زیاریان: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
++
جابجایی نقشه‌ها
خط ۳:
|conventional_long_name =آل زیار
|common_name =
|image_map =Ziyardi_Dynasty_928_ Historical Atlas of Iran -_1043_(AD) Plate No.PNG 12.jpg
|image_map_caption = نقشه قلمرو زیاریان با بیشترین گستردگیش در زمان مرداویج، از کتاب ''اطلس تاریخی ایران''، [[نشر دانشگاه تهران]].
|image_map_caption = {{کوچک|گرچه تا هنگام مرگ مرداویج قلمرو زیاریان وسعت بسیاری یافته بود (نواحی هاشور خورده)، ولی جانشینان او سرزمینی محدود به حومهٔ [[البرز]] را در اختیار داشتند. (نواحی آبی پررنگ)}}
|image_map_size = 300px
|continent = آسیا
خط ۱۰۱:
مرداویج پیش از حکومتش در لشکر [[علویان طبرستان و گیلان]] و [[سامانیان]] شهرت داشته<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۷۵}}</ref><ref>{{پک|رضازاده لنگرودی|ف=جنبش مرداویج گیلی|ص=}}</ref> وقتی [[اسفار بن شیرویه]] از [[خراسان]] به [[طبرستان]] لشکرکشی می‌کرد، از مرداویج به عنوان فرماندهی سرشناس دعوت به همکاری نمود.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۷۵}}</ref><ref dir=ltr>{{پک|Bosworth|October 1, 2010|ف=ZIYARIDS}}</ref> اسفار و مرداویج در سال ۳۱۶ هجری قمری از [[گرگان]] به [[ساری]] آمدند. [[داعی صغیر]]، حاکم علویان، وقتی از هجوم آنان خبردار شد، [[ماکان بن کاکی]] را بر ری نهاده و به [[آمل]] رفت. اسفار نیز از ساری به سمت آمل لشکرکشی کرد.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۷۶}}</ref> بیرون از شهر، در نزدیکی ساری، نبرد آغاز شد و علی‌رغم رشادت‌های داعی، سربازانش به خاطر نارضایتی از او، میدان را ترک کردند و او را تنها گذاشتند<ref>{{پک|عماری|ف=آل زیار||ص=}}</ref> و مرداویج به انتقام دایی خود، [[هروسندان]]، او را به قتل رساند.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۷۶}}</ref> اسفار سپس علیه [[خلیفه عباسی]] و امیر سامانی شورید و سپاهی که عباسیان برای دفع او فرستادند را شکست داد. مردم [[قزوین]] در این جنگ از خلیفهٔ عباسی دفاع کرده و عامل اسفار را کشتند. اسفار پس از صلح با امیر سامانی، به قزوین هجوم بُرده و تاراج نمود؛<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۷۸}}</ref> چنان‌که مؤذنان را کشت، مساجد را ویران کرد، بازارها را سوزاند و نماز خواندن را ممنوع کرد و مالیات را افزایش داد.<ref dir=ltr>{{پک|Bosworth|August 16, 2011|ف=ASFĀR B. ŠĪRŪYA|ص=۷۴۷–۷۴۸}}</ref>پس از آن، اسفار سپهسالارش، مرداویج، را برای کمک به [[مهدی بن خسرو فیروز]] که در نبردی از [[محمد بن مسافر]] شکست خورده بود، فرستاد. مرداویج در [[طارم (شهرستان)|طارم]]، محمد بن مسافر را محاصره کرده و از او برای اسفار بیعت خواست. محمد در همین حال، به مرداویج پیام داد و ستم‌ها و اعمال اسفار را یادآور شد و از وی درخواست کرد که به یاری سپاهیانش، لشکریان اسفار را شکست داده و بر سرزمین او چیره شود. مرداویج پذیرفته و اسفار را از این اتحاد آگاه کرده و بر او شورید.<ref>{{پک|رضازاده لنگرودی|ف=جنبش مرداویج گیلی|ص=}}</ref> سپاهیان مرداویج در [[طالقان]] اسفار را سربریدند. [[ابن اسفندیار]] مرگ اسفار را در ۳۱۹ و [[عزالدین ابن اثیر|ابن اثیر]] آن را در سال ۳۱۶ هجری ذکر می‌کنند.<ref>{{پک|مهجوری|۱۳۴۲|ک=تاریخ مازندران|ص=۱۲۳}}</ref>
 
