کلود دبوسی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ویژگی پیوندهای پیشنهادی: ۷ پیوند افزوده شد. |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳:
'''کلودآشیل دبوسی''' {{به فرانسوی|Claude-Achille Debussy}} [[آهنگساز]] فرانسوی در [[۲۲ اوت]] [[۱۸۶۲ (میلادی)|۱۸۶۲]] در [[سن ژرمن آن له]] زاده شد و در [[۲۵ مارس]] [[۱۹۱۸ (میلادی)|۱۹۱۸]] در [[پاریس]] از دنیا رفت.
دبوسی و [[مودست موسورگسکی]] را به وجود آورنده سبک [[دریافتگری]] (امپرسیونیسم) در موسیقی میدانند اما او خود (همچون [[موریس راول]]) از پذیرفتن آن ابا و پرهیز داشت. در هر حال او یکی از مؤثرترین آهنگسازان [[قرن بیستم]] است: Stuckenschmidt (موزیکولوگ آلمانی): «دبوسی اولین آهنگساز رادیکال عصر جدید است»<ref>{{یادکرد وب|عنوان=کلود دبوسی {{!}} زندگینامه (ظهور یک انقلابی) و زندگی نامه او|نشانی=https://iranmusicology.com/claude-debussy/|وبگاه=ایران موزیکولوژی|تاریخ=2021-04-22|بازبینی=2021-09-23|کد زبان=fa-IR}}</ref>.
== زندگی ==
دبوسی در خانوادهای متوسط به دنیا آمد، در سال ۱۸۷۲ وارد هنرستان موسیقی ([[کنسرواتوار]]) پاریس شد و به مدت ۱۲ سال در آنجا به فراگیری موسیقی پرداخت. در سال ۱۸۷۹، آموزگارش آنتونین مامونتل، با وجود اینکه از دبوسی چندان دل خوشی نداشت اما او را به نادژدا فن مک (حامی اسرارآمیز [[چایکوفسکی]]) که در جستجوی یک [[نوازنده پیانو]] بود، معرفی کرد؛ دبوسی همچنین به فرزندان او درس پیانو میداد و گاهی با خود او پیانوی چهار دست نیز مینواخت. سه بار اقامت بلند مدت در [[روسیه]] برای دبوسی فرصت بسیار خوب و مهمی بود تا فرهنگ موسیقی خود را پربارتر گرداند و نیز به او این امکان را داد تا با موسیقیدانان آن سرزمین آشنا گردد. در این میان او در هنرستان موسیقی به شاگردی گیرو درآمد. آموزگاری که شاگردانش را به اندیشیدن در هنر و تکنیکهای شخصیشان فرا میخواند؛ روشی که مورد ستایش دبوسی بود و این موجب شد که دوستی ژرفی میان او و آموزگارش برقرار گردد. در ۱۸۸۳ با «کانتات گلادیاتور» در مسابقه جایزه رم شرکت جست اما تنها جایزه دوم را از آن خود کرد، اما سال پس از آن با قطعه «کودک نابغه» موفق به دریافت جایزه رم گردید. اندکی بعد واکنش او به این پیروزی چنین بود: «... که مرا باور کنند یا نه، میتوانم بگویم که تمام شادی من از بین رفت… گرفتاریهایی که یک عنوان رسمی به همراه میآورد را به روشنی میدیدم و دانستم که دیگر آزاد نیستم.»
پس از یک دوره اقامت کوتاه در ویلا مدیسیس-چون سختگیریهای زندگی در آنجا برایش غیرقابل تحمل بود-ویلا را به قصد پاریس ترک کرد و در آنجا در پیوندی عاشقانه با دختری به نام گابریل دوپون که امور مالی دبوسی را به خوبی اداره میکرد و در دیدارهای پیوسته با دوست شاعرش [[استفان مالارمه]] روزگار را سپری میکرد. وی در ۱۸۸۸ برای نخستین بار به بایروت سفر کرد و سال پس از آن به آنجا سفری دوباره کرد، در بازگشت او «دیوانه وار» پیرو [[ریشارد واگنر]] شده بود. او سالها بعد با تندی زیادی از واگنر انتقاد میکرد. در سال ۱۸۸۹ و در [[نمایشگاه جهانی]] پاریس با موسیقی آسیای دور آشنا گردید، در همین سال به مطالعه اپرای بوریس گودونف اثر [[مودست موسورگسکی]] که [[سن سانس]] از روسیه آورده بود پرداخت که دریچههای تازهای در موسیقی را به رویش گشود. او اپرای رودریگ و شیمن را [[نیمه کاره]] رها کرد تا سالها بعد به دست [[ادیسون دنیسوف]] تکمیل و در سال ۱۹۹۳ در [[اپرا]]<nowiki/>ی لیون اجرا شود.
|