۱٬۱۸۴
ویرایش
Coronel ali (بحث | مشارکتها) |
(ابرابزار) |
||
== خلاصه ==
پیشوند «پسا» در پسامدرنیسم الزاماً اشاره به تأخُر زمانی ندارد. پساتجدد در اصل در واکنش به [[نوگرایی]] و تحت تأثیر هوشیاری عمومی پس از [[جنگ جهانی دوم]] به وجود آمد. پسانوگرایی به مکتب فرهنگی، فلسفی، فکری و هنری اشاره دارد که فاقد سلسله
[[رودُلف پانویتس]] برای توصیف [[نهیلیسم]] فرهنگ غربی قرن بیستم که مضمونی وام گرفته از آراء نیچه
پستمدرنیته در یک تغییر کلی از تولید به مصرف به عنوان مجموعه مرکزی فرایندهای اجتماعی و اقتصادی ساخت اجتماعی مداخله میکند. به این معنا، مفهوم پستمدرنیته تا حدی مشابه جامعهٔ فراصنعتی است؛ این مفهوم اظهار میدارد که جوامع صنعتی شاهد تغییر جهت از ساخت صنعتی به صنایع خدماتی با تأکید بر تکنولوژی اطلاعات هستند. بعضی از نظریه پردازان مفهوم پستمدرنیته را برای اشاره به موقعیت نهادی مورد استفاده قرار نمیدهند بلکه به منظور ارجاع به موقعیت دانش به کار میبرند؛ بنابراین بومن عنوان کردهاست که پیامدهای پستمدرنیته آنها چیزهایی است که ذهن مدرن بر خودش از دور و بواسطهٔ درک انگیزش تغییر بازتاب میکند. ''عدم قطعیت''، ''دو سو گرایی'' و ابهام پستمدرنیته امکان به چنگ آوردن سرنوشت به منظور خلق آیندهمان را فراهم میآورد. اگرچه هیچیک از اینها تضمین یا مبنای عامی برای این پروژه نیستند، بلکه تنها به عنوان احتمالی درون موقعیت پستمدرنیته ظاهر گشتهاند. اندیشهٔ پستمدرنیته خواستار ان است که مدرنیته در پی برآوردن وعدههای خود باشد ولو اینکه عقلانیت در آن تحریف شدهاست. برای [[ژان فرانسوا لیوتار|لیوتار]] نیز وضعیت پستمدرنیته فهم موقعیت دانش در جامعهٔ بسیار پیشرفته
* تردید ادامهدار نسبت به ایدهها و اعتقادات عصر مدرن خصوصاً اعتقادات [[ماتریالیسم]]، [[استدلال]]، [[یقین]] و هویت شخصی، و بهطور کلی شرح والا («به مفهوم [[ضد روشنفکری]] مراجعه کنید»)
* این اعتقاد که عواملی از قبیل تمایلات فرهنگی، افسانه، استعاره و مفاهیم سیاسی شکل دهنده کلیه [[ارتباطات]] میباشند («بخش [[نسبیگرایی|نسبیت گرایی]] مراجعه کنید»)
* ادعای آن که [[مفهوم]] و [[تجربه]] مصنوعات فردی انسان و نه
* شعر طنز، [[هجو]]، [[خودارجاعی]]
* قبولی جامعهای تحت سلطه [[رسانههای جمعی]] که در آن هیچ نوع اصالتی دیده نشده و فقط رونوشتی از وقایع گذشتهاست.
* مفهوم [[جهانی سازی|جهانیسازی]] از لحاظ فرهنگی یک نوع جمعگرا بوده که عمیقاً جوامع جهانی فاقد هر نوع مرکز قدرت غالب سیاسی، ارتباطات، یا محصولات ذهنی را به هم اتصال میدهد. در عوض، جهان نیز به سمت تمرکز زدایی در تمام شئونات و مراحل جهانی در حرکت است.
