آیه مباهله: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بهبود مقاله
بهبود مقاله
خط ۶:
 
== نامگذاری ==
آیه ۶۱ سوره [[آل عمران|آل‌عمران]] را به جهت اشاره به ماجرای مباهله مسیحیان نجران با پیامبر اسلام، آیه مباهله نامیده‌اند. مباهله به معنای نفرین دو طرف برای خروج طرف مقابل از سرپرستی خداوند و مستوجب عقاب واقع شدنش است. این عمل برای آن صورت می‌گیرد که طرف ناحق، مشخص گردد.<ref>[[سید علی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]؛ (۱۳۹۰)، ''جواهر الکلام''؛ قم: الحقائق؛ ج ۳، ص ۲۵۰.</ref>به گزارش بانو امین«نبتهل» به معنای دعا به همراه تضرع است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بانو امین،مخزن العرفان،ج3،ص132}}</ref>
 
== محتوا و ساختار ==
[[پرونده:آیه مباهله.jpg|بندانگشتی|264x264پیکسل|متن آیه مباهله در کتیبه‌ای منصوب در [[حرم امام حسین]]]]
=== متن و ترجمه ===
متن آیه مباهله به همراه ترجمه آن بنابر گزارش ''[[تفسیر المیزان]]''، از قرار ذیل است:<ref>[[سید محمدحسین طباطبایی|طباطبایی، محمدحسین]]؛ (۱۳۷۴)، ''[[تفسیر المیزان]]''؛ ترجمه محمدباقر موسوی همدانی؛ قم: دفترانتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم؛ ج ۳، ص ۳۵۰.</ref><blockquote>{{color|green|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}
 
'''ترجمه:'''{{color|purple|پس هر کس با تو [دربارهٔ بندگی و رسالت] [[عیسی]] مجادله کرد بعد از علمی که از مطلب یافتی، به ایشان بگو بیایید؛ ما پسران خود و شما پسران خود را، ما زنان خود و شما زنان خود را، ما جان‌های خود و شما جان‌های خود را بخوانیم و سپس مباهله کنیم و دوری از رحمت خدا را برای دروغگویان درخواست کنیم.}}</blockquote>آیه مباهله در ارتباط با آیات پیشین از آن نازل شده است و خطاب به محمد، از گفتگو واحتجاج مسیحیان با او خبر میدهد.در این آیه به پیامبر اسلام دستور داده میشود تا در صورتی که مسیحیان ، استدلال و گفته هایش در خصوص [[عیسی]] را نپذیرفتند،با آنها اعلام محاجّه و مباهله نماید به گونه ای که هر طرف، عزیزان خود از میان زنان، فرزندان و خودشان را بیاورد و هر یک همدیگر را مورد لعن قرار دهند تا دروغگو از میان دو گروه، مورد نفرین الهی قرار بگیرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بانو امین،مخزن العرفان،ج3،ص130-131}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بیضاوی،تفسیر بیضاوی،ج2،ص20}}</ref>
 
== شأن و مکان نزول ==
=== مکان و زمان نزول آیه ===
سطر ۲۰ ⟵ ۲۱:
 
