در ''[[بیوولف]]''، هدوباردهدوباردها درگیر جنگ با دانمارکیها هستند. وقتی بیوولف ماجراجویی خود در [[دانمارک]] را برای پادشاهش هیگلاک گزارش میدهد، او اشاره میکند که هروگارهرودگار دختری به نام فریوارو داشت.<ref>Lines 2000-2069.</ref> از آنجا که فرودا توسط دانمارکیها کشته شده بود، هروگارهرودگار را برای ازدواج با اینگلد فرستاد تا به جنگ و دشمنی پایان دهد.<ref>Lines 2027-2028.</ref> یک جنگجوی پیر از هدوبارد خواست تا انتقام بگیرند،<ref>Lines 2042-2067.</ref> و بیوولف به هیگلاک گفت که پیشبینی میکند که اینگلد علیه پدرشوهرش هروگارهرودگار شورش خواهد کرد.<ref>Lines 2067-2069.</ref> در نسخهای که در وقایع نگاری دانمارکی ''[[گستا دانوروم]]'' آمدهاست جنگجوی پیر بهعنوان استارکاد ظاهر میشود، و او موفق شد اینگلد را مجبور به طلاق عروسشدادن همسرش کند و او را علیه خانوادهاش برانگیزد.<ref name="nordisk">[http://runeberg.org/nfcf/0547.html The article ''Starkad'' in ''Nordisk familjebok'' (1909).]</ref> پیش از این در ''شعر بیوولف''، شاعر به ما میگوید که سالن هیروت که در نهایت در اثر آتشسوزی نابود شد،<ref>Lines 80-85.</ref> به نقل قول (ترجمه گومر<ref>''[[gutenberg:981|Modern English translation]]'' by [[Francis Barton Gummere]]</ref>) مراجعه کنید:
{|
|
خط ۲۲:
|
|}
وسوسهبنظر انگیزمی استرسد که جنگ جدید با اینگلد راسبب به عنوانآتش منتهیکشیده به آتش زدنشدن سالن هیروت تفسیر کنیم، همانطور که سوفوس باگ انجاممی داد،شود،<ref name="Hadubarder">[http://runeberg.org/nfbj/0531.html The article ''Hadubarder'' in ''Nordisk familjebok'' (1909).]</ref> اما شعر این دو رویداد را از هم جدا میکند (با یک ''ضربه ne wæs lenge þā'' به معنای «نه راه دور بود». آن روزی که» به ترجمه گومر).