۹٬۷۴۳
ویرایش
(زدودن پیوندهای تکراری) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
}}
'''اردشیر یکم ساسانی''' (به [[زبان پارسی میانه|پارسی میانه]]: [[پرونده:Ardashir i babakan.svg|150px]]) معروف به '''اردشیر بابکان'''، بنیانگذار [[شاهنشاهی ساسانی]] بود. وی پس از شکست آخرین شاهنشاه [[شاهنشاهی اشکانی|اشکانی]]، [[اردوان پنجم]] در سال ۲۲۴ میلادی در دشت هرمزدگان، دودمان اشکانی را برانداخت و پادشاهی ساسانی را بنیان گذاشت. اردشیر از آن پس خود را «[[شاهنشاه]]»<ref group="پ">MLKʾn MLKʾ ʾyrʾn / šāhān šāh ī Ērān{{راستچین}}شاهنشاه کوتاهشدهٔ اصطلاح شاهانشاه و بهمعنای شاهِ شاهان است.{{پایان راستچین}}</ref> نامید و به
پیرامون تبار و نیای اردشیر، گزارشهای تاریخیِ گوناگونی وجود دارد. براساس گزارش [[محمد بن جریر طبری|طبری]]، اردشیر پسر [[بابک پدر اردشیر|بابک]] پسر ساسان بودهاست. روایت دیگری که در [[کارنامه اردشیر بابکان|کارنامهٔ اردشیر بابکان]] است و [[شاهنامه|شاهنامهٔ فردوسی]] نیز همان را بیان داشته، چنین آورده که اردشیر، زادهٔ ازدواج ساسان — فردی از نوادگان [[دارا]] — با دختر بابک، حاکمی محلی در ایالت پارس<ref group="پ">{{راستچین}}واژهٔ «پارس» در سراسر این مقاله اشاره به ''[[فارس (سرزمین)|سرزمین پارس]]'' دارد.{{پایان راستچین}}</ref> بودهاست.
اردشیر بر پایهٔ گزارش طبری، در پیرامون [[اصطخر|اصطخرِ]] پارس زاده شد؛ طبری میافزاید که اردشیر در هفت سالگی به نزد فرمانده دژ دارابگرد فرستاده شد؛ پس از مرگ فرمانده، اردشیر بر جای او نشست و [[ارگبد]] دژ دارابگرد شد. طبری در ادامه آوردهاست که سپس بابک، شاه محلی پارس که [[گوچهر بازرنگی|گوچهر]] نام داشت را سرنگون کرد و [[شاپور پسر بابک|پسرش شاپور]] را بهجای وی گماشت. براساس گزارش طبری، شاپور و پدرش بابک بهناگاه مردند و اردشیر حاکم پارس شد. کشمکش میان اردشیر با شاهنشاهی اشکانی بالا گرفت و سرانجام در ۲۸ آوریل ۲۲۴ میلادی، اردشیر با لشکر اردوان پنجم در [[نبرد هرمزدگان|دشت هرمزدگان]] روبرو شد و طی این جنگ، اردوان شاهنشاه اشکانی کشته شد.