=== شأن نزول ===
به گزارش [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، مفسر شیعه، آیه ۶۱ سوره [[سوره آل عمران|آل‌عمران]] است که پیرامون مناظره‌ و مباهله‌ای بین [[محمد]] و مسیحیان [[نجران]] نازل شده‌است.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]؛ (۱۳۷۴)، ''[[تفسیر نمونه|برگزیده تفسیر نمونه]]''؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه؛ ج ۱، ص ۲۹۰.</ref> از میان مفسران سنی مذهب، [[فخر رازی]] در ''[[تفسیر کبیر]]''، [[حاکم نیشابوری]] در [[المستدرک علی الصحیحین|''المستدرک'']]، [[ابن تیمیه]] در [[منهاج السنة النبویة|''منهاج السنة'']] و بسیاری دیگر از علمای [[سنی|اهل‌سنت]] و تمامی علمای [[شیعه]]، اتفاق نظر دارند که در آیه مباهله، مراد از «أَنْفُسَنَا»، [[علی بن ابی‌طالب]]، مراد از «أَبْنَاءَنَا»، [[حسن مجتبی|حسن]] و [[حسین بن علی|حسین]] و مراد از «نِسَاءَنَا» [[فاطمه زهرا|فاطمه]] دختر محمد است.<ref>[[مسلم بن حجاج نیشابوری|قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج]]؛ ({{مبهم|{{subst:DATE}}}})، ''[[صحیح مسلم]]''؛ بیروت: دارالفکر؛ ج ۱۵، ص ۱۸۵.</ref><ref>[[ابن کثیر|ابن کثیر، اسماعیل بن عمر]]؛ (۱۴۱۲)، ''[[تفسیر ابن کثیر|تفسیر القرآن العظیم]]''؛ بیروت: دارالمعرفة؛ ج ۱، ص ۳۷۹.</ref><ref>[[محمد ترمذی|ترمذی، محمد بن عیسی]]؛ (۱۴۰۳)، ''[[سنن ترمذی]]''؛ بیروت: دارالفکر؛ ج ۵، ص ۴۰۷.</ref><ref>[[ابوعبدالله حاکم نیشابوری|حاکم نیشابوری، محمد بن عبدلله]]؛ ({{مبهم|{{subst:DATE}}}})، ''[[المستدرک علی الصحیحین]]''؛ بیروت: دارالمعرفة؛ ج ۳، ص ۱۵۰.</ref><ref>ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم؛ ({{مبهم|{{subst:DATE}}}})، ''منهاج السنة النبویة''؛ ریاض: داراحد؛ ج ۴، ص ۳۵.</ref><ref>[[جارالله زمخشری|زمخشری، محمود بن عمود]]؛ (۱۳۸۵)، ''[[تفسیر کشاف|الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل]]''، قاهره: مکتبة مصطفی البانی الحلبی وأولاده؛ ج ۱، ص ۱۹۳.</ref><ref>[[فخر رازی|رازی، محمد بن عمر]]؛ ({{مبهم|{{subst:DATE}}}})، ''[[تفسیر کبیر]]''؛ {{مبهم|{{subst:DATE}}}}: {{مبهم|{{subst:DATE}}}}؛ ج ۸، ص ۸۹.</ref> [[جارالله زمخشری]] در ''[[تفسیر کشاف]]''، [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم نیشابوری]] در [[صحیح مسلم|''صحیح مسلم'']]، [[جلال‌الدین سیوطی|سیوطی]] در [[تفسیر سیوطی|''الدر المنثور'']] و [[ابن کثیر]] در ''[[تفسیر القرآن العظیم]]'' از دانشمندان و مفسران بزرگ اهل سنت و از میان مفسران شیعه، [[سید محمدحسین طباطبایی|محمد حسین طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان|''تفسیرالمیزان'']] و [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در ''[[تفسیر نمونه]]'' و سایر مفسرین شیعه معتقدند که این آیه در شأن و فضیلت همراهان محمد در مباهله (علی، فاطمه و حسنین) که همان [[اصحاب کسا|«اصحاب کسا»]] هستند، می‌باشد.