کاربر:Darth Kourosh/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
فعلا باشد تا معانی هم به روز شود
خط ۱٬۶۷۴:
{{شعر}}{{ب|دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش|بخت گو پشت مکن روی زمین لشکر گیر}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۰}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۷۵
| align="center" | {{شعر}}{{ب|نیک نامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار|خودپسندی جان من برهان نادانی بود}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست|کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۰}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۷۶
| align="center" | {{شعر}}{{ب|دی عزیزی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب|ای عزیز من نه عیب آن به که پنهانی بود}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب|بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۱}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۷۷
| align="center" | {{شعر}}{{ب|کام خود آخر عمر از می و معشوق بگیر|حیف اوقات که یک سر به بطالت برود}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی|حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۱}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۷۸
| align="center" | {{شعر}}{{ب|حکم مستوری و مستی همه بر خاتمت است|کس ندانست که آخر به چه حالت برود}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|کس را وقوف نیست که انجام کار چیست|}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست|آن به که کار خود به عنایت رها کنندر}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۲}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۷۹
| align="center" | {{شعر}}{{ب|خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود|به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۲}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۸۰
| align="center" | {{شعر}}{{ب|مکن به چشم حقارت نگاه در من مست|که آبروی شریعت بدین قدر نرود}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش|که ساز شرع از این افسانه بی‌قانون نخواهد شد}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۳}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۸۱
| align="center" | {{شعر}}{{ب|بیار باده و اول به دست حافظ ده|به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات|بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۳}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۸۲
| align="center" | {{شعر}}{{ب|شکرشکن شوند همه طوطیان هند|زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ|بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گوید|که گفته سخنت می‌برند دست به دست}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|فکند زمزمه عشق در حجاز و عراق|نوای بانگ غزلهای حافظ از شیراز}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۴}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۸۳
| align="center" | {{شعر}}{{ب|طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر|کاین طفل یک شبه ره یک ساله می‌رود}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۴}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۸۴
| align="center" | {{شعر}}{{ب|گویند سنگ لعل شود در مقام صبر|آری شود ولیک به خون جگر شود}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۵}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۸۵
| align="center" | {{شعر}}{{ب|در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب|یا رب مباد آن که گدا معتبر شود}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان|}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۵ - ۱۸۶}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۸۶
| align="center" | {{شعر}}{{ب|بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی|مقبول طبع مردم صاحب نظر شود}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|نه هر که چهره برافروخت دلبری داند|نه هر که آینه سازد سکندری داند}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|هزار نکته باریکتر ز مو این جاست|نه هر که سر بتراشد قلندری داند}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی|هزار نکته در این کار هست تا دانی}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|بجز شکردهنی مایه‌هاست خوبی را|به خاتمی نتوان زد دم سلیمانی}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف|مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۶ - ۱۸۷}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۸۷
| align="center" | {{شعر}}{{ب|گوهر پاک بباید که شود قابل فیض|ور نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد|با طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|روی جانان طلبی آینه را قابل ساز|ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۷}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۸۸
| align="center" | {{شعر}}{{ب|بر سر آنم که گر ز دست برآید|دست به کاری زنم که غصه سر آید}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد|من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۷}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۸۹
| align="center" | {{شعر}}{{ب|خلوت دل نیست جای صحبت اضداد|دیو چو بیرون رود فرشته درآید}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع|به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۸}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۹۰
| align="center" | {{شعر}}{{ب|بر در ارباب بی‌مروت دنیا|چند نشینی که خواجه کی به درآید}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم|با پادشه بگوی که روزی مقدر است}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|مرو به خانه ارباب بی‌مروت دهر|که گنج عافیتت در سرای خویشتن است}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|سفله طبع است جهان بر کرمش تکیه مکن|ای جهان دیده ثبات قدم از سفله مجوی}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۹}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۹۱