بر پایهٔ گزارشهای سلطنتی، این بابک بود که گوچهر شاه محلی پارس را سرنگون ساخت و پسرش شاپور را بر جای وی نشاند؛ اردشیر از پذیرش گماشتن شاپور سرباز زد و برادر خویش و هر که در برابرش ایستاد را حذف کرد و سپس سکهای منقوش به چهرهٔ خود بر روی سکه و پدرش بابک
اردشیر نقش بسزایی در گسترش ایدئولوژی شاهنشاهی داشتهاست. وی کوشید تا خویش را به مثابهٔ [[مزدیسنا|مزداپرستی]] مرتبط با خدا و دارندهٔ [[فر|فَرّه ایزدی]] بنمایاند. ادعای مشروعیت پادشاهی وی بهعنوان
اردشیر برای یادبود پیروزیهایش، اقدام به نقر سنگنگاره در [[فیروزآباد]] ([[گور (شهر باستانی)|شهر گور یا اردشیرخوره]])، [[نقش رجب]] و [[نقش رستم]] کردهاست؛ در سنگنگارهٔ وی در نقش رستم، اردشیر و اهورامزدا سوار بر اسب در برابر یکدیگرند و جسد [[اردوان پنجم|اردوان]] و اهریمن زیر سم اسبان اردشیر و اهورامزدا تصویر شدهاست. از این نقش چنین برمیآید که اردشیر میپنداشته یا میخواسته دیگران بپندارند که حاکمیت وی بر سرزمینی که در کتیبهها «ایرانشهر» خوانده میشده، از سوی پروردگار مقرر شدهاست. واژهٔ ایران، پیش از این، در اوستا و بهعنوان «نام سرزمین اسطورهای آریاییان» به کار میرفت؛ در دوران اردشیر، عنوان «ایران» بر جغرافیای زیر حاکمیت ساسانیان اطلاق شد. اندیشهٔ «ایران»، هم برای جوامع
== منبعشناسی ==
=== گزارشها ===
گزارشها به متونی گفته میشود که به زبانها و در دورههای گوناگونی نوشته شدهاند.<ref>{{پک|ویدنگرن|۱۳۸۷|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۸۷۷}}</ref> شایان ذکر است که اساس نوشتههای همهٔ تاریخنگاران مسلمان (تاریخهای عربی و فارسی)، ''[[خوداینامگ|خداینامه]]''های رسمی دربار ساسانی بودهاست که این ''
;یونانی - رومی
[[دیون کاسیوس]]، یکی از منابع معروف تاریخ پارتیان است که گزارشی دربارهٔ برافتادن پارتیان و برآمدن اردشیر بابکان بهدست دادهاست.<ref>{{پک|ویدنگرن|۱۳۸۷|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۸۸۹}}</ref>{{سخ}}
تاریخ [[هرودین|هِرودیَن]] نیز بهتفصیل به چگونگی تغییر پادشاهی از پارتیان به ساسانیان پرداختهاست.<ref>{{پک|کریستنسن|۱۳۸۹|ک=ایران در زمان ساسانیان|ص=۸۶}}</ref>{{سخ}}[[آگاثیاس]] نیز اگرچه در دوران [[انوشیروان|خسرو انوشیروان]] میزیست،<ref>{{پک|کریستنسن|۱۳۸۹|ک=ایران در زمان ساسانیان|ص=۸۷}}</ref> اما بهدلیل دسترسی به سالنامههای شاهنشاهی در بایگانیهای تیسفون، تاریخ وی یکی از منابع اصلیاست. اما وی نیز در گزارش داستان جوانی اردشیر، از روایات عامیانه بهره بردهاست.<ref>{{پک|ویدنگرن|۱۳۸۷|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۸۹۰}}</ref>
;ارمنی
تاریخ ارمنستان در عهد ساسانی، کاملاً با تاریخ شاهنشاهی ایران پیوستهاست؛ از این روی در تاریخهای
«''[[تاریخ ارمنیان]]''» نوشتهٔ [[آگاتانگلوس|
;سریانی
یکی دیگر از منابع تاریخ ساسانی، کتابهایی است که مسیحیان بهزبان سریانی نوشتهاند.{{سخ}}
''[[تذکره اربیل|رویدادنامهٔ
«''[[تاریخ ادسا|تاریخ اِدِسا]]''»، کتابیاست که در حدود ۵۴۰ میلادی نوشته
«''[[رویدادنامه کرخ بیت سلوق|رویدادنامهٔ
;پارسی میانه