<ref>زمخشری، ''[[تفسیر کشاف|الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل]]''؛ ج ۱، ص ۱۹۳ و ۳۶۹.</ref><ref>قشیری نیشابوری؛ ''[[صحیح مسلم]]''؛ ج ۱۵، ص ۱۸۵.</ref><ref>ترمذی؛ ''[[سنن ترمذی]]''؛ ج ۵، ص ۴۰۷.</ref><ref>ابن کثیر؛ ''[[تفسیر ابن کثیر|تفسیر القرآن العظیم]]''؛ ج ۱، ص ۳۷۹.</ref> همچنین [[ناصرالدین عبدالله بیضاوی|بیضاوی]]، مفسر شافعی، این حادثه و روایت دلیلی بر [[نبوت (شیعه دوازده‌امامی)|نبوّت]] پیامبر اسلام و دلیلی بر برتری و فضیلت [[اهل بیت]] اوست<ref>[[بیضاوی|بیضاوی، عبدالله بن عمر]]؛ [[تفسیر بیضاوی|''أنوارالتنزیل وأسرارالتأویل'']]؛ بیروت: دارالفکر؛ ج ۱، ص ۱۶۳.</ref> در مقاطع مختلف تاریخی، همراهان محمد در این رویداد با استناد به حضورشان در این رویداد، برتری خود را نسبت به مخالفانشان بیان می‌کردند.<ref>[[شیخ طبرسی|طبرسی، احمد]]؛ (۱۳۸۶)، ''[[الاحتجاج|احتجاج]]''؛ {{مبهم|{{subst:DATE}}}}:{{مبهم|{{subst:DATE}}}} ج ۱، ص ۳۰۴.</ref><ref>[[سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی|مرعشی نجفی، شهاب الدین]]؛ ({{مبهم|{{subst:DATE}}}})، ''[[احقاق الحق]]''؛ قم: انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی؛ ج ۹، ص ۸۱.</ref><ref>[[ابن حجر هیتمی|هیتمی، احمد بن حجر]]؛ (۱۴۱۷)، ''[[الصواعق المحرقه|الصواعق المحرقة]]''؛ بیروت: موسسةالرسالة؛ ص ۱۵۷.</ref><ref>[[قاضی نعمان مغربی]]؛ ({{مبهم|{{subst:DATE}}}})، ''شرح الاخبار فی فضایل الائمه الاطهار''، قم: جامعه مدرسین؛ ج ۲، ص ۱۹۰.</ref><ref>[[ابن منظور|ابن منظور، محمد بن مکرم]]؛ ''مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر''؛ دمشق: دارالفکر؛ ج ۷، ص ۱۲۳.</ref> در این خصوص نه تنها علی و حسن، بلکه سایر امامان شیعه نیز با اشاره به این رویداد، به فضیلت خاندان خویش استناد کرده‌اند.<ref>میلانی؛ ''جواهر الکلام''؛ ج ۳، ص ۳۱۵.</ref><ref>انصاری؛ ''اسرار مباهله؛'' ص ۲۰۲-۲۲۴</ref><ref>قندوزی حنفی؛ ''ینابیع المودة لذوی القربی''؛ ج ۳، ص ۳۶۴.</ref> [[لویی ماسینیون]]، الهی‌دان فرانسوی در کتاب ''مباهله در مدینه؛'' گفتگوی [[سعد بن ابی‌وقاص|سعد‌ بن ابی‌وقاص]] را با [[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه بن ابی‌سفیان]] گزارش می‌کند که بر اساس آن، بعد از دستور معاویه در خصوص سب و لعن علی بن ابی‌طالب بر منبرها، سعد به این تصمیم اعتراض کرد. در این گفتگو سعد به شأن نزول آیه مباهله استناد می‌کند و او را یکی از پنج نفری گزارش می‌کند که در جریان مباهله حضور داشته‌است.<ref>ماسینیون؛ ''مباهله در مدینه؛'' ص ۱۸.</ref>
 
