کاربر:جهان بینش140/صفحه تمرین ۳: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
افزودن محتوا و تکمیل منابع
گسترش لید و افزودن پیوندهاو منابع
خط ۱:
== بیّنه ==
'''بیّنه''' نود و هشتمین سوره [[قرآن]]، از سوره‌های [[سوره مدنی|مدنی]] آن و دارای ۸ [[آیه]] است. بنا به روایت [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] پیش از سوره «[[طلاق (سوره)|طلاق]]» و پس از سوره «[[حشر (سوره)|حشر]]» نازل شده است. «'''بیّنه'''»، «'''لم یکن'''»، «'''اهل الکتاب'''» «'''منفکّین'''» و «'''قیّمه'''» از نامهای معروف این [[سوره]] می‌باشد. تعداد آیاتش را در نزد بصریان ۹ آیه و در نزد سایر قراء ۸ آیه گزارش کرده‌اند. در [[سوره مکی|مکی]] یا مدنی بودن سوره در میان مفسران اختلاف است، ولی احتمال مدنی بودن آن به جهت سیاق آیات نزدیک‌تر است. نزول سوره بینه را در سال سوم یا چهارم [[هجری]] و پیش از [[غزوه بنی‌نضیر|غزوه بنی نضیر]]<nowiki/>گزارش کرده‌اند. برای این سوره شان نزولی گفته نشده است و تنها در منابع تفسیری [[اهل سنت]] و [[شیعه]] روایاتی نقل شده‌اند که مصداق «خیر البریّه» را از زبان رسول خدا، [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابیطالب]] و شیعیان او گزارش کرده‌اند. کلمه بیّنه که در این سوره دو بار تکرار شده است، به معنای حجت و دلیل آشکار گفته‌اند. اکثر مفسران اهل سنت و شیعه مصداق بیّنه را وجود [[پیامبر]] اسلام می‌دانند. سوره بینه به معرفی دو دسته از [[کفار]] آغاز می‌شود. گروهی از آنان اهل کتابند که منظور پیروان [[دین|ادیان]] پیش از اسلام یعنی [[یهودیان|یهودی]] و [[مسیحیت]] است و گروه دوم مشرکین عرب که برای خداوند شریک قائل بودند و [[بت‌پرستی|بت]] می‌پرستیدند. همچنین در این سوره به جهانی بودن [[رسول|رسالت]] محمد اشاره شده است که در کتابهای آسمانی پیشین ([[تورات]] و [[انجیل]]) از آن خبر داده شده بود. پیش از آمدن محمد [[اهل کتاب]] در انتظار پیامبر موعود به سر می‌بردند اما با اعلام رسالت پیامبر اسلام گروهی از آنان برای حفظ منافع خودشان از محمد رویگردان شدند. در بخش دیگری از سوره دو دسته از انسانها با عنوان «شر البریّه» و «خیر البریّه» معرفی می‌شوند که از موضعگیری اهل کتاب و مشرکین در برابر [[اسلام]] خبر می‌دهد. این سوره با ذکر پاداش‌ها و نعمتهای جاودان [[رستاخیز|جهان آخرت]] که برای مومنان سعادتمند فراهم شده است، به پایان می‌رسد. بنا به گزارش روایتی که به فضیلت قرائت سوره بینه اختصاص دارد؛ خواننده این سوره دچار [[شرک (دین)|شرک]] نمی‌گردد و در دین محمد ثابت قدم و محکم می‌ماند و در قیامت مومن محشور می‌شود.
'''بیّنه''' نود و هشتمین سوره قرآن، از سوره‌های مدنی آن و دارای ۸ آیه است. برطبق ترتیب نزول مبنی بر روایت ابن‌عباس، یکصدمین سوره قرآن، پیش از «سوره طلاق» و پس از «سوره حشر» نازل شده‌است.<ref>معرفت، محمدهادی؛ علوم قرآنی، ص 79؛ قم، موسسه فرهنگی تمهید؛ چاپ پانزدهم(۱۳۹۲ ش) شابک:۳-۰۶۳-۳۳۰-۹۶۴.</ref> سوره بینه به معرفی دو دسته از کفار اشاره دارد. گروهی از آنان اهل کتابند که منظور پیروان ادیان پیش از اسلام یعنی یهودی و مسیحیت است و گروه دوم مشرکین عرب که برای خداوند شریک قائل بودند.
 
== نام‌ها ==
خط ۶:
 
== نزول ==
محل نزول این سوره از موارد اختلافی میان مفسران است. [[ابن عطیه اندلسی|ابن عطیه]] مفسر و محدث مالکی، مکی بودنِ سوره را بر طبق نظر جمهور مفسران قول مشهور می‌داند. اما [[قرطبی]] قول ابن‌عباس و قول مشهور را به نزول در [[مدینه]] و مکی بودن سوره را به یحیی بن سلام نسبت داده‌است.<ref name=":2">{{یادکرد وب|عنوان=التحریر والتنویر - ابن عاشور - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=http://lib.eshia.ir/41675/30/467|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2021-09-15|کد زبان=fa}}</ref> همچنین [[ابوحیان اندلسی]] سنی مذهب و [[آلوسی]] و [[جلال‌الدین سیوطی|سیوطی]] از قرآن شناسان اهل سنت، مکان نزولش را در [[مکه]] می‌دانند.<ref name=":1"/> بنا به نظر [[سید محمدحسین طباطبایی|طباطبایی]] مفسر شیعی، مفاهیم سوره هم با مدنی بودن سازگار است و هم با مکی بودن. اگر چه این سوره از نظر سیاق آیات به سوره‌های مدنی شباهت دارد.<ref name=":3"/> براساس نقل [[محمد الطاهر بن عاشور|ابن عاشور]] در کتاب تفسیرش سال نزول سوره بینه پیش از غزوه بنی نضیر _ درحدود آخر سال سوم یا ابتدای سال چهارم هجری _ واقع شده‌است.<ref name=":2"/> در منابع اسباب النزول، برای نزول سوره بینه علتی را گزارش نکرده‌اند. تنها در کتابهای تفسیری اهل سنت و شیعه در مورد آیه هفتم آن روایاتی نقل شده‌است که حاکی از نزول آیه در شأن علی بن ابیطالب و شیعیان او می‌باشد. طبری،[[محمد بن جریر طبری|طبری]]، [[حاکم حسکانی]] و سیوطی از مفسران اهل سنت و [[شیخ یوسف بحرانی|بحرانی]] مفسر شیعی این روایات را گزارش نموده‌اند.<ref name=":1">{{یادکرد وب|عنوان=دانشنامه بزرگ اسلامی - مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=http://lib.eshia.ir/23022/13/5413/خیر_البریه|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2021-09-11|کد زبان=fa}}</ref>
 
