اگرچه تفکرات زیبایی شناسانه نیچه نه به صورت متمرکز در یک کتاب بلکه به شکل پراکنده در نوشتههای مختلف منتشر شدند، اما نیچه بر تفکرات حوزهیحوزه زیباییشناسی اواخر قرن نوزدهم تأثیر بسیاری گذاشت. در مجموع با ثباتترین تفکرات او حول موضوع زیباییشناسی را در میتوان در بخش اول ''[[زایش تراژدی|زایش تراژی یا: هلنیسم و پسیمیسم]]'' یافت. او در اینجا با الهام از [[پلوتارک]] قدرت خلاقه انسانی را به دو نیروی ''آپولونی'' و ''دیونوسی'' تقسیم میکند. به باور نیچه این دو نیرو دو قطب اخلاقی خلاقیت هستند که کشمکش مولد میان این دو از زمان تراژدی نویسان یونان باستان و به خصوص از زمان [[سوفوکل]] دیگر از کنترل خارج شدهاست. مهمترین خدمت نیچه در این زمینه این است که او جدای از کیفیات زودگذر شناخت احساسی، وجود احساس زیباییشناسی را نیز برای ادراک جهان ظواهر به عنوان یک اصل کلی میپذیرد.<ref>نظریههای زیباییشناسی، مارک فاستر گیج، ترجمه احسان حنیف، تهران: فکرنو، ۱۳۹۹، صص ۱۲۷–۸</ref>