کلود دبوسی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶:
== زندگی ==
دبوسی در خانوادهای متوسط به دنیا آمد، پدر او مغازهدار و مادرش به خیاطی مشغول بود. در سال ۱۸۷۲ وارد هنرستان موسیقی ([[کنسرواتوار]]) پاریس شد و به مدت ۱۲ سال در آنجا به فراگیری موسیقی پرداخت. در سال ۱۸۷۹، آموزگارش آنتونین مامونتل، با وجود اینکه از دبوسی چندان دل خوشی نداشت اما او را به نادژدا فن مک (حامی اسرارآمیز [[چایکوفسکی]]) که در جستجوی یک [[نوازنده پیانو]] بود، معرفی کرد؛ دبوسی همچنین به فرزندان او درس پیانو میداد و گاهی با خود او پیانوی چهار دست نیز مینواخت<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Debussy, (Achille-)Claude|نشانی=https://www.oxfordmusiconline.com/grovemusic/view/10.1093/gmo/9781561592630.001.0001/omo-9781561592630-e-0000007353|وبگاه=Grove Music Online|بازبینی=2021-09-23|doi=10.1093/gmo/9781561592630.001.0001/omo-9781561592630-e-0000007353|کد زبان=en}}</ref>. سه بار اقامت بلند مدت در [[روسیه]] برای دبوسی فرصت بسیار خوب و مهمی بود تا فرهنگ موسیقی خود را پربارتر گرداند و نیز به او این امکان را داد تا با موسیقیدانان آن سرزمین آشنا گردد. در این میان او در هنرستان موسیقی به شاگردی گیرو درآمد. آموزگاری که شاگردانش را به اندیشیدن در هنر و تکنیکهای شخصیشان فرا میخواند؛ روشی که مورد ستایش دبوسی بود و این موجب شد که دوستی ژرفی میان او و آموزگارش برقرار گردد. در ۱۸۸۳ با «کانتات گلادیاتور» در مسابقه جایزه رم شرکت جست اما تنها جایزه دوم را از آن خود کرد، اما سال پس از آن با قطعه «کودک نابغه» موفق به دریافت جایزه رم گردید. اندکی بعد واکنش او به این پیروزی چنین بود: «... که مرا باور کنند یا نه، میتوانم بگویم که تمام شادی من از بین رفت… گرفتاریهایی که یک عنوان رسمی به همراه میآورد را به روشنی میدیدم و دانستم که دیگر آزاد نیستم.»
پس از یک دوره اقامت کوتاه در ویلا مدیسیس-چون سختگیریهای زندگی در آنجا برایش غیرقابل تحمل بود-ویلا را به قصد پاریس ترک کرد و در آنجا در پیوندی عاشقانه با دختری به نام گابریل دوپون که امور مالی دبوسی را به خوبی اداره میکرد و در دیدارهای پیوسته با دوست شاعرش [[استفان مالارمه]] روزگار را سپری میکرد. وی در ۱۸۸۸ برای نخستین بار به بایروت سفر کرد و سال پس از آن به آنجا سفری دوباره کرد، در بازگشت او «دیوانه وار» پیرو [[ریشارد واگنر]] شده بود. او سالها بعد با تندی زیادی از واگنر انتقاد میکرد. در سال ۱۸۸۹ و در [[نمایشگاه جهانی]] پاریس با موسیقی آسیای دور آشنا گردید، در همین سال به مطالعه اپرای بوریس گودونف اثر [[مودست موسورگسکی]] که [[سن سانس]] از روسیه آورده بود پرداخت که دریچههای تازهای در موسیقی را به رویش گشود. او اپرای رودریگ و شیمن را [[نیمه کاره]] رها کرد تا سالها بعد به دست [[ادیسون دنیسوف]] تکمیل و در سال ۱۹۹۳ در [[اپرا]]<nowiki/>ی لیون اجرا شود.
|