== محتوا و ساختار سوره ==
خط ۱۷:
 
=== محتوا ===
سوره بینه مشتمل بر ۹۴ [[واژه|کلمه]] و ۳۹۹ [[حرف (زبان‌شناسی)|حرف]] است.<ref name=":1"/> <ref>امین، نصرت بیگم؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن؛ ج ۱۵؛ ص۲۱۰؛ اصفهان، گلبهار (بی تا).</ref> برطبق ترتیب نزول مبنی بر روایت ابن‌عباس، یکصدمین سوره قرآن، پیش از «سوره طلاق» و پس از «سوره حشر» نازل شده‌است.<ref>معرفت، محمدهادی؛ علوم قرآنی، ص 79؛ قم، موسسه فرهنگی تمهید؛ چاپ پانزدهم(۱۳۹۲ ش) شابک:۳-۰۶۳-۳۳۰-۹۶۴.</ref> این سوره شامل ۸ آیه می‌باشد. اگر چه دررابطه با تعداد آیات، یک مورد اختلافی در تفاسیر اهل سنت مشاهده می‌شود. بدین صورت که قراء اهل [[بصره]] تعداد آیات سوره را ۹ آیه به حساب می‌آورند. آنان در آیه پنجم بر «مخلصین له الدین» وقف می‌کنند و این بر خلاف قرائت مشهور سایر قراء است که پایان این آیه را «دین القیمه» دانسته‌اند. در نتیجه عدد آیات سوره در نزد سایر قراء ۸ آیه است.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=تفسیراحسن‌الحدیث - قرشی، سید علی‌اکبر - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/10523/12/305|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2021-09-16|کد زبان=fa}}</ref>
 
سیوطی مفسر سنی مذهب، معتقد است که بین این سوره و سوره قبل از آن ([[قدر (سوره)|قدر]]) ارتباط تعلیلی برقرار است؛ سوره قدر به نزول قرآن اشاره دارد و سوره بینه به علت نزول آن می‌پردازد.<ref name=":0"/> [[شیخ طبرسی|طبرسی]] مفسر شیعه مذهب،نیز معتقد است که در سوره قدر به حجت بودن قرآن اشاره می‌شود و نزول سوره بینه، بیانگر این نکته است که خداوند هرگز مردم را بدون حجت و راهنما رها نمی‌کند.<ref>طبرسی، فضل بن حسن؛ ترجمه مجمع البیان؛ علی بیستونی؛ ج ۲۷ ؛ ص ۲۰۸ ؛ مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی؛بی تا.</ref> همچنین سیوطی و آلوسی و مراغی ازمفسران اهل سنت، بر این مطلب اتفاق نظر دارند که سوره بینه با [[سوره زلزال]] (سوره بعدی) نیز ارتباط معنایی دارد. به این ترتیب که مفاهیم سوره بینه به دسته‌بندی افراد به نیکان و بدان و فرجام کار آنان توجه ویژه‌ای دارد و سوره زلزال ضمن بیان زلزله عظیم و افشاگری زمین _ از علائم ظهور قیامت _ به تحقق یافتن همان وعده و وعیدهای [[خداوند]] در جهان آخرت تأکید کرده‌است.<ref name=":1"/>
 
== تفسیر ==
نزول این سوره بیانگر اتمام حجت خداوند به واسطه رسالت جهانی محمد بر اهل کتاب و مشرکین است. طباطبایی مفسر شیعی، معتقد است که خداوند با تمام مردم اتمام حجت کرده است. در حقیقت او با بیان آیات این سوره به همگان اعلام می‌دارد که [[نبوت]] محمد و آیین جدید اسلام در راستای سنت هدایت صورت گرفته است. سنت هدایت در چندین آیه دیگر قرآن نیز آمده‌است: «انّا هدیناه السبیل امّا شاکراً و امّا کَفوراً» انسان/۳ و «انّا ارسلناک بالحق بشیراً و نذیراً و اِن مِن اُمّة الّا خَلا فیها نذیر» فاطر /۲۴. برطبق این سنت الهی، خداوند برای هدایت و راهنمایی بشر، رسولان و حجت‌های خویش را مبعوث می‌کند تا انسانها با پیروی از آنها و فرامین الهی به سعادت حقیقی برسند. <ref name=":3">محمدحسین، طباطبایی؛ تفسیر المیزان؛ ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی؛ ج ۴۰؛ ص۳۳۴؛ تهران، کانون انتشارات محمدی؛ چاپ دوم(۱۳۶۲ ش).</ref>
 
