فینرود فلاگوند: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
زندگی تا مرگ در میناس تریس |
||
خط ۱۱:
}}
'''فینرود فلاگوند''' ({{Lang-en|Finrod Felagund}}) یک شخصیت خیالی [[سرزمین میانی]] در نوشتههای [[جی. آر. آر. تالکین]] است که در [[سیلماریلیون]] ظاهر شده است. فینرود یک [[الف (سرزمین میانی)|الف]] [[نولدور]] و پسر بزرگتر [[فینارفین]] و [[ائارون]] است. او برادر [[گالادریل]] است.<ref>Tolkien, J.R.R. The Silmarillion. Ballantine. p. 380. ISBN(شابک) 0-345-32581-8.</ref> فینرود تا پیش از سفر به غرب شاه [[نارگوتروند]] بود.
== شکلگیری ==
خط ۱۸:
=== نسخههای قدیمیتر ===
اسم قبلی این شخصیت '''فلاگوث''' بوده است.<ref>{{cite book |title=[[J.R.R. Tolkien Encyclopedia: Scholarship and Critical Assessment]] |page=212 |first=Michael D. C. |last=Drout |author-link=Michael D. C. Drout <!--he's also the ed.--> |chapter=Finrod |publisher=[[Taylor & Francis]] |year=2007 |isbn=978-0-41596-942-0}}</ref> در نسخههای قدیمیتر نوشتههای تالکین، شخصیتی که بعداً به نام فینارفین شناخته میشود فینرود نام داشت؛ اما این نام به فرزندش که اینگلور فلاگوند نام داشت داده شد که فینرود فلاگوند شد. در اولین نسخه [[ارباب حلقهها]] شخصیت '''گیلدور''' خودش را «'''گیلدور اینگلوریون''' از '''خاندان فینرود'''» معرفی میکند. در زمان نوشتن این بخش فینرود هنوز به فرزند سوم فینوه که فرزندش اینگلور فلاگوند نام دارد اشاره میکند. چونکه اینگلوریون به معنی «فرزند اینگلور» است میتوان نتیجه گرفت که «گیلدور اینگلوریون» فرزند اینگلور، فرزند فینرود، فرزند فینوه شاه نولدور بوده است. به این ترتیب گیلدور الفی است که تبار بلندمرتبهای دارد و از پسرعموهای [[الروند]] و گالادریل محسوب میشود.
اما وقتی نام فینرود در نسخه دوم به فینارفین تغییر کرد، جمله گیلدور تغییر نکرد. گیلدور در نسخههای بعدی شجرهنامههایی که تالکین آماده کرده وجود ندارد و در هیچکدام از نوشتههای بعدی به او اشارهای نمیشود. چون گیلدور رهبر گروهی از الفهاست که فرودو در کتاب [[یاران حلقه (رمان)|یاران حلقه]] در جنگل ملاقات میکند (فصل سوم) به نظر میرسد که گیلدور در میان الفهای سرزمین میانی دارای جایگاهی است. اما به دلیل تغییر نامها «از خاندان فینرود» بودن دیگر معنی مشخصی ندارد. هاموند و اسکال (پژوهشگران کارهای تالکین) پیشنهاد کردهاند که ممکن است گیلدور فقط از اهالی خانه فینرود باشد؛ اما اینکه او رابطه نسبی با با آن خاندان داشته باشد مشخص نیست. <ref>{{cite book | last=Hammond | first=Wayne G. |last2=Scull |first2=Christina |author-link=Wayne G. Hammond |author2-link=Christina Scull | title=The Lord of the Rings : a Reader's Companion | publisher=Houghton Mifflin | publication-place=Boston | year=2005 | isbn=978-0-618-64267-0 | oclc=61687696 |page=104}}</ref>
وقتی سیلماریلیون برای اولین بار منتشر شد، فینرود به عنوان برادر گالادریل، [[آنگرود]]، [[آئگنور]] و [[اورودرت]] معرفی شد. اما در نسخههای بعدی اورودرت تبدیل به فرزند آنگرود و [[الدالوته]] و بردارزاده فینرود شد. دلیل این تغییر این بود که برخی از اصلاحات تالکین در متونی که از خودش به جا گذاشته بود اعمال نشده بودند.<ref>{{cite book |first=Douglas Charles |last=Kane |title=Arda Reconstructed: The Creation of the Published Silmarillion | year=2009 |publisher=Associated University Presse |isbn=9-780-98014-963-0 |page=74}}</ref>
== زندگینامه ==
فینرود از [[خاندان فینگولفین]] و دوست [[تورگون]] بود. او با [[فئانور]] و سوگند وی برای سفر به [[سرزمین میانی]] و پسگرفتن [[سیلماریل]] از [[مورگوت]] مخالف بود اما برای اینکه از دوستانش جدا نشود به همراه پدرش و خاندان فینگولفین سفر را انتخاب کرد. فینرود در واقعه خویشاوندکشی در آکوالونده شرکت نداشت و از آن اطلاع هم نداشت چرا که به حرکت خود از راه ارامان ادامه داده بود. وقتی که او و همراهانش در حال حرکت در کنار ساحل بودند شخصی بر روی یک صخره ظاهر شد و آنها پیشگویی شمال را شنیدند. پس از آن فینارفین و بسیاری از پیروانش از ادامه مسیر منصرف شدند و به تیریون برگشتند. اما فینرود تصمیم گرفت که به همراه گروه فینگولفین راه خود به سمت سرزمین میانی را ادامه دهد.
در جریان نبرد [[داگور براگولاخ]] [[باراهیر]] از [[خاندان بئور]] جان فینرود را نجات داد و فینرود انگشتر خود را به نشانه دوستی به باراهیر داد. این انگشتر بعداً به نام انگشتر باراهیر شهرت پیدا کرد و سرانجام بهدست [[آراگورن]] رسید. سالها پس از داگور براگولاخ پسر باراهیر به نام برن بهدنبال کمک به نارگوتروند رفت. فینرود برای اینکه دین خود را ادا کند پادشاهی خودش را رها کرد و برن را برای پیدا کردن یکی از سیلماریلها همراهی کرد. کلهگورم و کوروفین که در آن زمان در نارگوتروند زندگی میکنند اهالی آنجا را متقاعد کردند که فینرود را همراهی نکنند. فقط ده جنگجو به همراه رئیسشان ادراهیل به فینرود وفادار ماندند و شاهشان را همراهی کردند.
در مسیر فینرود با استفاده از تواناییهایش ظاهر گروه را تغییر داده بود اما آنها بهوسیله [[سائورون]] دستگیر و به قلعه [[تول-این-گارهوت]] که قبلاً فینرود ساخته بود و میناس تیریس نام داشت برده شدند. در آنجا فینرود و سائورون با استفاده از آهنگهای قدرت با یکدیگر مبارزه کردند اما علیرغم تواناییهای فینرود سائورون پیروز شد. اما سائورون دقیقاً نمیدانست که افراد دستگیرشده چه کسانی هستند و هدفشان چه بوده است. سائورون برای کشف هویت و مقصود آنها را زندانی کرد. سائورون یک گرگینه را به زندان فرستاد تا آنها را به نوبت ببلعد تا مگر راز خودشان را آشکار کنند. اما هیچکدام صحبت نکردند. سائورون حدس زده بود که فینرود یکی از الفهای عالیمرتبه است و او را برای آخر نگه داشته بود. اما وقتی گرگ به برن حمله کرد فینرود زنجیرهایش را پاره کرد و گرگ را کشت اما خودش نیز تا حد مرگ زخمی شد و جان سپرد.
== شجرهنامه ==
|