بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات؛ طبعة الاولی (۱۴۱۵ ق).</ref> نفوس سماوی،<ref>ابن عربی، محی الدین؛ تفسیر ابن عربی؛ به تحقیق شیخ عبدالوارث محمد علی؛ ج ۲؛ ص ۴۱۹؛ بیروت، دارالکتب العلمیه؛ طبعة الاولی(۱۴۱۵ ق).</ref> قرآنی در آسمان<ref>ابن کثیر، اسماعیل بن عمر؛ تفسیر القرآن العظیم؛ به تحقیق محمد حسین شمس الدین؛ ج ۸؛ ص ۴۳۸؛ بیروت، دارالکتب العلمیه؛ طبعة الاولی (۱۴۲۲ ق).</ref><ref>فیض کاشانی، محسن؛ تفسیر الصافی؛ ج ۵؛ ص ۳۵۴؛ تهران، مکتبه الصدر؛ طبعة الثانیة (۱۴۱۶ ق).</ref>قلب پیامبر اسلام<ref>ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ تحقیق عبدالرزاق مهدی؛ ج ۴؛ ص ۴۷۵؛ بیروت، دارالکتاب العربی؛ الطبعة الاولی (۱۴۲۲ ق).</ref><ref name=":10">میبدی، ابوالفضل رشید الدین؛ کشف الاسرار و عُدّة الابرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)؛ ج ۱۰؛ ص ۵۷۰؛ تهران، امیر کبیر؛ چاپ دوم (۱۳۵۷ ش).</ref> و امامان شیعه.<ref>استرآبادی، علی؛ تاویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة؛ محقق حسین استاد ولی؛ ص ۸۰۰؛ قم، مؤسسه نشر الاسلامی(۱۴۰۹ ق).</ref><ref>بحرانی، هاشم بن سلیمان؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج ۵؛ ص ۷۱۸؛ قم، مؤسسه البعثه (۱۴۱۵ ق).</ref>
«صُحُف
«فیها کُتُبٌ قَیِّمَةٌ» : به گفته مکارم شیرازی مفسر شیعی مذهب، این جمله در ادامه آیه قبل آمدهاست و اشاره دارد به محتوای آن کتابها و نوشتههای آسمانی که از هر گونه انحراف و کجی و ناراستی و باطل در امان است.<ref name=":7"/> سپس با توجه به این مطلب، برای کلمه «کُتُب» هم دو معنا را ذکر کردهاست: یکی به معنی مکتوبات و دیگری احکام وقوانین الهی که از جانب خدا معلوم و معین گردیدهاست. دیگر مفسر شیعی، سید محمد حسین طباطبایی، در کتاب ''تفسیر المیزان'' همین نظر را ذکر میکند و معنای دوم را با مفهوم آیه مناسبتر میداند. همچنین او قیّمه را از ریشه کلمه یعنی قیام به امر خیر، حفظ مصلحت و تضمین سعادت میداند که در اینجا صفت واقع شدهاست. به این ترتیب، کتابهای آسمانی قیّم و برپادارنده جوامع انسانها هستند و با آوردن احکام و مقررات الهی مصالح بشر را حفظ میکنند.<ref name=":3"/> برای قیّمه معانی دیگری چون صاف و مستقیم، محکم و پابرجا یا ارزشمند و پر بها نیز گزارش شدهاست.<ref name=":7"/>
=== آیه چهارم ===
خط ۴۲:
=== آیه پنجم ===
مرجع ضمیر واو فعل «مااُمِرُوا» جمله «الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین» است که میرساند همچنان اهل کتاب و مشرکان عرب مخاطب آیه هستند. بنا به گزارش طباطبایی این آیه به دستورات آیین جدید (اسلام) که شامل عبادت خدا، اخلاص در دین، میانهروی و حفظ اعتدال، برپاداشتن نماز و پرداخت زکات است، اشاره دارد. نظر او دربارهٔ «یقیموا الصلاة و یؤتوا الزکاة» این است که این جمله از باب ذکر خاص بعد ازعام یا ذکر جزء بعد از کل آمدهاست و نشان میدهد که گوینده به آن توجه خاصتری داشتهاست. چرا که بعد از دستور کلی به عبادت خداوند از دو رکن مهم آن نام میبرد و به هر دو جنبه فردی و اجتماعی عبادات اشاره نمودهاست.<ref name=":3"/> در خصوص این آیه مکارم شیرازی معتقد است که اهل کتاب مورد ملامت و سرزنش قرار گرفتهاند و منظور از «مااُمِرُوا» این است که دستور به توحید و نماز و زکات امر جدیدی نیست و اینها مسائل ثابتی هستند ولی آنان در گذشته وفادار و عامل به این دستورات نبودهاند. او در ادامه معنای دیگری را هم مطرح میکند که با نظر طباطبایی یکسان است و آن را مناسبتر میداند. چرا که در آیه قبل سخن از اختلاف اهل کتاب در پذیرش دین جدید (اسلام) بود و این آیه همچنان ناظر به آن مطلب است.همچنین جمله «وماامروا» جمله حالیه یا استینافیه است و لام در «لیعبدوا» بنا به قول مکارم شیرازی لام غرض است.منظور از آن هم نتیجه ایست که به بندگان برمیگردد نه به خداوند.<ref name=":7"/>
در باره جمله و ماامروا