=== آیه اول ===
[[واحدی نیشابوری]] مفسر سنی، این آیه را از لحاظ نظم و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] یکی از سخت‌ترین آیات قرآن دانسته ولی برای آن توضیحی بیان نکرده‌است.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=التفسیر البسیط - الواحدی - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=http://lib.efatwa.ir/47017/24/208|وبگاه=lib.efatwa.ir|بازبینی=2021-09-16|کد زبان=fa}}</ref><ref name=":5">{{یادکرد وب|عنوان=تفسیر روح المعانی - الألوسی، شهاب الدین - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/41932/15/426|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2021-09-17|کد زبان=fa}}</ref> در ابتدای این سوره خداوند به وضعیت و ادعای اهل کتاب (یهود و نصاری) و مشرکین پیش از ظهور اسلام اشاره دارد. به اعتقاد [[فخر رازی]] منظور از بینهبیّنه پیامبر اسلام است. اما مقصود خداوند از منفکینمنفکّین چیست؟ و اینکه اهل کتاب و مشرکین تا پیش از آمدن بینهبیّنه از چه چیزی جدا نمی‌شدند؟ به بررسی چندین احتمال می‌پردازد. او در احتمال اولش منظور خداخداوند از منفکینمنفکّین را در این آیه کفر دانسته‌است؛ یعنی آنان از دین خودشان دست بردار نبودند و این کفر نیز تا آمدن پیامبر ادامه داشته‌است. همچنین به نظر او در آیه اول خداوند از حال کفار و مشرکین خبر می‌دهد و در آیه چهارم به این واقعیت اشاره صریح می‌کند که آنان بعد از آمدن دلیل روشن و آشکار به سویشان و بر خلاف آنچه ادعا داشتند، باز هم ایمان نیاوردند و با پیامبر اسلام به دشمنی و مخالفت پرداختند. برداشت دیگر او از منفکینمنفکّین این است که اهل کتاب پیوسته از مناقب و فضائل و بشارتهای آمدن پیامبر موعود سخن می‌گفتند و در انتظار آمدنش به سر می‌بردند ولی هنگامی که محمد رسالت خویش را اعلام کرد؛ عده‌ای از آنها از او روی برگرداندند و گروهی هم به او ایمان آوردند. احتمال دیگری که او از معنای منفکینمنفکّین در ارتباط با آیه اول و چهارم عنوان می‌کند این است که پیش از آمدن حجت و بینّهبیّنه خدا، اهل کتاب هیچ تردیدی درکفرشان و باقی ماندن در آیین خویش نداشتند اما وقتی که با پیامبری محمد و معجزه او _قرآن_ روبرو شدند، در اینکه بر دین و عقاید سابقشان باقی بمانند یا دین دیگری را برگزینند به حیرت و شک افتادند.<ref name=":6">{{یادکرد وب|عنوان=تفسیر الرازی - الرازی، فخر الدین - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/15387/32/39|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2021-09-16|کد زبان=fa}}</ref>
 
برطبق گزارش مفسران «مِنْ» در عبارت «لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین» مِن بیانیه است و اشاره دارد به اینکه منظور از کفار دو دسته آنهاست، یکی اهل کتاب که بر آیین یهودیت و مسیحیت بودند و گروه دیگر مشرکینی که برای خدا شریک قائل بودند و بتهابت‌ها را می‌پرستیدند.<ref>امین، نصرت بیگم؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن؛ ج ۱۵؛ صص ۲۱۲ و ۲۱۳؛ اصفهان، گلبهار (بی تا).</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=التحرير والتنوير - ابن عاشور - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/41675/30/475|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2021-09-21|کد زبان=fa}}</ref><ref name=":10" />
 
طبرسی مفسر شیعی، در ''[[تفسیر مجمع‌البیان|مجمع البیان]]'' در معنای کلمه «بینّه» آورده‌است: حجت و دلیل آشکاری که به وسیله آن حق را از باطل تشخیص دهند. در اینجا با توجه به مفهوم آیه دلالت بر پیامبر اسلام دارد.<ref name=":8">طبرسی، فضل بن الحسن؛ مجمع البیان؛ ج ۲۷، ص ۲۱۱، تهران، انتشارات فراهانی؛ چاپ دوم(۱۳۵۹).</ref> همو در معنای انفکاک (منفکّین) می‌گوید: جدایی و انفصالی که از اتصالی سخت و شدید بوده باشد. و بیشترین استفاده از این لغت در حال نفی است. مانند اینکه گفته می‌شود مَاانْفَّکَ یعنی به خاطر شدت نزدیکی و اتصال جدا نشد.<ref name=":8"/><ref name=":9">طوسی، محمد بن حسن؛ تفسیر التبیان؛ تحقیق احمد قصیر العاملی ؛ ج ۱۰ ؛ ص۳۸۸؛ النجف الاشرف، مکتبة الامین؛ بی تا. </ref>
 
=== آیه دوم و سوم ===
از نظر اغلب مفسران عبارت «رسول من الله» بدل از بینّه است.<ref name=":5"/><ref name=":6"/><ref name=":4"/><ref>بهرام پور، ابوالفضل؛ نسیم حیات؛ ج۳۰؛ ص ۱۹۲؛ قم، انتشارات هجرت؛ چاپ سیزدهم (۱۳۸۱)؛ شابک:۶-۲۲-۵۸۷۵-۹۶۴.</ref><ref>محمود بن عمر، زمخشری؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل؛ ج ۴؛ ص ۷۸۲؛ بیروت دارالکتاب العربی(۱۴۰۷ ق).</ref> برای مصداق رسول در آیه سه احتمال را شمرده‌اند. منظور شخص محمد است که فرستاده‌ای از جانب خداوند است، یا مراد از رسول معجزه او (قرآن) است و در احتمال سوم منظور [[جبرئیل]] می‌باشد که قرآن را بر پیامبر می‌خواند.<ref name=":4">کاشانی، ملا فتح‌الله؛ منهج الصادقین؛ ج ۱۰؛ ص ۳۱۱؛ تهران، انتشارات اسلامیه؛ چاپ پنجم(۱۳۷۸)؛ شابک:۳-۰۶۴-۴۸۱-۹۶۴.</ref>
 