طباطبایی، به نقل از ''[[تفسیر قمی]]''، گزارش می‌کند که جمع از اهالی نجران برای گفتگو با محمد به [[مسجد النبی|مسجدالنبی]] در مدینه آمدند و پس از گفتگویی با محمد در خصوص [[عیسی]]، با پیشنهاد محمد در خصوص انجام مباهله موافقت کردند. در طی همین گفتگو، آیه ۶۱ آل‌عمران نازل شد.<ref>طباطبایی، ''تفسیر المیزان''؛ ج ۳، ص ۳۶۰.</ref>
 
[[ابن تیمیه|ابن تیمیه،]] مفسر و متکلم سنی در [[منهاج السنة النبویة|''منهاج السنة'']] بر این باور است که همراهی کردن «علی، فاطمه، حسن و حسین» با محمد در رویداد مباهله، حدیثی صحیح است که [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]] آن را از [[سعد ابی وقاص]] روایت کرده‌است؛ ابن تیمیه اما این همراهی را به جهت قرابت و خویشاوندی آنان با محمد دانسته‌است.<ref>ابن تیمیه؛ ''منهاج السنة النبویة''؛ ج ۷، ص ۸۷.</ref> به باور محمد رشید رضا، از مفسران سلفی مسلک، در صورت صحت ادعای [[ابن تیمیه|ابن تیمیه،]] شایسته بود تا محمد، عموی خویش عباس را به جای [[علی بن ابی‌طالب|علی]] با خود همراه می‌ساخت. محمد رشید همچنین از قول [[محمد عبده]] آورده شده‌است که او روایات مباهله را جعلی و ساخته شیعیان دانسته‌است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=رشید رضا، محمد، تفسیر المنار،1426، دارالکتب علمیه، بیروت، جلد۳، صفحه۲۶۵}}</ref> به گزارش علی میلانی، نظریه محمد عبده با کثرت روایات موجود در منابع سنی در تناقض است؛ دیگر نقدی که میلانی بر ادعای عبده وارد می‌داند مشخص نبودن مفهوم عبارت «شیعیان» در نظریه اوست که بین شیعیان علی و شیعیان عثمان، مبهم مطرح شده‌است.<ref>حسینی میلانی؛ ''جواهرالکلام''؛ ج ۳، ص ۳۸۶.</ref> با این وجود، منابع بسیاری از میان منابع سنی، ماجرای مباهله را گزارش کرده‌اند؛ دانشمندانی که این گزارش را نقل کرده‌اند عبارتند از: [[احمد بن حنبل]]،<ref>[[احمد بن حنبل|شیبانی، احمد بن حنبل]]؛ ({{مبهم|{{subst:DATE}}}})، ''[[مسند احمد بن حنبل|المسند احمد بن حنبل]]''؛ بیروت: دارصادر؛ ج ۱، ص ۱۸۵.</ref> [[مسلم نیشابوری]]،<ref>قشیری نیشابوری؛ ''صحیح مسلم''؛ ج ۱۵، ص ۱۸۵.</ref> [[فخر رازی]]،<ref>رازی؛ ''تفسیر الکبیر''؛ ج ۸، ص ۸۸.</ref> [[شهاب‌الدین آلوسی]]،<ref>[[آلوسی|آلوسی، محمود]]؛ (۱۴۰۵)، ''[[روح‌المعانی|روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم]]''؛ بیروت: {{مبهم|{{subst:DATE}}}} ؛ ج ۳، ص ۱۸۷.</ref> [[طنطاوی]]،<ref>طنطاوی، جوهری؛ ''[[الجواهر فی تفسیرالقرآن الکریم|الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم]]''؛ بیروت: دارالکتب العلمیه؛ ج ۱، ص ۱۲۷.</ref> [[ابوالفضل رشید الدین میبدی]]،<ref>رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد؛ (۱۳۷۱)، ''کشف الاسرار و عدة الابرار''؛ تهران: امیرکبیر؛ ج ۲، ص ۱۴۷.</ref> [[شوکانی]]،<ref>شوکانی یمنی، محمد بن علی؛ ''عالم الکتب''؛ {{کجا|{{subst:DATE}}}}: فتح القدیر؛ ج ۱، ص ۴۴۹.</ref> [[ابن حجر هیتمی]]،<ref>[[ابن حجر هیتمی|هیتمی، احمد بن حجر]]؛ (۱۴۱۷)، ''[[الصواعق المحرقه|الصواعق المحرقة]]''؛ بیروت: موسسةالرسالة؛ ص ۲۱۲.</ref> [[جلال‌الدین سیوطی]]،<ref>[[جلال‌الدین سیوطی|سیوطی، جلال‌الدین]]؛ ''[[تفسیر سیوطی|الدرالمنثور]]''؛ بیروت: دارالمعرفة؛ ج ۲، ص ۲۳۲.</ref> [[شمس‌الدین ذهبی]]،<ref>[[شمس‌الدین ذهبی|ذهبی، شمس‌الدین]]؛ (۱۴۱۳)، ''[[سیر اعلام النبلاء]]''؛ بیروت: مؤسسه الرسالة؛ ص ۲۳۰.</ref> [[ابن کثیر]]،<ref>ابن کثیر؛ ''تفسیر القرآن العظیم''؛ ج ۱، ص ۳۷۹.</ref> [[ابن حجر عسقلانی]]،<ref>[[ابن حجر عسقلانی|عسقلانی، ابن حجر]]؛ ({{مبهم|{{subst:DATE}}}})، ''الاصابة فی تمیز الصحابة''؛ بیروت: دارالکتب العلمیة؛ ج ۴، ص ۴۶۸.</ref> [[قندوزی حنفی]]،<ref>[[سلیمان بن ابراهیم قندوزی|قندوزی، سلیمان بن ابراهیم]]؛ (۱۴۱۶)، ''[[ینابیع الموده|ینابیع المودة]]''، بیروت: دارالاسوة؛ ص ۳۳۰.</ref> و [[حسن المنصوری]].<ref>المنصوری، مصطفی الحسن؛ ''المقتطف من عیون التفاسیر''؛ بیروت: دارالسلام للطباعة والنشر والتوزیع والترجمة؛ ج ۱، ص ۳۳۲.</ref>[[پرونده:Quran - year 1874 - Page 17.jpg|راست|بندانگشتی|335x335پیکسل|آیه مباهله در قرآنی مربوط به سال ۱۸۷۴ میلادی]]
 