| align="center" | {{شعر}}{{ب|صالح و طالح متاع خویش نمودند|تا که قبول افتد و که در نظر آید}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|ما و می و زاهدان و تقوا|تا یار سر کدام دارد}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۸۹ - ۱۹۰}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۹۲
| align="center" | {{شعر}}{{ب|بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر|باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۰}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۹۳
| align="center" | {{شعر}}{{ب|گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان|بلا بگردد و کام هزارساله برآید}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۱}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۹۴
| align="center" | {{شعر}}{{ب|بهای وصل تو گر جان بود خریدارم|که جنس خوب مبصر به هر چه دید خرید}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|به روی یار نظر کن ز دیده منت دار|که کار دیده نظر از سر بصارت کرد}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۲}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۹۵
| align="center" | {{شعر}}{{ب|مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب|به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۲}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۹۶
| align="center" | {{شعر}}{{ب|دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک|جامه‌ای در نیک نامی نیز می‌باید درید}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ|وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۳}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۹۷
| align="center" | {{شعر}}{{ب|عزیز مصر به رغم برادران غیور|ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد|وقت آن است که بدرود کنی زندان را}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|به صدر مصطبه‌ام می‌نشاند اکنون دوست|گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|آن شد که چشم بد نگران بودی از کمین|خصم از میان برفت و سرشک از کنار هم}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۴}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۹۸
| align="center" | {{شعر}}{{ب|کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل|بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود|عاقبت در قدم باد بهار آخر شد}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل|نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود|چون به محبوب کمان ابروی خود پیوستم}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۴ - ۱۹۵}}</ref>
|-
| align="center" | ۲۹۹
| align="center" | {{شعر}}{{ب|ای شاه حسن چشم به حال گدا فکن|کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور|پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۵}}</ref>
|-
| align="center" | ۳۰۰
| align="center" | {{شعر}}{{ب|سر خدا که عارف سالک به کس نگفت|در حیرتم که باده فروش از کجا شنید}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز|ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۵}}</ref>
|-
| align="center" | ۳۰۱
| align="center" | {{شعر}}{{ب|حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس|دربند آن مباش که نشنید یا شنید}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۶}}</ref>
|-
| align="center" | ۳۰۲
| align="center" | {{شعر}}{{ب|حضور خلوت انس است و دوستان جمعند|و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید.}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|بگو به خازن جنت که خاک این مجلس|به تحفه بر سوی فردوس و عود مجمر کن}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۶ - ۱۹۷}}</ref>
|-
| align="center" | ۳۰۳
| align="center" | {{شعر}}{{ب|میان عاشق و معشوق فرق بسیار است|چو یار ناز نماید شما نیاز کنید}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۷}}</ref>
|-
| align="center" | ۳۰۴
| align="center" | {{شعر}}{{ب|نخست موعظه پیر صحبت این حرف است|که از مصاحب ناجنس احتراز کنید}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم|روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد|گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|بیاموزمت کیمیای سعادت|ز همصحبت بد جدایی جدایی}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۷ - ۱۹۸}}</ref>
|-
| align="center" | ۳۰۵
| align="center" | {{شعر}}{{ب|سخن سربسته گفتی با حریفان|خدا را زین معما پرده بردار}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۸}}</ref>
|-
| align="center" | ۳۰۶
| align="center" | {{شعر}}{{ب|سکندر را نمی‌بخشند آبی|به زور و زر میسر نیست این کار}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار|جرعه‌ای بود از زلال جام جان افزای تو}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|فیض ازل به زور و زر ار آمدی به دست|آب خضر نصیبه اسکندر آمدی}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۹}}</ref>
|-
| align="center" | ۳۰۷
| align="center" | {{شعر}}{{ب|بیا و حال اهل درد بشنو|به لفظ اندک و معنی بسیار}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۱۹۹}}</ref>
|-
| align="center" | ۳۰۸
| align="center" | {{شعر}}{{ب|ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود|تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|ترسم که صرفه‌ای نبرد روز بازخواست|نان حلال شیخ ز آب حرام ما}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|زاهد چو از نماز تو کاری نمی‌رود|هم مستی شبانه و راز و نیاز من}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۲۰۰}}</ref>
|-
| align="center" | ۳۰۹
| align="center" | {{شعر}}{{ب|حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی|کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار}}{{پایان شعر}}
{{سخ}}
{{شعر}}{{ب|نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست|سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش}}{{پایان شعر}}
| آرزوی رفع مشکلی و باز شدن گره‌ای.<ref>{{پک|سپهر|۱۳۹۷|ک=مثل و مثل‌واره در شعر حافظ|ص=۲۰۰}}</ref>