مهمترین بخش آیه دوم، عبارت «یَتْلُوا صُحُفًا مُطَهَّرَةً» هست که صاحبنظران حوزه تفسیر قرآن اقوال مختلفی را در کتابهایشان گزارش کرده‌اند و هر یک به دنبال معنا و مفهومی قابل قبول برای این عبارت بوده‌اند. به طوریکه ۹ دیدگاه گوناگون در اینباره ارائه گردیده‌است.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=بررسی تطبیقی تفاسیر "صحفا مطهره" در آیه دوم سوره بینه|نشانی=http://ensani.ir/fa/article/422021/بررسی-تطبیقی-تفاسیر-صحفا-مطهره-در-آیه-دوم-سوره-بینه|وبگاه=پرتال جامع علوم انسانی|بازبینی=2021-09-17|کد زبان=fa}}</ref> «صُحُف»جمع صَحیفه به معنای اوراق<ref name=":7" /> یا هر چیزی است که بر آن می‌نویسند.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ ص ۲۷۵.</ref> چه کاغذ باشد چه غیر از آن مانند لوح‌های سنگی یا فلزی و …<ref name=":3" /> تفاسیری که بیشتر معنای [[لغت|لغوی]] «صُحُف» را مد نظر داشته‌اند، مقصود از آن را کتاب به معنای عام گفته‌اند؛ بدون آنکه کتاب خاصی را در نظر داشته باشند. کلمه «مطهّره» را هم به معنی دور از باطل، دور از شرک، مطهر و پاک از پلیدی و کفر تفسیر نموده‌اند.<ref>سید قطب، ابراهیم حسین الشاربی؛ فی ظلال القرآن؛ ج ۶؛ ص ۳۹۴۸؛ بیروت، دارالشروق؛ چاپ ۱۷ -(۱۴۱۲ق).</ref><ref>طبرسی، فضل بن حسن؛ تفسیر جوامع الجامع؛ ج ۴؛ ص ۵۲۱؛ قم مرکز مدیریت حوزه علمیه قم؛ (۱۴۱۲ ق).</ref><ref name=":12">مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ج ۲۷؛ ص ۱۹۹؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه چاپ ۱۰- (۱۳۷۱ ش).</ref> ثعلبی،[[ابواسحاق احمد ثعلبی|ثعلبی]]، مقاتل، زمخشری،[[جارالله زمخشری|زمخشری]]، نووی و [[سید قطب]] سنی مذهب، طبرسی و [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] شیعی، جزو مفسرانِ این دسته از تفاسیر لغوی هستند.<ref>مقاتل بن سلیمان؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان؛ ج ۴؛ ص ۷۷۹؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی (۱۴۲۳ ق).</ref><ref>ثعلبی، احمد بن محمد؛ الکشف و البیان؛ به تحقیق ابی محمد بن عاشور؛ ج ۱۰؛ ص ۲۶۰و ۲۶۱؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی (۱۴۲۲ ق).</ref><ref>زمخشری، محمود بن عمر؛ الکشاف عن غوامض التنزیل؛ ج۴؛ ص ۷۸۲؛ بیروت، دارالکتاب العربی(۱۴۰۷ ق).</ref><ref>نووی، محمد بن عمر؛ مراح لبید لکشف معنی القرآن المجید؛ به تصحیح محمد امین ناوی؛ ج ۲؛ ص۶۵۳؛ بیروت، دار الکتب العلمیه (1417 ق).</ref> گروه دیگری از مفسران به معنای ظاهری الفاظ توجه کرده‌اند و ۳ معنا را برای «صحف» در نظر می‌گیرند. به معنای قرآن مکتوب و ملفوظ که توسط فخر رازی، طبری، سیوطی و [[محمد بن ابی‌حاتم|ابن ابی حاتم]] نقل شده‌است.<ref>فخر رازی، محمد بن عمر؛ مفاتیح الغیب؛ ج ۳۲؛ ص ۲۴۰؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ طبعه الثالثه (۱۴۲۰ ق).</ref><ref>طبری، محمد بن جریر؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ محقق احمد محمد شاکر؛ ج ۲۴؛ ص ۵۴۰؛ مؤسسه الرساله؛ طبعه الاولی(۱۴۲۰ ق).</ref><ref>سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر؛ الدر المنثور فی تفسیر بالماثور؛ ج ۸؛ ص ۵۸۸؛ بیروت، دارالفکر.</ref><ref>ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد؛ تفسیر القرآن العظیم؛ به تحقیق السعدمحمد طیب؛ ج ۱۰؛ ص ۳۱۶؛ ریاض، مکتبه نزار مصطفی الباز (۱۴۱۹ ق).</ref>ماتریدی،[[ابومنصور ماتریدی|ماتریدی]]، [[ابوالحسن ماوردی|ماوردی]] و [[بانو امین]] در ''مخزن العرفان'' هم منظور از این کلمه را کتابهای آسمانی پیشین دانسته‌اند.<ref>ماتریدی، محمد بن محمد؛ تاویلات اهل السنه؛ محقق مجدی باسلوم؛ ج۱۰؛ ص ۵۸۹؛ بیروت، دار الکتب العلمیه (1426 ق).</ref><ref>ماوردی، علی بن محمد؛ النکت و العیون (تفسیر الماوردی) ج۶؛ ص ۳۱۶؛ بیروت، دارالکتب العلمیه (بی تا).</ref><ref>امین، نصرت بیگم؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن؛ ج ۱۵؛ صص ۲۱۲ و ۲۱۳؛ اصفهان، گلبهار (بی تا).</ref> سید محمد حسین طباطبایی و [[سید علی‌اکبر قریشی|سید علی اکبر قرشی]] و عباس سید کریمی کلمه صحف را به اجزای قرآن تفسیر کرده‌اند.<ref>طباطبایی، محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ۲۰؛ ص۳۳۷، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات(۱۴۱۷ ق).</ref><ref>قرشی، سید علی اکبر؛ تفسیر احسن الحدیث؛ ج ۱۲؛ ص ۳۱۰؛ تهران، بنیاد بعثت؛ چاپ دوم (۱۳۷۴ ش).</ref><ref>سید کریمی حسینی، عباس؛ تفسیر علیین؛ ص۵۹۹؛ قم، اسوه (1382 ش).</ref> در دیدگاه تفسیری باطنی و عرفانی از قرآن، پنج معنای باطنی گزارش شده‌است که عبارت است از: لوح محفوظ،<ref>طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج ۱۰؛ ص ۲۶۷؛ بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات؛ طبعة الاولی (۱۴۱۵ ق).</ref> نفوس سماوی،<ref>ابن عربی، محی الدین؛ تفسیر ابن عربی؛ به تحقیق شیخ عبدالوارث محمد علی؛ ج ۲؛ ص ۴۱۹؛ بیروت، دارالکتب العلمیه؛ طبعة الاولی(۱۴۱۵ ق).</ref> قرآنی در آسمان<ref>ابن کثیر، اسماعیل بن عمر؛ تفسیر القرآن العظیم؛ به تحقیق محمد حسین شمس الدین؛ ج ۸؛ ص ۴۳۸؛ بیروت، دارالکتب العلمیه؛ طبعة الاولی (۱۴۲۲ ق).</ref><ref>فیض کاشانی، محسن؛ تفسیر الصافی؛ ج ۵؛ ص ۳۵۴؛ تهران، مکتبه الصدر؛ طبعة الثانیة (۱۴۱۶ ق).</ref>قلب پیامبر اسلام<ref>ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ تحقیق عبدالرزاق مهدی؛ ج ۴؛ ص ۴۷۵؛ بیروت، دارالکتاب العربی؛ الطبعة الاولی (۱۴۲۲ ق).</ref><ref name=":10">میبدی، ابوالفضل رشید الدین؛ کشف الاسرار و عُدّة الابرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)؛ ج ۱۰؛ ص ۵۷۰؛ تهران، امیر کبیر؛ چاپ دوم (۱۳۵۷ ش).</ref> و امامان شیعه.<ref>استرآبادی، علی؛ تاویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة؛ محقق حسین استاد ولی؛ ص ۸۰۰؛ قم، مؤسسه نشر الاسلامی(۱۴۰۹ ق).</ref><ref>بحرانی، هاشم بن سلیمان؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج ۵؛ ص ۷۱۸؛ قم، مؤسسه البعثه (۱۴۱۵ ق).</ref>
 