=== ماجرای مباهله ===
سطر ۴۲ ⟵ ۴۳:
[[سید محمدحسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] مفسر شیعه در تفسیر [[تفسیر المیزان|''المیزان'']] در مورد آیه مباهله آورده‌است که «نبتهل»، فعل مضارع از ماده مباهله است که به معنای ملاعنه است.<ref>طباطبایی؛ ''تفسیر المیزان''؛ ج ۳، ص ۳۵۲.</ref> مباهله بر وزن «مفاعَله» به معنای انجام دادن کاری به صورت دو طرفه است. حروف اصلی آن از ریشه «بهل» است و به معنای «رها کردن و ترک گفتن» می‌باشد؛ این لغت به معنای «لعنت و نفرین» نیز به کار می‌رود چرا که لعنت همچون مباهله، سبب جدا شدن انسان از رحمت الهی است.<ref>[[ابن منظور|ابن‌منظور، محمدبن مکرم]]؛ (۱۴۰۵)، ''[[لسان العرب]]''؛ بیروت: نشر أدب الحوزة؛ ج ۱، ص ۵۲۲.</ref><ref>جر، خلیل؛ (۱۳۹۱)، ''[[دانشنامه بزرگ لاروس|فرهنگ لاروس]]''؛ ترجمه سید حمید طبیبیان؛ تهران: امیرکبیر؛ ج ۱، ص ۴۹۳.</ref> به گزارش ''[[لسان العرب]]'' و ''الفروق''، یکی از تفاوت‌های بین واژه «مباهله» و «لعن»، تاکید بیشتری است که در واژه مباهله وجود دارد.<ref>ابن منظور؛ ''لسان العرب''؛ ج ۱۱، ص ۷۱-۷۲.</ref><ref>عسکری، حسن بن عبدلله؛ (۱۴۰۰)، ''الفروق فی اللغة''؛ بیروت: دارالآفاق الجدیده؛ ص ۴۳.</ref> طباطبایی معنای دیگر مباهله را محاجه گزارش می‌کند.<ref>طباطبایی؛ ''تفسیر المیزان''؛ ج ۳، ص ۳۵۲.</ref>
 