«ذلک دین القیمه» : به گزارش مکارم شیرازی مفسر شیعی، دین به مجموعه آیین و شریعت گفته میشود. اشاره به توحید و نماز و زکات هم نشانگر این مطلب است که این موارد اصول ثابت و پابرجای همه دینهای الهی هستند و در فطرت انسان ریشه دارند. سرنوشت انسان با پذیرش توحید تعیین میگردد، با اقامه نماز از خالق خویش شکرگزاری میکند و با پرداخت زکات هم به کمک انسانهای محروم و تهیدست میشتابد و روحیه انسان دوستی و ارتباط او با دیگر انسانها تحکیم میگردد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ برگزیده تفسیر نمونه؛ تحقیق احمد علی بابایی؛ ج ۵ ؛ ص۵۵۳ ؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه؛ چاپ دهم( ۱۳۸۰ش)؛ شابک:۳-۰۴۵-۴۴۰-۹۶۴. </ref>
=== آیه ششم ===
آیات پایانی سوره با معرفی دو گروه کافران و مؤمنان با تعبیر شرّ البریّه (بدترین خلق) و خیر البریّه (بهترین خلق) نتیجه انتخاب انسانها در مسیر هدایت را ترسیم میکند. سرانجام دردناک و همراه با خواری برای کافران و فرجام خوش همراه با سعادت و عزت برای مؤمنان با کلمه خالدین درآیه مورد تأکید قرار گرفتهاست و نشاندهنده دوام و ابدی بودن عذابها و پاداشهای جهان آخرت است. انحصار بدی و خوبی در کافران و مؤمنان با آوردن ضمیر «هُمْ» در هر دو آیه ذکر شدهاست. از نکات مهم دیگر در این آیات انتهایی سوره، لحن خطاب و کلام خداوند است که لحنی توأم با تهدید و انذار نسبت به کافران و وعده به مؤمنان است.<ref name=":3"/>
ابن منظور برای ریشه کلمه «بریّه»دو احتمال را گفته است: یا از بَرَأ یعنی خَلق و یا از بَری یعنی خاک گرفته شده است،<ref>{{یادکرد وب|عنوان=لسان العرب - ابن منظور - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/40707/1/31/%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%87|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2021-09-20|کد زبان=fa}}</ref> بنابراین معنایش در احتمال اول مخلوق و آفریده خداوند است و در احتمال دوم به معنی مخلوقی که از خاک ایجاد شده است.<ref name=":10" />
=== آیه هفتم ===
در این آیه گروه دوم، یعنی آنهایی که ایمان به خداوند و پیامبرش آوردند و به اعمال صالح و نیک پرداختند با عبارت «اولئک خیر البریّه» مورد تکریم و تعظیم خداوند قرار میگیرند. این تعبیر که در ظاهر کلام به صورت مطلق و بدون استثناء بیان شده است؛ مقام بالای آنها را نشان میدهد که حتی از فرشتگان برتر و بالاتر هستند. آیات «و لقد کرمنا بنی آدم» و سجود ملائکه بر انسان نیز موید این موضوع هستند که به ترتیب در آیه ۷۰ سوره اسراء و همچنین آیه ۳۴ سوره بقره آمده اند.<ref name=":11">مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ج ۲۷ ؛ ص ۲۰۹ ؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه؛ چاپ هیجدهم (۱۳۷۷ ش).</ref>
=== آیه هشتم ===
آیه آخر سوره که به شرح پاداش مومنان میپردازد دارای چندین نکته مهم میباشد. آمدن کلماتی در آیه که تاکید بسیار بر استقرار و دوام این پاداشها را میرساند اولین نکته این آیه است. کلمات عَدن، خالدین و ابداً همگی بشارت جاودانگی در جهان آخرت را برای مومنان بیان میدارد و آن را تثبیت و مسجل میکند.<ref>محمدحسین، طباطبایی؛ تفسیر المیزان؛ ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی؛ ج ۴۰ ؛ ص۳۴۳ ؛ تهران، کانون انتشارات محمدی؛ چاپ دوم(۱۳۶۲ ش).</ref> نکته دیگر که مکارم شیرازی در ''تفسیرنمونه'' آن را گزارش میدهد اینست که خداوند باغهای بهشت جاویدان را برای بهرهمندی جسم انسانهای مومن در آنجا فراهم کرده است. رضایت و خوشنودی خداوند از مومنان هم نعمت مخصوصی است برای لذت روح آنان.<ref name=":11" /> بنا به نظر شیخ طوسی پاداش و جزای مومنان به خاطر ایمان و طاعات آنان است. رضایت در این آیه دو سویه دارد. رضایت خدا از مومنان به خاطر کارهای نیک و اعمال شایستهشان است. مومنان نیز برای برخورداری از نعمتها و ثوابهایی که خدا به آنان بخشیده است، از خالق و معبود خویش راضی و خورسندند.<ref name=":9" />
== فضیلت قرائت ==
|