ابله (رمان): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Jahangiran (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Jahangiran (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴:
'''''پرنس میشکین'''''، تنها بازمانده یک خاندان اشرافی ورشکسته است. او در نوجوانی، تحت سرپرستی یک خویشاوند خیّر برای معالجه افسردگی عصبی به [[سوئیس]] می‌رود. داستان زمانی آغاز می‌شود که او در کوپه قطار پس از مدتی طولانی در حال بازگشت به وطن است و با دو مسافر کوپه خود آشنا می‌شود. '''راگوژین'''، همسفر جوان و تندخو و سرسخت او، در راه سفر، سفره دل خود را پیش میشکین می‌گشاید و داستان عشق آتشینی خود به '''''ناستازیا فیلیپونیا''''' را بازمی‌گوید. این دختر زیبای یتیم، که از نظر حسن شهرت وضعیت مبهمی دارد، به انگیزه وظیفه‌شناسی، اما نه بی‌اکراه، معشوقه سرپرست قانونی خود می‌شود تا از این راه حق‌شناسی خود را به او نشان دهد. ناستازیا گرچه طبعی مهربان و بزرگوار دارد، نسبت به کسانی که سرنوشت با آنان بیشتر یار بوده و به این مزیت برای خار ساختن او می‌نازند، نفرتی در جان نهفته دارد. پرنس میشکین و راگوژین چون به [[سن پترزبورگ]] می‌رسند، از یکدیگر جدا می‌شوند و پرنس نزد '''''ژنرال یپانچین'''''، شوهر یکی از خویشاوندان دور خود، می‌رود به این امید که در زندگی تازه‌ای که می‌خواهد آغاز کند پشتیبانش باشد.
 
کتاب داستان رویارویی شخصیتهای جوان طبقه مرفه روسیه است که از سر عشق یا غرور درگیر عواطف و فشارهای روحی می‌شوند و در تلاشند موقعیت خود را مستحکم کنند. در این میان پرنس میشکین به عنوان شخصیتی معرفی می‌شود که ذاتا ساده‌دل است و به هر کس اعتماد می‌کند؛ به اضافه اینکه اقامت طولانی‌اش در آسایشگاه سوییسی باعث بی‌تجربگی کامل او در زندگی شده است. به هیمن دلیل همه او را ابتدا ابلهی می‌شمارند اما احترام همه را به خود جلب می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ابله|نام=فیودور|نام خانوادگی=داستایفسکی|مترجم=مهری آهی|سال=۱۳۹۸|ناشر=خوارزمی|شابک=978-9644871566|سری چاپ=دوم}}</ref>
 
== شخصیت‌های داستان ==