طباطبایی در تشریح رفتار محمد در خصوص آوردن فرزندان خود برای رویداد مباهله با مسیحیان معتقد است که این اقدام برای اطمینان آورتر شدن احتجاج صورت گرفته‌است. او توضیح می‌دهد؛ هنگامی که شخصی زن و بچه خود را با وجود علاقه‌ای که به آنها دارد، در معرض نفرین طرف مقابل قرار می‌دهد، نشانه‌ای بر صدق ادعا و اطمینان و باور به حقانیت خویش است.<ref>طباطبایی؛ ''تفسیر المیزان''؛ ج ۳، ص ۳۵۲.</ref> ''[[فخر رازی]]'' در پاسخ به این سؤال که چرا محمد،فرزندان نابالغ خود،یعنی حسن و حسین را برای این امر برگزیده در حالی که عذاب بر غیر بالغین نازل نمیشود،معتقد است که محمد آنان رابه جهت شفقت و محبتی که به آنان داشته است با خود همراه کرد و قصد داشت تا با این همراهی،اعتقاد راسخ خود به حقانیتش را به دیگران ثابت نماید. او همچنین می نویسد که مرگ نابالغ ها در عذاب الهیفالهی نه به جهت عقاب و عذاب،بلکه به جهت رحمت الهی و رهایی آنان از سختیهای پس از آن بوده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فخر رازی ،تفسیر کبیر،ج8،ص249}}</ref>به باور بقاعی آوردن فرزندان در مباهله به جهت عزیز بودن آنها و آوردن زنان به جهت اهمیت آنان است به گونه ای که اولین چیزی که مورد دفاع فرد قرار می گیرد، زنان او میباشد. بقاعی می گوید دلیل جمع آمدن این عبارات نیز،قطع و یقین در حقانیت است به گونه ای که فرد حاضر است تمام فرزندان و زنان خویش را فدای مدعی خود کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بقاعی،نظم الدرر،ج4،ص442-443}}</ref>بر اساس گزارشی که ''[[طبری]]''، ''[[ابواسحاق احمد ثعلبی|ثعلبی]]'' و ''بیضاوی'' – از مفسران سنی – آن را نقل کرده‌اند، محمد به فاطمه، علی و حسنین می‌گوید که من هر چه دعا کردم شما آمین بگویید. در روایتی که در این تفاسیر آمده‌است، اسقف نجران پس از مشاهده خاندان محمد، به سایر نجرانیان گفت: «من صورت‌هایی را می‌بینم که اگر خداوند را برای کندن کوه از جای خود بخواهند، کوه‌ها از جای خود کنده می‌شوند. با آنها مباهله نکنید؛ زیرا هلاک می‌شوید و در روی زمین تا روز قیامت هیچ نصرانی باقی نمی‌ماند»<ref>طبری؛ ''جامع البیان عن تأویل القرآن''؛ ج ۳، ص ۳۰۰.</ref><ref>[[ابواسحاق احمد ثعلبی|ثعلبی نیشابوری، احمد]]؛ (۱۴۲۲)، ''[[تفسیر الکشف و البیان عن تفسیر القرآن|الکشف و البیان]]''؛ بیروت: {{مبهم|{{subst:DATE}}}} ؛ ج ۳، ص ۸۵.</ref><ref>[[بیضاوی|بیضاوی، عبدالله بن عمر]]؛ [[تفسیر بیضاوی|''أنوارالتنزیل وأسرارالتأویل'']]؛ بیروت: دارالفکر؛ ج ۲، ص ۴۷.</ref>
 
''[[سید محمدحسین طباطبایی|طباطبایی]]'' به نقل از ''[[محمد بن جریر طبری|ابن جریر]]'' گزارش میکند که پس از نزول آیه در رویداد مباهله [[محمد]] با مسیحیان نجران، فردای آنروز پیامبر اسلام دستور داد تا علی، فاطمه و حسنین را خبر نماید تا جمع شوند و از [[یهودیان|یهود]] دعوت کرد تا آنان نیز برای مباهله آماده شوند اما آنان از این اقدام سر باز زدند.طباطبایی بر طبق همین روایت معتقد است که آیه در مفهومی عام نازل شده است و تنها در خصوص مباهله با نجرانیان نازل نشده است؛بر این اساس «فمن حاجک فیه»به کلمه حق برخواهد گشت و معنای جمله چنین خواهد بود : «پس هر کس که بر سر حق باتو بگو مگو کرد به او بگو...»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طباطبایی،محمد حسین،تفسیرالمیزان،ج3،ص370}}</ref>
سطر ۵۳ ⟵ ۵۴:
 
</blockquote>
به گزارش ''[[جارالله زمخشری|زمخشری]]''،در عبارت «فمن حاجک فیه»،ضمیر به عیسی باز می گرددو مخاطب پیامبر اسلام است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=زمخشری،کشاف،ج1،ص368}}</ref>وی می گوید محمد در روز مباهله،[[حسین بن علی|حسین]] را در آغوش و دست [[حسن مجتبی|حسن]] را گرفته بود؛در پشتش [[فاطمه زهرا|فاطمه]] و [[علی بن ابی‌طالب|علی]] در پشت فاطمه در حرکت شدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=زمخشری،کشاف،ج1،ص369}}</ref>همچنین به گزارش [[ناصرالدین عبدالله بیضاوی|بیضاوی]]،در عبارت «فمن حاجک فیه»ضمیر به [[عیسی]] باز می گردد و خطاب به پیامبر اسلام است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بیضاوی،تفسیر بیضاوی،ج2،ص20}}</ref>
 