«یَتلُوا» تُلُوّ ،تِلْو و تلاوة به معنای تبعیت و از پی رفتن است. <ref>الشرتونی، سعید؛ اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد؛ ج ۱ ؛ ص ۷۹ ؛ قم، منشورات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی ( ۱۴۰۳ ق).</ref> متابعت گاهی به جسم، گاهی به پیروی در حکم است که در این حالت مصدرش تُلُوّ و ِتِلْو است. گاهی هم با خواندن و با تدّبر معنی است که مصدر آن تلاوة است. [[راغب اصفهانی]] تلاوت را مخصوص کتاب‌های آسمانی و الهی می‌داند که اخصّ از قرائت می‌باشد.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ ص ۷۵.</ref>
 
«فیها کُتُبٌ قَیِّمَةٌ»: به گفته مکارم شیرازی مفسر شیعی مذهب، این جمله در ادامه آیه قبل آمده‌است و اشاره دارد به محتوای آن کتابها و نوشته‌های آسمانی که از هر گونه انحراف و کجی و ناراستی و باطل در امان است.<ref name=":7"/> سپس با توجه به این مطلب، برای کلمه «کُتُب» هم دو معنا را ذکر کرده‌است: یکی به معنی مکتوبات و دیگری احکام وقوانین الهی که از جانب خدا معلوم و معین گردیده‌است. دیگر مفسر شیعی، سید محمد حسین طباطبایی، در کتاب ''[[تفسیر المیزان]]'' همین نظر را ذکر می‌کند و معنای دوم را با مفهوم آیه مناسب‌تر می‌داند. همچنین او قیّمه را از ریشه کلمه یعنی قیام به امر خیر، حفظ مصلحت و تضمین سعادت می‌داند که در اینجا [[صفت]] واقع شده‌است. به این ترتیب، کتاب‌های آسمانی قیّم و برپادارنده جوامع انسان‌ها هستند و با آوردن احکام و مقررات الهی مصالح بشر را حفظ می‌کنند.<ref name=":3"/> برای قیّمه معانی دیگری چون صاف و مستقیم، محکم و پابرجا یا ارزشمند و پر بها نیز گزارش شده‌است.<ref name=":7"/>
 