[[پرونده:Ziyardi_Dynasty_928_-_1043_(AD).PNG|image_map_caption = {{کوچکبندانگشتی|راست|گرچه تا هنگام مرگ مرداویج قلمرو زیاریان وسعت بسیاری یافته بود (نواحی هاشور خوردهآبی‌ها)، ولی جانشینان او سرزمینی محدود به حومهٔ [[البرز]] را در اختیار داشتند و قلمرو زیاری هیچگاه به عظمت ابتدایی خود بازنگشت. (نواحیفقط آبی پررنگ)}}]]
[[پرونده:Historical Atlas of Iran - Plate No. 12.jpg|بندانگشتی|راست|نقشه آل زیار از کتاب ''اطلس تاریخی ایران''، [[نشر دانشگاه تهران]]]]
پس از مرگ اسفار، ماکان کاکی به طبرستان بازگشت و در گرگان سکونت گزید.<ref>{{پک|مهجوری|۱۳۴۲|ک=تاریخ مازندران|ص=۱۲۳}}</ref><ref dir=ltr>{{پک|Bosworth|1991|ف=Mardawidj|ص=539}}</ref> مرداویج نیز حاکم دیگر مناطق تحت فرمانروایی او شد؛ ولی به گرگان، پایتخت اسفار، نرفت و از همان‌جا به کشورگشایی پرداخت. نخست به مطیع کردن ممالک سابق اسفار اقدام کرد، سپس برای توانایی گسترش مرزهایش کارگزاران خود را به شهرهای تحت امر فرستاد تا خراج جمع‌آوری کنند. در این زمان امرای مناطق گوناگون هم به رهبری مرداویج روی آوردند.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۸۱}}</ref> مرداویج برای سپاه خود هزینهٔ زیادی می‌کرد که باعث می‌شد عدهٔ زیادی داوطلب به حضور در لشکریان او شوند. بخش عمده‌ای از این سربازان از طوایف [[گیلک|گیل]] و [[دیلمستان|دیلم]] بودند. خواهرزادهٔ مرداویج، [[ابی الکرادیس علی بن عیسی طلحی]]، برای طلب خراج به شهر [[همدان]] عازم شد. در همین هنگام سپاه خلیفهٔ عباسی، به فرماندهی ابوعبدالله بن خلف، نیز در همدان اقامت داشت و در جنگی که میان این دو رخ داد، چهار هزار نفر کشته شدند و ابی‌الکرادیس هم درگذشت. مرداویج قصد انتقام کرده و با ارتش خود به همدان بازگشت. مردم شهر در غیاب سپاه خلیفه مقاومت کردند ولی یک روز بیشتر تاب نیاوردند و مرداویج با ورود به شهر سه روز به [[قتل‌عام]] مردم پرداخت. در روز سوم ریش‌سفیدان شهر در مصلی نزد مرداویج آمدند ولی مرداویج همگی را کشت و پس از غارت شهر، آن را به آتش کشید. در پایان لشکریان مرداویج پنجاه خروار «بند شلوار ابریشمی» از کشتگان به غنیمت بردند. خلیفه، [[مقتدر عباسی]]، با شنیدن اخبار [[هارون بن غریب]] (پسردایی خود) را با لشکر بزرگی به همدان فرستاد و در اطراف شهر دو سپاه روبه‌رو قرار گرفته و در نبردی که روی داد مرداویج سپاه خلیفه را شکست داد. با پیروزی در [[جنگ جبال (۳۱۹ قمری)|جنگ جبال]]، مرداویج توانست به راحتی این نواحی من‌جمله [[کرمانشاه]]، [[لرستان]]، [[کردستان]] و [[پشتکوه (منطقه)|پشتکوه]] را فتح کرد. همچنین [[ابن علان قزوینی]] را در رأس سپاهی به [[دینور (شهر باستانی)|دینور]] فرستاد و آن شهر توسط ابن‌علان غارت و تسخیر شد. گزارش‌ها حاکی از قتل هفده هزار دینوری در روز نخست حمله دارد. ابن‌علان پس از دینور به [[حلوان]] لشکرکشی کرده و آنجا را نیز غارت کرد و سپس با غنائم و اسرا نزد مرداویج بازگشت. [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] تعداد اسرایی که سپاهیان از دینور با خود آوردند را بین پنجاه تا صد هزار نفر گزارش کرده. عده‌ای از اهالی دینور با روی سیاه کرده نزد خلیفه گریختند و کمک خواستند ولی نتیجه‌ای نداشت.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۸۳}}</ref>