در بعضی روایات اهل سنت نام علی بن ابیطالب در ماجرای مباهله ذکر نشده که این روایات به دو دلیل رد میشوند:اول اینکه سند معتبر ندارند در حالیکه نام علی در روایات صحیحه ای که خود علمای اهل سنت در صحاح سته آورده اند ذکر شده؛دوم اینکه بر فرض صحت سند هرگاه در یکی از دو روایت هم مضمون کلمه ای باشد که در دیگری نباشد سیره عقلا احتمال از قلم افتادن آن را میدهد زیرا در کتابت یا نقل روایت حذف کلمه معمولا اتفاق میفتد ولی زیاد شدن کلمه به ندرت پیش میاید (این قانون به این صورت گفته میشود:در دَوَران امر بین زیاده و نقیصه سیره عقلا این است که اصل را بر عدم زیاده میگذارند)با توجه به زیادی روایاتی که نام علی را ذکر کرده اند معلوم میشود که عدم ذکر نام ایشان در برخی روایات به دلیل از قلم افتادن واژه است.<ref>{{Cite journal|last=حاتمی کن کبود|first=احمد|last2=بابایی|first2=علی اکبر|date=2016-02-20|title=بررسی روایات فریقین در موضوع مباهله و تحلیل دیدگاه مؤلفان المنار در این زمینه|url=https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111274.html|journal=پژوهشنامه مذاهب اسلامی|volume=2|issue=4|pages=33–51|issn=2423-4044}}</ref>
 
[[شیخ صدوق|''شیخ صدوق'']] روایتی در [[خصال]] آورده است که [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابیطالب]] با [[ابوبکر]] در امر خلافت به آیه مباهله احتجاج کرده است و با سوگند از او پرسیده:پیامبر در مباهله با مشرکان از نصارا با من و خوانواده و فرزندان من حضور یافتند یا با تو و خوانواده و فرزندان تو ؟[[ابوبکر]] گفت با شما؛شیخشما؛[[شیخ طوسی]] نیز روایتی آورده که علی از حاضران شورا پرسید:آیا در میان شما کسی جز من هست که خدا درباره او و همسر و فرزندانش آیه مباهله را نازل کرده و او را نفس رسول خدا قرار داده باشد ؟همه گفتند نه.<ref>{{Cite journal|last=حاتمی کن کبود|first=احمد|last2=بابایی|first2=علی اکبر|date=2016-02-20|title=بررسی روایات فریقین در موضوع مباهله و تحلیل دیدگاه مؤلفان المنار در این زمینه|url=https://mazaheb.urd.ac.ir/article_111274.html|journal=پژوهشنامه مذاهب اسلامی|volume=2|issue=4|pages=33–51|issn=2423-4044}}</ref>
 
''[[ابن عاشور]]'' در التحریر و التنویر،معنای مباهله را دعا به لعن و نفرین میداند.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=ابن عاشور،التحریر والتنویر،ج3،ص265}}</ref>
سطر ۶۳ ⟵ ۶۴:
مفسرین و سیره نویسان گزارش کرده اند که بزرگ نجرانیان،به اهالی نجران توصیه کرد که هرگز با محمد ملاعنه و مباهله نکنند،چرا که اگر او حقیقتا پیامبر الهی باشد، نجرانیان دچار عذابی بزرگ خواهند شد؛او تاکید کرد که با محمد از در مصالحه وارد شوند.<ref name=":0" />
 
به عقیده ابن عاشور،منظور از ابناءنا جوانان و یا کودکان از مسلمانان هستند و مقصود از نساءنا،همسران محمد هستندهستند،همچنین مقصود از انفسنا جان های مسلمین است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ابن عاشور،التحریر و التنویر،ج3،ص266}}</ref>
 
== دیدگاه‌های کلامی ==