=== آیه چهارم ===
این آیه به عکس العمل اهل کتاب بعد از آمدن پیامبر موعود اشاره می‌کند که در میانشان اختلاف و دو دستگی ایجاد گردید. عده‌ای با دیدن دلیل روشن خداوند به [[فطرت]] الهی خویش بازگشتند و دین اسلام را برگزیدند. در حالیکه عده‌ای از آنان با اینکه حجت بر ایشان تمام شد و حق برایشان معلوم گردید، بر همان عقاید خویش باقی ماندند و از روی لجاجت و عناد با پیامبر اسلام به دشمنی برخاستند. در این آیه تنها از اهل کتاب نام برده شده‌است و این پرسش مطرح می‌شود که چرا مشرکین مخاطب این آیه نیستند؟ بنا به نظر طباطبایی مفسر شیعی، عبارت «اوتوا الکتاب» شامل مشرکین هم می‌شود. چرا که تعبیر اهل کتاب در زبان قرآن به یهود، نصاری، صائبان[[صابئه|صابئان]] و [[مجوس|مجوسیان]] یا تنها به یهود و نصاری گفته می‌شود. در صورتی که جمله «آنان که کتاب بر ایشان نازل شده» به نزول کتابهای آسمانی برای هدایت تمام انسانها از ابتدای خلقت تاکنون اشاره دارد و برای گروه یا دسته خاصی از مردم نبوده است. بنابراین مشرکین همچنان مخاطب آیات سوره قرار دارند.<ref>محمدحسین، طباطبایی؛ تفسیر المیزان؛ ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی؛ ج ۴۰ ؛ ص۳۳۹ ؛ تهران، کانون انتشارات محمدی؛ چاپ دوم(۱۳۶۲ ش).</ref> اما مکارم شیرازی درباره تغییر خطاب آیه دو احتمال را بیان می‌کند. او می‌گوید تغییر در خطاب آیه یا به این علت است که مشرکین عرب، اهل کتاب را عالم‌تر و آگاه‌تر از خود می‌دانستند و درحقیقت تابع اهل کتاب به حساب می‌آمدند. یا به این خاطر است که اهل کتاب از علما و دانشمندان محسوب می‌شدند و از سطح بالاتری نسبت به مشرکین برخوردار بودند، بنابراین مخالفت آنان ناپسندتر است و سزاوار سرزنش بیشتری هستند.<ref name=":7"/> [[ابوالفضل رشید الدین میبدی|میبدی]] در تفسیر ''[[کشف الاسرار و عدة الابرار]]'' گونه دیگری از ارتباط میان آیات این سوره را گزارش میکند. در این خصوص چنین آمده است که مضمون و حکم آیه از ابتدای سوره تا پایان آیه سوم، نسبت به آن دسته از اهل کتاب و مشرکین بود که بعد از آمدن پیامبر اسلام مسلمان شدند. حال آنکه از عبارت «و ما تفرق الذین... » تا آخر آیه چهارم، مضمون آیه در مورد گروهی از اهل کتاب است که با وجود اتمام حجت بر ایشان باز هم ایمان نیاوردند. لذا خداوند در آیه پنجم ضمن دعوت به پذیرش دین جدید و عمل به احکام و فرامین آن، بار دیگر یادآور می‌شود که اینها همان اصول و احکام ثابت و استواری هستند که پیش از آمدن دین اسلام در کتاب‌هایشان با آن آشنا بوده‌اند و به آن امر شده بودند.<ref>میبدی، ابوالفضل رشید الدین؛ کشف الاسرار و عُدّة الابرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)؛ ج ۱۰؛ ص ۵۷۱ ؛ تهران، امیر کبیر؛ چاپ دوم (۱۳۵۷ ش).</ref>
 
=== آیه پنجم ===
مرجع ضمیر واو فعل «مااُمِرُوا» جمله «الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین» است که می‌رساند همچنان اهل کتاب و مشرکان عرب مخاطب آیه هستند. بنا به گزارش طباطبایی این آیه به دستورات آیین جدید (اسلام) که شامل [[عبادت]] خدا، [[اخلاص در اسلام|اخلاص]] در دین، میانه‌روی و حفظ اعتدال، برپاداشتن [[نماز]] و پرداخت [[زکات]] است، اشاره دارد. نظر او دربارهٔ «یقیموا الصلاة و یؤتوا الزکاة» این است که این جمله از باب ذکر خاص بعد ازعام یا ذکر جزء بعد از کل آمده‌است و نشان می‌دهد که گوینده به آن توجه خاصتری داشته‌است. چرا که بعد از دستور کلی به عبادت خداوند از دو رکن مهم آن نام می‌برد و به هر دو جنبه فردی و اجتماعی عبادات اشاره نموده‌است.<ref name=":3"/> در خصوص این آیه مکارم شیرازی معتقد است که اهل کتاب مورد ملامت و سرزنش قرار گرفته‌اند و منظور از «مااُمِرُوا» این است که دستور به توحید و نماز و زکات امر جدیدی نیست و اینها مسائل ثابتی هستند ولی آنان در گذشته وفادار و عامل به این دستورات نبوده‌اند. او در ادامه معنای دیگری را هم مطرح می‌کند که با نظر طباطبایی یکسان است و آن را مناسب‌تر می‌داند. چرا که در آیه قبل سخن از اختلاف اهل کتاب در پذیرش دین جدید (اسلام) بود و این آیه همچنان ناظر به آن مطلب است. همچنین جمله «و مااُمِروا» جمله حالیه یا استینافیه است و لام در «لِیَعبدوا» بنا به قول مکارم شیرازی لام غرض است و منظور از آن هم نتیجه ایست که به بندگان برمیگردد نه به خداوند.<ref name=":7"/>
 
در آیه مذکور از اهل کتاب درخواست شده است که از تمام دینها به سمت اسلام مایل شوند و به تمام پیامبران مومن باشند.<ref>طبرسی، فضل بن الحسن؛ مجمع البیان؛ ج ۲۷، ص ۲۱۵ ، تهران، انتشارات فراهانی؛ چاپ دوم(۱۳۵۹).</ref> راغب اصفهانی در ''[[المفردات في غريب القرآن|المفردات]]'' حَنیف را از حَنَف (بر وزن فرس) به معنای میل از ضلالت به استقامت می‌داند.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ ص ۱۳۳ .</ref> حنیف کسی است که بر دین راست ثابت باشدو جمع آن حنفاء است.<ref>طبرسی، فضل بن الحسن؛ مجمع البیان؛ ج ۲۷، ص ۲۱۱ ، تهران، انتشارات فراهانی؛ چاپ دوم(۱۳۵۹).</ref> از نظر [[مجدالدین بن اثیر|ابن اثیر]] حنیف کسی است که به دین اسلام مایل و در آن ثابت باشد.<ref>ابن اثیر، مجدالدین؛ النهایه فی غریب الحدیث و الاثر؛ تحقیق طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الطناحی؛ ج ۱؛ ص ۴۵۱ ؛ بیروت، المکتبه العلمیه( ۱۳۹۹ ق).</ref> سید علی اکبر قرشی نیز در ''قاموس قرآن'' بعد از بیان نظر ابن اثیر می‌نویسد این سخن حق است. چرا که حنیف صفت مشبهه و دلالت بر ثبوت دارد.<ref>قرشی، سید علی اکبر؛ قاموس قرآن؛ ج ۲ ؛ ص ۱۸۷ ؛ تهران، دار الکتب الاسلامیه؛چاپ دوازدهم ( ۱۳۸۷ ش)؛ شابک: ۴-۰۶۷-۴۴۰-۹۶۴.</ref>
 