{{بخش بدون منبع}}
[[پرونده:2003-09 - Łódź hausmalerei.png|بندانگشتی|250px]]
از پسانوگرایی غالباً بهعنوان جریانی از اعتقادات یاد میشود که از طریق معکوس نمودن شماری از انگاشتهای بنیادین نوگرایی، جایگزین [[نوگرایی]] گشته یا در حال جایگزینی آن میباشند. بهعنوان مثال، نوگرایی اهمیت بسیار زیادی به مفاهیمی از قبیل [[منطق]]، [[مادیت]] و پیشرفت از یک سو و مفاهیمی که ریشه در [[روشنفکری]] داشته و جریانات [[اثبات گرایی]] و [[واقع گرایی]] اواخر قرن ۱۹ ازسوی دیگر قایل است – در حالیکه پسانوگرایی اصولاً وجود واقعی این مطلوبات<ref name="d"/> را زیر سؤال میبرد. بحث طرفداران پسانوگرایی اغلب آن است که مطلوبهای واقعی آنها در نتیجه شرایط خاص [[اقتصادی]] و[[اجتماعی]] شامل آنچه بهعنوان «سرمایهداری اخیر» و حضور دائمی رسانههای پخش و حرکت جامعه بسوی
دانش پژوهانی که انشقاق مفهوم پسانوگرا را بهعنوان یک دوره مشخص پذیرفتهاند بر این باورند که جامعه بهطور کلی از تفکرات مدرن پرهیز نموده و در عوض ایدههایی را جذب میکند که ریشه در عکسالعمل به محدودیتها و ممنوعیتهای آن ایدهها دارند. بههرحال، زمان حاضر یک دوره تاریخی جدید بحساب میآید. در حالیکه خصوصیات زندگی پسانوگرایی گاهی بسختی قابل درک هستند، اکثر محققان پسانوگرا به تغییرات محکم و قابل مشاهده تکنولوژیکی و اقتصادی اشاره میکنند که روشهای جدید فکری را به ارمغان آوردهاند. مخالفان این ایده بر سر این مسئله که این اعتقاد ارایهکننده آزادی است مخالفت میکنند، اما در عوض به خلاقیت و ریشه کن ساختن سازمان با عواملی از قبیل اعتقاد به توحید و ضربه غیرمستقیم معتقدند. آنها عقیده دارند که مفهوم پسانوگرایی پیچیده و غامض است. اغلب در خصوص این مبحث همچنین ادعاهای شدیداللحن سیاسی بگوش میرسد که در این زمینه نظریه پردازان [[محافظهکاری|محافظهکار]] سختترین انتقادات را بر پسانوگرایی وارد میسازند. همچنین در رابطه با اینکه این تغییرات تکنولوژیک و فرهنگی معرف یک دوره تاریخی جدید هستند یا صرفاً بسط دورهای مدرن، اختلاف نظر وجود دارد. از آن گذشته ادعای دیگران و نظرات موید آنکه فرهنگ وارد دوره پسانوگرایی شده و و اینکه حتی عصر پسانوگرایی پیشتر به پایان رسیده، موضوعات را هر چه بیشتر پیچیده میکند.
== گرایشهای زیستمحیطی در معماری پستمدرن ==
سرآغاز دههٔ ۱۹۷۰ نقطهٔ عطفی در خصوص محافظت از [[محیط زیست]] محسوب میسود، از جمله اقدامات مهم این دهه، تأسیس سازمانهای بین اللملی همچون [[صلح سبز]] در سال ۱۹۷۱ بود، که آزمایشهای اتمی، آلودگی آب و هوا، ونیز [[کشتار جانوران]] را مورد اعتراض قرار داد، ا اعتراضات با توجه به پوشش رسانهای گسترده بهطور روزافزون، توجه ساکنین سراسر زمین را به خود جلب کرد.
بوم شناسانی چون ای.اف. شوماخر و [[موری بوکچین]] در راستای مقاومت در برابر روند [[مستمرسازی صنعتی سازی]]، شعار کوچک زیبا است را سر دادند که هدف از آن، طرح یک جهان بینی قابل درک در چهارچوب یک اقتصاد محلی و از این رو طرح شعار بوم شناسانهٔ «جهانی بیندیشید محلی عمل کنید» بود.