''[[کارنامه اردشیر بابکان|کارنامهٔ اردشیر بابکان]]''، داستانی حماسیاست پیرامون اردشیر بابکان و کیفیت رسیدن وی به پادشاهی ایران. این متن در حدود ۶۰۰ میلادی و در پایان عصر ساسانی به [[زبان پارسی میانه
;فارسی
''[[شاهنامه|شاهنامهٔ فردوسی]]''، بزرگترین و مهمترین منبع برای گزارشهای مربوط به تاریخ ملی
''[[تاریخ بلعمی]]''، برگردان فارسی از [[تاریخ طبری]] و یکی از مهمترین آثار منثور فارسی دربارهٔ ساسانیان است. این اثر جدا از متن عربی نیز اثر ارزشمندیاست زیرا معادلهای فارسی اصطلاحات عربی در تاریخ طبری را بهدست میدهد.<ref>{{پک|ویدنگرن|۱۳۸۷|ک=تاریخ ایران ''کمبریج|ص=۸۹۶}}</ref>{{سخ}}
''[[فارسنامه (ابن بلخی)|فارسنامهٔ
''[[تاریخ طبرستان (ابن اسفندیار)]]''، نیز یکی از منابع تاریخ ساسانیاست. «[[نامه تنسر به گشنسب|نامهٔ تنسر]]» در این کتاب آمدهاست.<ref>{{پک|ویدنگرن|۱۳۸۷|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۸۹۷}}</ref>{{سخ}}
''[[مجمل التواریخ و القصص]]''، یکی از
;عربی
''[[تاریخ طبری]]'' نوشتهٔ [[محمد بن جریر طبری]]، مجموعه کتبیاست بهزبان عربی که منبع اصلی و ضروری درباب تاریخ ساسانیاست.<ref>{{پک|ویدنگرن|۱۳۸۷|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۸۹۸}}</ref>{{سخ}}
''[[مروجالذهب و معادنالجوهر|مروجالذهبِ]]'' [[علی بن حسین مسعودی]] نیز یکی از منابع
== ریشهٔ نام ==
اردشیر {{به پارسی باستان|{{میخی هخ|A}}{{میخی هخ|RA}}{{میخی هخ|TA}}{{میخی هخ|XA}}{{میخی هخ|SHA}}{{میخی هخ|SSA}}{{میخی هخ|A}}}} که «اَرْتَهخْشَثْرَ» تلفظ میشده،<ref>{{پک|شارپ|۱۳۸۴|ک=فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی|ص=۱۵۲}}</ref> از نامهای کهن و ستودهٔ ایرانی میبودهاست. در یونانیاش «اَرْتَهکْسِرْکْسِسْ» (Artaxérxēs {{lang|grc|Αρταξέρξης}}) میخواندند؛ اردشیر {{به پارسی میانه|[[پرونده:ارتخشیر.svg|75px]]}} «اَرْتَخْشْتَر» یا «اَرْتَخْشیر» میبوده؛ به [[ارمنی کلاسیک|ارمنی]] «اَرْتَشیس» (Artašēs {{lang|xcl|Արտաշէս}}) میگفتندش و در فارسی نیز «اردشیر» خوانده میشود.<ref>{{پک|شهبازی|۱۳۸۹|ک=تاریخ ساسانیان: ترجمهٔ بخش ساسانیان از کتاب تاریخ طبری و مقایسهٔ آن با تاریخ بلعمی|ص=۲۱۸}}</ref> اردشیر در لغت معنای «
سهتن از شاهنشاهان هخامنشی و چهار تن از شاهان محلی پارس —موسوم به [[فرترکه]]ها، اردشیر نام میداشتند و اردشیر بابکان، در تسلسل شاهان محلی پارس، «اردشیر پنجم» میبودهاست.<ref>{{پک|شارپ|۱۳۸۴|ک=فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی|ص=۱۵۲}}</ref><ref>{{پک|بیانی|۱۳۸۶|ک=شامگاه اشکانیان و بامداد ساسانیان|ص=۹}}</ref>
{{همچنین ببینید|اختلاف پیرامون نسبت بابک با ساسان}}
[[پرونده:Coin Of Ardashir Papakaan.JPG|بندانگشتی|200px|سکه اردشیر بابکان]]
گزارشهای تاریخیِ متفاوتی
اکثریت منابع خارجی در ارائهٔ تباری ناشناخته از اردشیر همرأیاند؛<ref>{{پک|Daryaee|۲۰۱۰|ف=ARDAXŠĪR AND THE SASANIAN'S RISE TO POWER|ص=|زبان=en}}</ref> مثلاً [[آگاثیاس]] چنین نقل کرده که بابک کفشگری بود که برپایهٔ شواهد اخترشناسی، دریافت که ساسان را پسری بزرگ خواهد بود؛ بنابراین بابک اجازه میدهد که ساسان با همسرش خفتوخیز داشته باشد و از این اتفاق اردشیر بهدنیا آمد.<ref>{{پک|Frye|۱۹۸۸|ف=BĀBAK|زبان=en}}</ref> [[منصور