«ذلک دین القیمه»: به گزارش مکارم شیرازی مفسر شیعی، دین به مجموعه آیین و [[شریعت]] گفته می‌شود. اشاره به توحید و نماز و زکات هم نشانگر این مطلب است که این موارد اصول ثابت و پابرجای همه دین‌های الهی هستند و در فطرت انسان ریشه دارند. سرنوشت انسان با پذیرش توحید تعیین می‌گردد، با اقامه نماز از خالق خویش شکرگزاری می‌کند و با پرداخت زکات به کمک انسانهایانسان‌های محروم و تهیدست می‌شتابد و روحیه انسان دوستی و ارتباط او با دیگر انسانها تحکیم می‌گردد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ برگزیده تفسیر نمونه؛ تحقیق احمد علی بابایی؛ ج ۵ ؛ ص۵۵۳ ؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه؛ چاپ دهم( ۱۳۸۰ش)؛ شابک:۳-۰۴۵-۴۴۰-۹۶۴. </ref>
 
=== آیه ششم ===
آیات پایانی سوره با معرفی دو گروه کافران و مؤمنان با تعبیر شرّ البریّه (بدترین خلق) و خیر البریّه (بهترین خلق) نتیجه انتخاب انسانها در مسیر هدایت را ترسیم می‌کند. سرانجام دردناک و همراه با خواری برای کافران و فرجام خوش همراه با سعادت و عزت برای مؤمنان با کلمه خالدین درآیه مورد تأکید قرار گرفته‌است و نشاندهندهنشان‌دهنده دوام و ابدی بودن عذابهاعذاب‌ها و پاداشهایپاداش‌های جهان آخرت است. انحصار بدی و خوبی در کافران و مؤمنان با آوردن ضمیر «هُمْ» در هر دو آیه ذکر شده‌است. از نکات مهم دیگر در این آیات انتهایی سوره، لحن خطاب و کلام خداوند است که لحنی توأم با تهدید و انذار نسبت به کافران و وعده به مؤمنان است.<ref name=":3"/>
 
[[ابن منظور]] برای ریشه کلمه «بریّه»دو احتمال را گفته است: یا از بَرَأ یعنی خَلق و یا از بَری یعنی خاک گرفته شده است،<ref>{{یادکرد وب|عنوان=لسان العرب - ابن منظور - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/40707/1/31/%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%87|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2021-09-20|کد زبان=fa}}</ref> بنابراین معنایش در احتمال اول مخلوق و آفریده خداوند است و در احتمال دوم به معنی مخلوقی که از خاک ایجاد شده است.<ref name=":10" />
 
=== آیه هفتم ===
در این آیه گروه دوم، یعنی آنهایی که ایمان به خداوند و پیامبرش آوردند و به اعمال صالح و نیک پرداختند با عبارت «اولئک خیر البریّه» مورد تکریم و تعظیم خداوند قرار می‌گیرند. این تعبیر که در ظاهر کلام به صورت مطلق و بدون استثناء بیان شده است؛ مقام بالای آنها را نشان می‌دهد که حتی از فرشتگان برتر و بالاتر هستند. آیات «و لقد کرمناکَرّمنا بنی آدم» و سجود ملائکه بر انسان نیز موید این موضوع هستند که به ترتیب در آیه ۷۰ سوره اسراء و همچنین آیه ۳۴ سوره بقره آمده اند.<ref name=":11">مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ج ۲۷ ؛ ص ۲۰۹ ؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه؛ چاپ هیجدهم (۱۳۷۷ ش).</ref> ذیل آیه هفتم در منابع فریقین روایاتی گزارش شده است مبنی بر اینکه پیامبر اسلام در معرفی مصداق خیر البریّه علی بن ابیطالب و شیعیان او را نام برده است. از میان دانشمندان معروف اهل سنت که به نقل این روایات پرداخته‌اند می‌توان به خطیب خوارزمی در ''مناقب''؛ [[ابونعیم اصفهانی]] در ''کفایه الخصام''، [[ابن صباغ مالکی]] در ''[[فصول المهمه]]''<ref>المالکی، علی بن محمد بن احمد؛ الفصول المهمه فی معرفه الائمه؛ ج ۱ ؛ ص۵۷۳ ؛ قم، دارالحدیث؛ الطبعه الاولی( ۱۳۷۹ ش).</ref>، [[شوکانی]] در ''[[فتح القدیر]]''<ref>الشوکانی، محمد بن علی؛ فتح القدیرللشوکانی؛ ج ۵ ؛ ص۵۸۲ ؛ دمشق، دار ابن کثیر ؛الطبعه الاولی( ۱۴۱۴ ق).</ref>، [[سلیمان بن ابراهیم قندوزی|سلیمان قندوزی]] در ''[[ینابیع الموده]]'' <ref>القندوزی، سلیمان بن ابراهیم؛ ینابیع المده لذو القربی؛ ج ۲؛ ص ۴۵۲؛ دار الاسوه لطباعه و النشر.</ref>و آلوسی در ''[[روح‌المعانی|روح المعانی]]''<ref>آلوسی، شهاب الدین؛ روح المعانی؛ محقق علی عبد الباری عطیه ؛ج ۱۵ ؛ ص ۴۳۲ ؛ بیروت؛ دار الکتب العلمیه؛ طبعه الاولی ( ۱۴۱۵ ق).</ref> اشاره کرد. حاکم حسکانی از دانشمندان اهل سنت در کتاب ''[[شواهد التنزیل لقواعد التفضیل|شواهد التنزیل]]'' به بیش از بیست روایت اشاره می‌کندکه با اسناد مختلفی ذکر شده است. او روایتی از ابن عباس را گزارش می‌کند که به هنگام نزول آیه «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک خیر البریه» پیامبر به علی گفت: منظور از آیه تو و شیعیانت هستید که روز قیامت در حالیکه هم خدا از شما راضیست و هم شما از او؛ درعرصه محشر وارد می‌شوید.<ref>حاکم حسکانی، عبید الله بن عبد الله؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ ج ۲ ؛ صص ۴۷۴ - ۴۵۹ ؛ موسسه الطبع و النشر.</ref> <ref>السیوطی، جلال الدین؛ الدر المنثور فی تفسیر بالماثور؛ ج ۸ ؛ ص ۵۸۹ ؛ بیروت ، دارالفکر.</ref> همچنین به گفته [[جابر بن عبدالله انصاری]] بعد از نزول این آیه هرگاه علی بن ابیطالب می‌آمد؛ یاران محمد می‌گفتند بهترین مخلوق خدا بعد از رسولش آمد. مکارم شیرازی این [[حدیث|احادیث]] را از احادیث معروف و مشهور میان مسلمانان می‌داند و معتقد است که از این روایات معلوم می‌شود کلمه شیعه از همان زمان محمد و به پیروان خاص علی بن ابیطالب گفته می‌شده است و در میان یاران و [[صحابه|اصحاب]] او به این نام معروف بوده‌اند.<ref name=":12" />
 