از این گذشته بحران نفت که در آغاز دههٔ ۱۹۷۰ به مرحلهٔ حاد خود رسید، به جستجو برای یافتن یک منبع انرژی تازه نیز منجر شد. در نتیجه نیروی هستهای به عنوان حلال همهٔ مشکلان انرژی مورد توجه قرار گرفت. اما از سوی دیگر اعتراضات علیه ساخت نیروگاههای هستهای در سراسر دهه ۱۹۷۰ در [[اروپای غربی]] به پیدایش یک جنبش صلحآمیز کاملاً سازمان یافته در دهه ۱۹۸۰ انجامید.
در آمریکا نیز جنبش ضد هسته ای، گویای اهداف مشابهی بود و به ویژه پس از آگاهی عموم مردم از حادثه نیروگاه هستهای [[پنسیلوانیا]] در مارس ۱۹۷۸ در تری مایل آیلند حمایت گستردهای را به دنبال خود جلب کرد.
مسیحیان اولیه، این اندیشهٔ زمین همچون الهه مادر را به مثابهٔ اسطورهای کافرانه، مردود میدانستند. اما در اواخر قرن بیستم، با مطرح شدن فرضیه گایا توسط جیمز لاولاک، این اسطورهٔ باستانی دوباره احیا گردید.
فرضیه گایا این اندیشه را مطرح میکنند که گایا یک موجود زندهٔ بسیار پیچیدهاست که باید مایه تأمل اعجاب آمیزان باشد و نه سرچشمهٔ ارضای حس مادی و غرت گرایانهٔ ما.
پیام گایا این است که
== اولین حامیان پایداری در معماری پستمدرن ==
== کنفرانسهای پایداری در جهان ==
یافتن راهکارهایی برای
== تعریف کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه ==
{{اصلی|ارتباطات پسامدرن}}
پستمدرنیسم یک نظم اجتماعی را توصیف میکند که در آن رسانههای جمعی و فرهنگ عامه بر تمام اشکالِ دیگرِ روابط اجتماعی تأثیر میگذارند. به عبارت دیگر، نشانههای فرهنگ عامه و تصاویر موجود در رسانهها بهطور فزاینده بر درک ما از واقعیت و تعریف ما از خود و دنیای اطراف مان تأثیر میگذارند. برای مثال، رسانههای جمعی در گذشته، واقعیت اجتماعی را منعکس میکردند. اکنون واقعیت تنها از طریق توصیف کردن تصاویر سطحی قابل تعریف است. دیگر مخدوش شدن واقعیت مطرح نیست. چون خارج از محرکهای سطحی رسانهها، واقعیتی وجود ندارد تا مخدوش شود. این نکته در نظریهٔ پستمدرنیسم مسئلهای است که باید به آن توجه شود.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=نظریههای پُستمدرنیسم و ارتباطات|نشانی=https://rasekhoon.net/article/show/727109/نظریه-های-پست-مدرنیسم-و-ارتباطات|وبگاه=rasekhoon.net|بازبینی=2020-01-04}}</ref>
از نظر پستمدرنیستها هیچ واقعیتی بیرون از آنچه در رسانهها مشاهده میکنیم، وجود ندارد؛ هنگامی که تجربیات ما توسط تصاویر و نشانههای رسانههای جمعی شکل میگیرند یا شبیهسازی میشوند، «معنای واقعی» محو میشود
== پایهگذاران پسامدرنیسم ==
== منابع ==
* [http://aftabir.com/articles/art_culture/cinema/c5c1204031147p1.php پارادوکس قواعد در دنیای بیقاعده]{{پیوند مرده|date=ژوئیه 2020 |bot=InternetArchiveBot
* [http://www.mehrnews.com/news/3031585/مناظره-پس-از-نسبی-گرایی-چگونه-از-پست-مدرنیس مناظره «پس از نسبیگرایی: چگونه از پستمدرنیسم فراتر برویم؟»] (مناظرهای با حضور [[سیمون بلکبرن]]، ماکیلا ماسیمی، و هیلاری لوسن)
{{جهانبینی}}
[[رده:پستمدرنیسم| ]]▼
[[رده:نظریههای مربوط به جهانیشدن]]▼
▲[[رده:پستمدرنیسم]]
[[رده:نوگرایی]]
▲[[رده:نظریههای مربوط به جهانیشدن]]
[[رده:واژههای ابداعشده در دهه ۱۸۸۰ (میلادی)]]
|