دربارهٔ صحت و سقم هریک از روایات مذکور، نظراتی وجود میدارد. برخی گزارش [[محمد بن جریر طبری|طبری]] را بدین سبب مشکوک دانستهاند که وی شجرهنامهای مفصل از اردشیر بهدست میدهد که نسل وی را به پادشاهان اسطورهای و پهلوانی ایران باستان میرساند. برخی گزارش کارنامه و شاهنامه را موجهتر میدانند از آن جهت که پسرِ ساسان بودن اردشیر و به فرزندخواندگی گرفتنِ وی توسط بابک، با قوانین و رسوم زرتشتی سازگاری میدارد.<ref>{{پک|فرای|۱۳۸۲|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۲۱۷–۲۱۸}}</ref> البته برخی نیز با دیدهٔ تردید به گزارش کارنامه و شاهنامه نگریسته، آن را اسطورهای و گزارشی برای مشروعیتبخشی به بنیانگذار سلسلهٔ ساسانی دانستهاند.<ref>{{پک|دریایی|۱۳۸۲|ک=تاریخ و فرهنگ ساسانی|ص=۸۴}}</ref>
== پارس پیش از برآمدن ساسانیان ==
[[پرونده:KINGS of PERSIS. Vādfradād (Autophradates) I. 3rd century BC.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|سکهٔ [[وادفراداد یکم]]. در نقش پشت سکه، بنایی شبیه به [[کعبه زرتشت|کعبهٔ زرتشت]] مشاهده میشود.<ref>{{پک|سرفراز|۱۳۸۷|ک=سکههای ایران از آغاز تا دوران زندیه|ص=۸۰}}</ref>]]
پارس ایالتی که جنبش بنیانگذاردن دولت نوین ساسانی از آنجای آغاز گردید، در آستانهٔ سدهٔ سوم میلادی شهرت پیشین خود را از دست داده بود. از دیرباز در کنار ویرانههای [[تخت جمشید]] پایتخت هخامنشیان —که لشکریان [[اسکندر|اسکندر مقدونی]] به آتشش کشیدند— شهری نو
[[پرونده:Persis Darayan II drachm.jpg|راست|بندانگشتی|250px|سکهٔ [[دارایان دوم]]، از شاهان محلی پارس]]
از تاریخ چهارصد سالهٔ این ایالت، که نخست جزئی از پادشاهی سلوکیان بود و سپس بخشی از شاهنشاهی اشکانی گردید، تاکنون آگاهی چندانی
در زمان سلوکیان، بهگاه شوریدن [[الکساندر (ساتراپ)|اسکندر برادر مولون]] شهربان سلوکی پارس بر [[آنتیوخوس سوم]]، «فَرّهتَرَکه» ها<ref group="پ">Frataraka</ref> (شاهان محلی پارس) بر آن سرزمین فرمان میراندند. این نشانگر آن است که این شاهان محلی، با شهربانان سلوکی در فرمانروایی شریک بودهاند یا هر یک جدایگانه در بخشی از پارس فرمان میراندند.<ref>{{پک|فرای|۱۳۸۶|ک=میراث باستانی ایران|ص=۳۰۵}}</ref> در زمان اشکانیان نیز شاهان محلی پارس به مانند برخی دیگر از شاهان نیمه وابستهٔ شاهنشاهی اشکانی، از حق ضرب سکه به نام خویش برخوردار میبودند. در آن زمان حاکمان پارس خود را «فرهترکه» مینامیدند؛ بر پایهٔ واژهٔ مترادف آن که از اسناد آرامی روزگار هخامنشیان بدست آمدهاست، این واژه باید معنای «فرمانروا» داشته باشد. از آن پس (شاید از سدهٔ دوم پیش از میلاد) عنوانهای حاکمان پارس دگرگون شد و آنان خویش را «شاه»<ref group="پ">MLK</ref> نامیدند. بر سکههای شاهان محلی پارس، تاج و نشانههای شاهی، تصویر پرستشگاه، آتشدان با آتشی شعلهور و نمادهایی از ماه و ستاره و نقش اهورامزدا ضرب شدهاست که نشان از این میدارد که در پارس برخلاف دیگر نواحی، آتش مقدس را میستاییدند و ایزدان زردشتی را میپرستیدند و آیین کهن همچنان پای بر جای میبود.<ref>{{پک|لوکونین|۱۳۸۴|ک=تمدن ایران ساسانی|ص=۳۹–۴۰}}</ref>
|