=== آیه هشتم ===
آیه آخر سوره که به شرح پاداش مومنانمؤمنان می‌پردازد دارای چندین نکته مهم می‌باشد. آمدن کلماتی در آیه که تاکید بسیار بر استقرار و دوام این پاداشهاپاداش‌ها را می‌رساند اولین نکته این آیه است. کلمات عَدن، خالدینخالِدین و ابداًاَبَداً همگی بشارت جاودانگی در جهان آخرت را برای مومنان بیان می‌دارد و آن را تثبیت و مسجل می‌کند.<ref>محمدحسین، طباطبایی؛ تفسیر المیزان؛ ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی؛ ج ۴۰ ؛ ص۳۴۳ ؛ تهران، کانون انتشارات محمدی؛ چاپ دوم(۱۳۶۲ ش).</ref> نکته دیگر که مکارم شیرازی در ''تفسیرنمونه[[تفسیر نمونه]]'' آن را گزارش می‌دهد اینست که خداوند باغهایباغ‌های بهشت جاویدان را برای بهره‌مندی جسم انسان‌های مومنمؤمن در آنجا فراهم کرده است. رضایت و خوشنودی خداوند از مومنانمؤمنان هم نعمت مخصوصی است برای لذت روح آنان.<ref name=":11" /> بنا به نظر [[شیخ طوسی]] پاداش و جزای مومنانمؤمنان به خاطر ایمان و طاعات آنان است. رضایت در این آیه دو سویه دارد. رضایت خدا از مومنانمؤمنان به خاطر کارهای نیک و اعمال شایسته‌شان است. مومنانمؤمنان نیز برای برخورداری از نعمتهانعمت‌ها و ثوابهاییثواب‌هایی که خداخداوند به آنان بخشیده است، از خالق و معبود خویش راضی و خورسندند.<ref name=":9" />
 
در پایان سوره بینه، جمله «ذلک لمن خشی ربّه» علامت بهشتیان و خیر البریهالبریّه معرفی می‌شود و بیان می‌دارد که نعمتهاینعمت‌های جاودان بهشتی برای مومنانیمؤمنانی است که از پروردگار خویش می‌ترسند.<ref name=":13">محمدحسین، طباطبایی؛ تفسیر المیزان؛ ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی؛ ج ۴۰؛ ص۳۴۴؛ تهران، کانون انتشارات محمدی؛ چاپ دوم(۱۳۶۲ ش).</ref> در معنی خشیت خشیت، آن را ترس شدید<ref>قرشی، سید علی اکبر؛ قاموس قرآن؛ ج۲ ؛ ص ۲۵۰؛ تهران، دار الکتب الاسلامیه؛چاپ دوازدهم ( ۱۳۸۷ ش)؛ شابک: ۴-۰۶۷-۴۴۰-۹۶۴.</ref> یا ترس همراه با تعظیم گفته‌اند وآن را شدیدتر از خوف دانسته‌اند.<ref>الشرتونی، سعید؛ اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد؛ ج ۱ ؛ ص ۲۷۷ ؛ قم، منشورات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی ( ۱۴۰۳ ق).</ref> تفاوت میان خوف و خشیت این است که خوف به هر گونه ترس و هراس گفته می‌شود ولی خشیت ترسی توامتوأم با تعظیم و احترام است. بنابر این مقام خشیت برتر از مقام خوف است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ج ۲۷؛ ص ۲۱۰؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه چاپ ۱۰- (۱۳۷۱ ش).</ref> طباطبایی درباره ارتباط این آیه و « انّما یخشی اللهَ مِن عباده العلماءُ» (فاطر/۲۸) معتقد است که داشتن علم به خداخداوند خشیت نسبت به او را به همراه می‌آورد و ایمان نیز در پی خشیت پدید می‌آید. به نظر او کسی که از خدا بترسد، در قلبش به ربوبیت و الوهیت او ایمان راسخ دارد واثرو اثر این ایمان و خشیت در ظاهر او، با پایبندی و انجام اعمال صالح و نیکو تجلی می‌یابد.<ref name=":13" />
 
== فضیلت قرائت ==
خط ۶۸:
 
=== حدیث از منابع شیعه ===
ابوبکر حضرمی از [[محمد باقر|محمدباقر]] (امام پنجم شیعیان) روایت کرده‌است: هر کس سوره بینهبیّنه را تلاوت کند، از شرک دور گردد و در دین محمد ثابت و محکم شود و در روز قیامت با ایمان محشور گردد و حسابرسی از او آسان باشد.<ref name=":4"/><ref>مدرسی، سید محمد تقی؛تفسیر هدایت؛ ج ۱۸ ؛ ص۲۴۳ ؛ مشهد، بنیادهای پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی؛ چاپ اول( ۱۳۷۷ ش).</ref>
 
== تجزیه و ترکیب ==